7 May 2020
یک خصوصیت مشترک در همه انسان ها، در تمام روابط، ده همه گروه ها، فامیل ها، سازمان ها، ملت ها، اقتصاد و تمدن های بشری وجود دارد که نبود او موفق ترین دولت ها، موفق ترین کسب و کار، شکوفا ترین اقتصا، کار آمد ترین مدیرت و رهبری و قوی ترین پیوند دوستی و حتی عمیق ترین عشق و علاقه را نابود می نماید. از طرف دیگر اگر این خصوصیت رشد نماید و قوی شود، می تواند در تمام جهت های زندگی موفقیت های درخشانی را بوجود آورد. اما متاسفانه تا حال این خصوصیت بسیار موثر ناشناخته مانده و خیلی ها کم در ارتباط این خصوصیت صحبت شده است. این خصوصیت اعتماد است.
به این باید اعتقاد کامل داشته باشید که بدون اعتماد ما نمی توانیم که موفق شویم. بدون اعتماد ما نمی توانیم برای انجام دادن کار ها به اهداف ما برسیم.
اعتماد چیزی است که ما را در راه رسیدن به موفقیت ها کمک می نماید. آیا ما می توانیم یک رابطه را که بدون اعتماد به موفقیت رسیده باشد و یا دوام کرده باشد مثال بدهیم؟
وقتیکه اعتماد موجود نباشد، یک مشکل کوچک هم نمی تواند به زودی و در یک جلسه حل شود.
در موجودیت فضای اعتماد هر کدام ما، یک به دیگر به آیینۀ تبدیل می شویم که ظاهر و باطن ما در آن دیده می شود. بر ماست که پرده های که در پشت آنها حقیقت خود را پناه کردیم و یا دیگران را در پشت پرده ها می بینیم از بین برده فضای اعتماد را بوجود بیاوریم. طوریکه شاعر می میفرماید:
«صورت نبست در دل ما کینه ای کسی+آینه هرچه دید فراموش می کند.»
همانطورکه در هر رابطه اعتماد بسیار مهم است ، رابطۀ ما با خدای قادر مطلق هم بسیار مهم است.
داود نبی در زبور شریف خود میفرماید: «به سبب بدکاران خود را پریشان مساز و بر شریران حسد مبر، زیرا آن ها به زودی مثل سبزه خشک شده و مانند علف پژمرده می گردند. بر خداوند توکل نما و نیکویی کن تا در روی زمین در امنیت و آسودگی بسر بری. در خداوند شادمان باش و او تمنای دلت را بر آورده می سازد. طریق خود را به خداوند بسپار و به او توکل کن و او تو را مدد می کند. او عدالت تو را مثل نور آشکار می سازد.» (زبور٣٧: ١ ٦)
داود نبی همه اینها را تجربه نموده بود و عملاً یاد گرفته بود که توکل کردن و یا اعتماد کردن به خدا چقدر مهم است. اعتماد کردن به خدا رابطۀ ما را با خداوند بسیار خوش آیند و لذت بخش می نماید.
وقتیکه ما به خداوند اعتماد می کنیم او ضروریات و آرزو های دل ما را بر آورده می نماید. بهتر است که ما به اساس اعتماد کردن به خدا، به خود اعتماد کنیم یعنی این را به خود بقبولانیم که با اعتماد کردن به خدا ما ناکام نمی شویم.
داود نبی در قسمت دیگر زبور شریف خود می فرماید: «خداوند قوت من و سپر من است. از جان و دل به او توکل کردم و مدد یافتم. پس دلم از خوشی ذوق می زند و با سرود خود او را ستایش می کنم.» (زبور ٢٨: ٧)
سپر در حقیقت محافظ و بلا گردان است که ما را از ضربه های سخت و کشندۀ دشمن محافظت می نماید. داود نبی میفرماید که خداوند هم برای ما مثل سپر است وقتیکه به او اعتماد می کنیم، او ما را از ضربه های دشمن محافظت می نماید.
داود نبی می گوید من این را تجربه کردم وقتیکه از دل و جان به خدا اعتماد نمودم موفقیت نصیبم شد و خداوند مرا محاظت نمود. داود نبی از جان و دل به خدا اعتماد کرد و پیروزی را نصیب شد. ما هم می توانیم که مثل داود نبی به خدا اعتماد کنیم و نتیجۀ او را بچشیم.
اعتماد کردن نه تنها در روابط شخصی و انسانی ما باعث خوشی می شود، بلکه در رابطۀ ما با خدا هم خوشی را ثمر می دهد.
بیایید که ما هم، به یک دیگر و هم به خالق خود اعتماد کنیم