کلام که عمل میکند
تفسیر:
در مورد حکمت انسانی ضرب المثلهای زیادی وجود دارند. مثلا «احمق ترین انسانها کسی است که خود را از همه خلق عاقلتر بداند.» و یا «سنگ لشم و شفاف جامنک را بدور خود جمع نمی کند.» یکی از ضرب المثلهای که من در دوران طفولیت یاد گرفتم این بود:«زخم شمشیر میرود، اما زخم زبان نمی رود.»
وقتیکه دست و یا پای ما میشکند امکان دارد که دوباره صحت پیدا کند، اما گپ و یا سخن خراب میتواند به ما صدمهٔ جبران ناپذیر وارد کند. مثلاً شخصی با گپهای غلط نام ما را لکه دار کند. یا شخصی در مورد ما دروغ بگوید و دیگران هم به آن باور کنند و این نسبت به صدمهٔ سنگ و چوب به مراتب کشنده تر و خراب تر است. وقتیکه مردم در مورد شما دروغ گفتند و همکاران و آمرین شما هم باور کردند، امکان دارد که شما کار خود را از دست بدهید. امکان دارد که دوستان و نزدیکان و حتا اعضای خانوادهٔ خود شما از شما روگردان شوند. گپ واقعاً چیزی خطرناک است. گپ میتواند زخمهای دایمی در درون ما ایجاد کند.
در این قسمت یعقوب یک موضوع کلیدی دیگر تعلیم خود را به ما معرفی میکند. این موضوع کلیدی، خطرناک بودن تاثیر و کار برد زبان انسانی است. یعقوب این موضوع مهم را بعد از صحبت کردن در مورد «کلام خدا» بیان میکند. زبان صرف وسیلهٔ انتقال اطلاعات و معلومات نیست. زبان در حقیقت همیشه اصل حقایق را به دیگران انتقال نمی دهد، بلکه حقایق را تحریف کرده تغیر نیز میدهد و به آن شکل و صورت جدید و یا مفهوم جدید میبخشد. در این جا که از یک طرف در مورد کلام خدا به ما تعلیم داده میشود که به چه ترتیب در زندگی انسانها کار میکند، از طرف دیگر اخطارهای را در مورد کار برد کلام انسان بوسیلهٔ زبان نیز میشنویم که در جهت مخالف کلام خدا عمل میکند.
ما اکثراً در نوشتهٔ یعقوب میبینیم که دو موضوع و مفکورهٔ متضاد پهلو به پهلوی هم پیش برده شده تعلیم داده میشود. این تعلیم از یک پراگراف تا پراگراف دیگر ادامه پیدا میکند و پیش روی ما صحنهٔ وسیع تر را قرار میدهد تا ما بتوانیم این تعلیم را در صحنهٔ وسیع تر مشاهده کنیم.
در این قسمت ما در مورد یک موضوع که ایمان داران اولی در نوشتههای شان به آن زیاد تر تاکید کرده اند آغاز میکنیم. این موضوع قهر انسانی است. یعقوب در برابر قهر به ضروت و داشتن صبر و حوصله تاکید میکند. البته که قهر زمانی واقع میشود و یا بوجود میآید که صبر به آخرین حد خود میرسد. یعقوب در آیات ۱۹ تا ۲۱ تعلیم خود را در مورد صبر به یک استقامت جدید به پیش میبرد. ما اکثراً فکر میکنیم وقتیکه دنیا از مسیر اصلی خود منحرف شود یک کمی قهر ما میتواند آن را به مسیر اصلی خود برگرداند و همه چیز را درست بسازد. پولس در افسسیان فصل ۴ آیت ۲۶ میگوید:«اگر عصبانی شدید نباید خشم تان شما را به گناه بکشاند و یا تا غروب آفتاب باقی ماند.» طوری به نظر میرسد که پولس میگوید امکان دارد بعضی اوقات قهر مناسب هم وجود داشته باشد، اما لازم است که آن را به شدت در جای مناسبش حفظ کنیم. یعقوب هم به عین شکل به این موضوع تاکید میکند و میگوید:«دیر عصبانی شوید.» عیناً مثلیکه ما باید «دیر جواب بدهیم.» اما نقطهٔ اصلی این است. چیزی را که ما میخواهیم، عملی شدن عدالت خدا در زندگی ما است. پس ما بصورت کامل از راه و رسم دنیایی خود دور شویم و به خدا اجازه بدهیم که کار خود را در زندگی ما انجام دهد. به عوض اینکه ما برای سیر کردن غلیان قهر خود کاری را انجام دهیم. در این صورت ما با خدا همکاری میکنیم که خدا کاری که برای زندگی ما ضرورت است انجام دهد. در غیر آن ما در غرور و خود خواهی خود سقوط کرده باعث بوجود آمدن کینه و دشمنی میگردیم.
طریقهٔ کار خدا در ما و از طریق ما به شکلی نیست که توسط قهر و کارهای با خشونت ما بتواند آن را درست بسازد و یا به استقامت درست حرکت دهد. طریقهٔ کار خدا در هر حالت باز هم از طریق کلامش است. در قسمت قبلی یعقوب در مورد کار کلام خدا گفت که کلام خدا به ما تولد تازه به حیث مخلوق جدید میبخشد تا سر آغاز تمام خلقت جدید بصورت کل باشیم. در این جا یعقوب با بکار گرفتن قسمت دیگر کتاب اشعیا فصل ۵۵ آیات ۱۰ تا ۱۱ ، او کلام خدا را به شکلی میبیند مثل چیزی که کاشته شود و از آن بتهها و درختهای زیبا نشو و نمو کند و حاصل زیبایی بوجود بیاورد.
در کتاب اشعیا فصل ۵۵ آیات ۱۰ و ۱۱ گفته شده است:«همانطوریکه باران و برف از آسمان میبارد و زمین را آبیاری میکند و آنرا حاصلخیز میسازد، برای زراعت تخم و برای خورنده خوراک تهیه میکند، کلام من هم وقتی از زبانم خارج میشود ، بی ثمر بسوی من بر نمی گردد، بلکه مرام مرا اجرا میکند و ارادهٔ مرا بجا میآورد.»
اما سوال پیدا میشود که آیا این عمل و یا کار چطور صورت میگیرد؟ تمام نسلها در کلیسا در مورد مردمی پریشان بودند که آنها به کلیسا میآیند کلام را میشنوند و از آن استقبال میکنند، اما وقتیکه از کلیسا بیرون میشوند چندان تغیری در زندگی آنها به نظر نمی رسد. ما این قسم مردم را بعضی اوقات بنام مسیحیان بنام یاد میکنیم. وقتیکه نوشتهٔ یعقوب را میخوانیم متوجه میشویم که یعقوب هم در همان ابتدای ایمان مسیحی یعنی نسلهای اول مسیحان به مشکل مسیحیان روبرو بود. مردم وقتیکه کلام خدا را میشنیدند بسیار به خوشی از آن استقبال میکردند، اما متاسفانه وقتیکه بیرون میبرآمدند از زندگی عملی شان معلوم میشد که شنیدن کلام بر آنها بسیار کم تاثیر کرده است.
در این جا یعقوب توضیحات جالب میدهد. واضح است که در زمان یعقوب کمرهٔ عکاسی اختراع نشده بود و عکس وجود نداشت. مردم عکس خود شان را نداشتند که به آن ببینند. بسیار مردم در خانههای شان حتا آینه هم نداشتند که هر لحظه خود را در آینه ببینند. اگر کدام وقت خود را در آینه میدیدند تا بار دیگر دیدن خود در آینه تصویر خود را فراموش میکردند که چهرهٔ واقعی شان به چه شکل بود. یعقوب این موضوع را با شنیدن کلام خدا مقایسه میکند. با شنیدن سرسری و به عجلهٔ کلام خدا آنها فوراً میگویند «آه، چقدر جالب است». اما متاسفانه آنقدر زود که استقبال کردند آنقدر زود فراموش هم میکنند و به شکل و کار زندگی گذشتهٔ شان بر میگردند.
یعقوب برای علاج این مشکل به ما یاد آوری میکند که کلام خدا در کتاب مقدس و پیام عیسی مسیح در بارهٔ این موضوع حقیقتاً چه است. پیام و کلام خدا به ما میگوید که کلام خدا «شریعت آزادی کامل» است. موضوع «شریعت آزادی کامل» به گوش ما با مفهوم متضاد میآید. آیا چطور میتواند که «شریعت» وسیلهٔ برای «آزادی» هم باشد؟ آیا شریعت چیزی نیست که بر آزادی شما قیودات وضع میکند و مانع شما برای انجام دادن عملی میگردد که شما میخواهید آنرا انجام دهید؟
به این سوالات میتوانیم هم بلی و نخیر بگویم. مثلاً فکر کنید که ما قانون نداشته باشیم که به کدام طرف جاده و یا سرک چپ و یا راست موتر خود را برانیم. کسانیکه در این جاده موترهای خود را میرانند هر کدام به میل خود و به هر طرف که دل شان خواست چپ و یا راست دریوری میکنند. در این صورت واقعاً یک گدودی بوجود میآید، تصادمات صورت میگیرند و هیچ کس نمی تواند از ترس تصادم کردن به سرعتی که میخواهد رانندگی کندد کند. قانون که به شما حکم میکند که به طرف چپ و یا راست دریوری کنید به شما آزادی میبخشد که در آن مسیر رانندگی کنید. قانون و یا شریعت خدا هم به این شکل است. از یک طرف که در بعضی موارد بر رفتار شما قیودات وضع میکند در طرف دیگر به شما راه را باز میکند تا آزادیهای اساسی و بیشتر داشته باشید. نقطه اصلی این است: وقتیکه شما به این شریعت پابندی میکنید و به کلام خدا دقت میکنید باید شما را تغیر بدهد. کلام لازم است که در شما عمل کند. وقتیکه این کار صورت میگیرد، برکات خدا که از غنامندی آن سرچشمه میگیرد، زندگی شما را نیز از انواع راههای جدید غنی میسازد. ما یقین کامل داریم که کار عملی خدا با پیروی کردن از کلام خدا در زندگی هر ایمان دار به عیسی مسیح صورت میگیرد.
رسالهٔ یعقوب اگر تعلیم عملی نمی بود، واقعاً هیچ بود. بعد از بیان این حقایق آسمانی او با یک خیز پس به زمین میآید. او میگوید، پرهیزکاری یک شخص با داشتن دهن و زبان احمقانه در تضاد است. (آیت ۲۰) این قسم شخص صرف خود را فریب میدهد و هیچ کس دیگر را فریب داده نمی تواند. یعقوب فوراً نسخهٔ علاج آن را بیان نمی کند، بلکه میگوید، خوب آیا شما میخواهید که راه خدا را پیروی کنید؟ بسیار خوب. به بیرون بروید که چقدر مردم ضرورت مند وجود دارند که محتاج کمک شما هستند. باید متوجه باشید که در این دنیا بسیار چیزهای خراب دیگر نیز وجود دارند که زندگی شما را هم میتواند خراب بسازد. شما لازم است که بر اولی تاکید و پافشاری کنید و از دومی پرهیز کنید. این تعلیم در حالیکه تیز و تند است، اما راست و حقیقت است. باید بدانیم که:
یوسف از راستـی رسید به تخت
راستی کن که راست گردد بخت
James 1:1-8 - Faith and Wisdom
James 1:9-18 - Trials and Temptations
James 1:19-27 - Listening and Doing
James 2:1-13 - Favoritism Forbidden
James 2:14:26 - Faith and Deeds
James 3:1-12 - Taming the Tongue
James 3:13-18 - Heavenly Wisdom
James 4:1-10 - Submit Yourselves to God
James 4:11-17 - Boasting About Tomorrow
James 5:1-6 - Warning to Rich Oppressors