Doctor and Abdul Ali's father

  29 minutes

  13 January 2011

Download

Programme Script / Lyrics

 Transcribed by AI

موسیقی خانه و خانواده موسیقی شنانده های گرامی برنامه خانه و خانواده سلام آرزو داریم که ایام بهتری را در پیش داشته باشید خوشحالیم که اینکه با برنامه دیگری از سریال پودر شیطان در خدمت شما عزیزان قرار داریم آرزوی ماست با خاطر آرام پای رادیوهای تا نشسته و تا پایان برنامه ما را همراهی نمایید شنانده های مهربان از مطالب و موضوعات برنامه های گذاشته ما به این نتیجه میرسیم که باید علیه ایتیاد ایروین این دشمن وحشتناک بشریت که انسانها را به بدترین شکل آن اسیر خود ساخته است و باعث درد و رنج و مرگ ملیونها انسان گرگیده به مقابله برخواست و علیه آن مبارزه نمود و برآن غلبه حاصل کرد زیرا این ایروین است که انسان را به پستی میکشاند و کانون مهر و محبت خانوادگی را از هم میپاشاند پدر که باید دست نوازشگر خود را بالای فرزندان خش بکشد و به آنها مهر پدری را ارزانی نماید و وسائل ساعتدیری طرف ضرورتشان را محیان نماید بسره که باید مکتب برود و تعلیم فرا گیرد تا باشد که دستیار فامیل خود گردد اما با تأصف بپایان مانند هشره های گندیده که در لجنزار از گندگی و کسافت بخود میپیچد در فکر هوا و حوث هیروین خود هستند و از مسئولیت که در قبال فامیل و جامعه خود دارند چیزه نمیدانند دوستگرامی نکته قابل ذکر این که خانواده و دوستان شخص موتاد به هیروین نیز تأثیر و رول به سزایی در مبارزه علیه مواد مخدر را دارند این ها میتوانند با ابراز نظریه و تجربه هایشن موتاد را در عمر دفع و ترک مواد مخدر و از جمعه هیروین کمک و رهنمایی نمایند حالا بیاید در این بخش برنامه خیش با سخنان مرد جوان که اسمش اسلم است گوش فراده ایم که میخواهد با ما در باره زندگیش با عنوان یک فرد موتاد به هیروین و این که چگونه خانواده اش برای فرار از هیروین با او کمک کردند صحبت کند خوب دوستان عزیز بیاید که با هم بشنویم هر کس میتونه بخاطر عیاشی یا خستگی از مشکلات زندگی شروع به استعمال مواد مخدر کنه این که من چطور به این عمل دست زدم باید بگویم که بخاطر اسرار بهتر دوستان بود نشه هیروین من رو به دنیای کوچکم میبرد وقته که برای اولین بار دوستم پودر هیروین برم داد من نمیفمیدم که چقدر خطرناک است وقته که دود هیروین تنفس میکدم یک احساس آرامش برم پیدا میشد برای رسیدن به این احساس آرامش که اولین بار به من دست داده بود شروع کردم به کشیدن بیشتر و زیادتر هیروین که رفته رفته تمام روزم صرف بخاطر به دست آوردن و مصرف کدن مواد مخدر تیر میشد این گفته درست است که میگن انسان مواد مخدر نمیخوره بلکه مواد مخدر انسان مثل موریانه میخوره هیروین روز تا روز تمام زندگی من را زیر کنترول خود گرفته میرفت من هر سانه از روز در باره هیروین فکر میکدم این بسیار دشوار است که پول به دست بیاری مواد مصرف کنی و احساس با وجه رسیدن بکنی یک جهانم پایان نپذیر خطرناک خطر ازی که اندازه و مقدارش بالا و بالاتر میرفت و نه تنها به دست آوردن پولش سختر میشد بلکه رگ ریشه وجود ما هم خشک میکد هدف کلی زندگی من نه خانواده نه دوستی و نه چیز دیگه بود بلکه تنها و تنها به دست آوردن مواد مخدر هیچ چیز برام احمیت نداشت تمام موتادین با این ترس همیشگی زندگی میکنن که مواده نتانن هیروین تحیه کنن وقت پیسه ضرورت داشتم جوایرات فامیل خود را دوزدی کدم گاهی از خانواده و گاهی از دوستایم پیسه دوزدی میکدم کسی که موتاد استن همیشه به مردم دروغ میگن اما خطرناکتر از همه ای که به خودشان دروغ میگن من بسیار ترسیده بودم اما قسم خود نشان میدادم که از هیچ چیز نمیترسم متکبر و به توجه بودم یعنی که هیچ گفت نیست ولی روز بروز تنها شدم میرفتم و گوشه ای پیدا میکدم گوشه ای که با من زمزمه مرگ میکد کسایی که موتاد استن میفهمند که بهشان فقط دو راه وجود دارد یا دست کشیدن از استعمال مواد مخدر یا مرگ معمولا شبه را بیدار میموندم و راجه به ای دو انتخاب فکر میکدم اغلب کوشش میکدم ترک مواد مخدر انتخاب کنم اما نمیشد همیشه به مواد مخدر پناه میبوردم یک موتاد وقتی که از دیدگاه واقعیت به خود نگاه میکند و خود یک هیروینی بهش نمیافد به خود میلرزه و احساس ترس میکند اما خانوادش، اولاداش، دوستاش از احساس همدردی و ترس و از شرم مردم کوشش میکند همه چیز را توریوانه مود کند که گویه هیچ مشکل وجود ندارد اونا اغلب اجازه میتند موتاد به رفتار غیر قابل قبول خود ادامه بتند اونا بسیار میتستند که فرد موتاد از خانه بیرون کند چون از ای هم میتستند که او خودکشی نکند تنها رای کمک به شخص موتاد ای از که او را مجبور کند متوجه خود شده یعنی که با خود خلوت کند که چی رای را در پیش گرفته و شخص شخصیت خود را با چی چیز کسیف آلیده ساخته تا بتانه شروع تغییر کردن بکند من وقتی که جوایرات قیمتی خانواده خود را دزدی کردم اونا من را دستگیر کردند و فامیلم تصمیم گرفت که از من به مقامات رسمی شکایت کند بدون ازی که از کسی بترسند ویا بشرمند اگر به ذهن من شکایت نمیکدند من تا هنوز موتاد به هیروین میبودم برای خانواده من بسیار سخت بود اما فقط امو یک بار بود که اونا فکر کردند که حالت من میتوند بهتر شد اونا به اندازه من را دست داشتند که ایتا یک تصمیم جیدی و خطرناک در مورد من گرفتند که من را تسلیم مقامات دولتی کند و من با قیودات روبرو شدم اما این کارشان سبب شد من از مواد مخدر جدا شدم دوستان عزیز چقدر برای خانواده این مرد جوان مشکل تمام شده باشد زمانه که آنها چونین کار را کردند آنها این تصمیم را بخاطر این اتخاظ نکردند که اصلم شخص بد شده است بلکه به این خاطر این تصمیم را گرفتند که اصلم به خود بیاید و از پودر شیطان دوری جوید او به خود آمد و با این دشمن وحشتناک که او را اسیر کرده بود جنگید خانواده اش مقابله کردند چون او را دوست داشتند حتی زمانه که او ناسپاسی خود را نسبت به عشق آنها نشانداد آنها به دوست داشتند و کامک به او ادامه دادند خب شنوانده گرامی آیا عبدالعلی را بخاطر دارید که میخواست از عصارت آدت هیروین آزاد شود؟ بخاطر رهائی عبدالعلی از چنگ هیروین دکتر محمود میخواهد در مورد این آدت عبدالعلی با والدین و صحبت نماید بناهن دکتر محمود سوار موتر خود میشود و جاده ای را که به طرف خانه پدر عبدالعلی منتحی میشود به پیش میگیرد زمانه که او به طرف خانه پدر عبدالعلی روان است با خود در مورد عبدالعلی حرف میزند حالا بیاید که با هم بشنویم عجیب هست چی اتفاقه؟ یک جوان خوب مثل عبدالعلی در دامه هیروین افتیده سریعم نباید تحجب کنم دنا کار که باید بکنم یه از که مراقبت رافم باشم آهان حالا باید که خانه بابی عبدالعلی برام اوههه هر جایی که سرکونی ککنار دیده میشه ککنار که به هیروین تبدیل خواد شد البته ما همیشه فکر میکنیم که این مواد در جای دگهی مصرف خواد شد و جای دگهی متحملی همه بدبختی ها خواد شد نه نباید که تحجب کنم که مردم خود ما قربانی زارگشوندن میشن آهان چی خبر بده بر پدر عبدالعلی دارم از خاطری خبر بد هیچ پاهم یاری نمیده که خانه پدر عبدالعلی برام آهان اما حال در نزدیک های زمین های پدر عبدالعلی هستم او رو خود این طرف ها نمیبینم آهان فکر میکنم باید از موتر پان شد اما او شاید سر زمین های خود باشه آهان دکتر صحبت سلام علیکم زمان بکشید ما خودم پشتان بریم سلام علیکم دکتر صحبت ملدانه باشید سلام رشید خان چقدر خوب شد که خاطر در نزدیک های خانه ایتان پیدا کنم اگه نیه در یه گرمی تا سر زمین هایتان نفتن بسار مشکل بود امروز پشته زکه سر زمین ها برام خوب آیبان ها رو خبر گرفتم خوب که دیگه کلا برای تان یک چند تا گو دارم اهم یک کم آوه آلاف برشان دادم یک کم آوه آلاف برشان دادم به زبانستان خیلی راستان رشید رو ماستشان استفاده میکنیم ما هم باید که گرمشان بخوریم خوب که دیگه داخل بفرمیم دکتر صحبت سنده باشی پشو رشید خان از دیدن انتان بسار خوش شدم خیلی دکتر صحبت بوتایی تا نکش که تو بوتایی پرو بوتاییم خاک پرست یه طرف اینجده یه طرف اینجده یه بالای طرف بشی آهان اینو باش که من با بالش تا پشت بانم خدای خضامت نتی لالا رشید برو سیئیست سیئیست اینو تو قرابشی آهان ایک ذره دمت را آشوو سنده باشی آمروز بسار گرم بود گلچره آهان گلچره گوشگو اول تو برو یک بدنیاو بری کاکا داکترت بر که دستوری خود رو تازه کنه باید زود چای بر او شد باشه که تیره باشه او لازم نیست امو چای بر سیئیست خیلی زود بچه ام چای بر خواه داکتر جان ایلا بایلا چطور شد که طرفای ما درگوردین چطور که در فکر ما غریبا شدین نیکه راه رای غلط کنید داکتر سیخ نه رشید خان راه رای غلط نکردیم سر ما وقت داریم همیشه اولتا گرفتیم خود این وقتا یک ذره مصروف بودم آمدم که اولتا بگیرم در زم در باری بچه ایت عبدال ها؟ راستی خدا گفتن شکم سخت است عبدالالی؟ او جور است؟ نیکه اون رو ماتر زده چی باله؟ یا کدام مریضی برش پیش شده؟ نه نه شکر جور است این گبه ها نیست در این چند وقتای آخر چندان خوب دارن زنمی آمد گنگ سپاره شده بود نیکه کدام امنه قلبی سرش آمده چی گبه هست که قطار میتی؟ نه این گبه هایی که تو میگی گبه ها نیست خب خب ببین چی گبه هست دکتر نیکه دوزی کده چی باله؟ بچه تان مریض نیست اما کمه احمق شده دست به حمل بسیار احمق خانه سده الان به کمک شما نیاز داره تا از درد سر که برخود ساخته نجات پیدا کنه نه دوزی نکده رشید خان بچه تا با کمک تو ضرورید داره دکتر تو خود ظاهری من که فاندهی ببین دکتر جان شف شف نگو شف طالو بگو گبه واضعی در میدان پرسو که گبه چی قرار هست؟ ایش جایی که تو میگی مغز ما کار نمی کنه ساده آدم هستم لالا رشید من مجبور هستم که این گبه ها به شما بگویم به خاطره که موضوعی حیات بچه تا عبدالمدر هست گبه هایی قرار هست چرا تال میدی؟ گبه هایی قرار هست که عبدال بچه تا به هیروینی ناغشته شده او هیروینی شده رشید خان چی؟ هیروینی؟ تو چی میگی دکتر؟ ایمکان نداره که او هیروینی شده باشه ای اقت نداره ای بسیار خطرناک هست اگر او هیروینی شده باشه در خانه خود نمیمانمش نانو هم سرشرام هست میکشمش او هیروینی شده باشه رشید خان تو باید خود را کنترول کنی ای گبه ها هله در درد دعا نمیکنه ای گبه ها چیست که میزنی؟ مردم تو را چی خواهد گفت؟ میفهمی دکتر دلم در گرفت از شوندن یه گب در زمین در آمدم رشید خان تیر از کمان خطا خورده تو هله به گبه هایی که من میزنم گوش بدی گوش کن موضوع جدیه هست اما برات میگم که نامید کننده هم نیست اگر کسی واقعا بخوای که از شر هیروین خود خلاص کنه و در پالوی خودم یک کمک کننده خوب و یک مشابق درست هم داشته باشه اون شخص متعد به هیروین میتونه خود از شر هیروین نجات بده رشید خان جای خوشی هست که بچه دبدول خودش خالصانه میخوای که بایی پودر شیطانی که او را بپردگاه مرگ کشنده خدا کنه رشید خان اگر تو و خانوادیت خواسته باشین میتونین کمک بسیار مناسبه دختارو قرار بتین آهان چرا نه داکتر جان البته که میخوایم عبدالله اولاد ما سوله دلم هست هرچی از استیم به استرش صرف نمی کنم داکتر بگو که من چی بکنم براش بگو رشید خان از این جوابت ما هم شامت پیدا کدم همه گی ما با امید خدا میتونیم اگر از خیلی از خان بیرون کگذاشتید و یا زیر فشار و قرار دارید باید شامت داشته باشید کوشش کنید که از این دشمن مخوف دوری جوید زیرا رضا خدا این نیست که سرگرم استفاده پودر باشید رضا و اراده خداوند این است که خود را از همه وسیله ها و وسوصه های شیطان بدور دارید تا بتوانید خداوند قدوس را با اقل و ایمان خود عبادت کنید دوست مهربان اگر یکی از اقارب یا عزوی از خانواده تان و یا امسایه تان به هیروین سردوچار است کوشش کنید فکر اراده مخص و قلب تان را طوری آماده کنید که شخص مورد علاقه شما بتواند با این دشمن وحشتناک یعنی پودر شیطان مقابله کند کلام مقدس می فرماید برای انسان غیر ممکن است اما برای خدا غیر ممکن نیست همه چیز را برای خداوند همه چیز برای خداوند ممکن است واقعا اگر اگر ما خود را به خداوند ما ایسای مسیح بسپاریم و به و اتقا کنیم به کمک و میتوانیم بالای هر چیز پیروزی حاصل کنیم کلام خداوند در زمینه می فرماید که من به وسیله مسیح که مرا تقویت میکند به انجام هر کار قادر هستم خوب دوستان ارجمن این بود برنامه این نوبت ما که تقدیم شما شد تا برنامه آینده که باز در خدمت شما قرار می گیریم همه شما را به خداوند مهربان می سپاریم دوستان مهربان آل توجه کنید به برنامه دیگری از رادیو صدا زندگی تقویت منتشکرم تقویت ممنون همده خدا وند را به خواهد از راژیو صدای زندگی میشه نفر شهادت تو عجیبه است عدن ثبت جان من آنها را نگاه میدارم کشک کلام تو نور میبخشد و ساده دان را فهیم میگردند دهان خود را نیگو باز کرده نفر سدم زیرا که مشتاق بزاید تو بودم بر من نظر کن و کرم فرما بر حص عادات تو با آنهانی که نام تو را دوست میدارن قدم های من را در کرام خودت پایدار ساز تا هیچ بدی بر من نسن را نگاه داد من هم از ظلم انسان خلاصیده تا واسه تو را نگاه دارم روی خود را بر بنده خواهد روشن ساز و فرایز خود را بر من بیاموس دوست مهربان آیا گاهید در این مورد اندیشی دایید که خدا چه وقت ما را برای خدمتش و کار میگیرد؟ امروز مردم فکر میکنند که راه مجه هستشدن برای خدمت خداوند تحصیلات علم الهیات است ولی مسیح منجیه ما به شاگردانش این گناه تعلیم نداد درست ارزندهی که او برای شاگردانش داد این بود من تاک هستم و شما شاخه ها آن که در من بماند و من در او میوهی بسیار میابرد زیرا که جدا از من هیچ نمیتواند کرد و حقیقت این است که اگر کسی این درست ارزنده را در زندگی آموخته باشد بهتر از ار استاد علم الهیات خواهد بود که این درست را نیاموخته است علامت خادم اقیقی برای خدا بودن داشتن توقل محص به خداست همین حقیقت در مورد ایسای مسیح هنگام که در میان ما بود کاملا ست میکند خدا در مورد او از زبان اشیای نبی میگوید این اک بنده من که او را دستگیری نمودم و برگوزیده من که جانم از او خشنود است من روح خود را بر اومنه هم تا انصاف را برای امتهای خود را دستگیری نمودم و برگوزیده من که جانم از اومنه هم تا انصاف را برای امتهای خود را دستگیری نمودم ایسا هنگام که در میان ما بود بر خود تکیه نداشت بلکه خدا او را دستگیری نمود از آنجای که ایسا خود را کاملا به خدای پدر تسلیم کرده بود خدا روح خود را بر او نهاد دوست من بدین گناه خدا روح خود را بر همه آنها نمی نهاد که خود را از خود خالی نمایند این فرموده ای منجیه ما به ما نشان می دهد که او چیکونه خود را تسلیم خدای پدر کرده بود من از خود نگفتم لیکن پدری که من را فرستاد به من فرمان داد که چی بگویم و چی چی استکلم کنم آیا باور نمی کنی که من در پدر هستم و پدر در من است؟ سخنهایی که من به شما می گویم از خود نمی گویم لیکن پدری که در من ساکن است او این اعمال را می کند دوست من خدا هر یکی ما را با چونین زندگی فرا می خاند وقت ما بر خود اعتقاد داریم سعی داریم خدا را در خدمتش برای کمت به خود و کار بگیریم ولی وقتی از خود خالی می شویم آنگاه خدا می خواهد ما را برای خدمتش به کار ببرند موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی شنانده های کرامی توجه کنید به نشانی های ما نشانی ما در پاکستان نشانی ما در قبرست نشانی ما در قبرست