30 minutes
6 January 2011
Transcribed by AI
موسیقی خانه و خانواده موسیقی شنونده های محترم و خانواده های عزیز سلام امیدوارم که همی شما دوستان خوش و سرحال بوده و زندگی سعادت باری را در پیش داشته باشید مسروریم که اینک با برنامه دیگری از سلسله برنامه های پودر شیطان در خدمت شما قرار داریم شنونده مهربان طور که می دانید با تأصف باید بگویم که سالهای جنگ نتنها وطن و کاشانه ما را به ویرانه مبادل کرده است بلکه انسانهای آن را نیست تبا و برباد نموده است طفل که باید در آغوش گرم خانواده تربیه می شد و به مکتب می رفت ولی از اثر ستیزجوی ها و قدرت طلبی های ما با سلاح آشنا شد جوانان میهن ما که امید وطن و خانواده هایشان بودند و باید به پوه انتون می رفتند و علم و دانش را جهت ایتلای کشور فرا می گرفتند اما با دریغ و درد که نتنها با قتل و خونریزی آلوده شدند بلکه با مواد مخدر و از جمله با هیروین آغاشته شدند جوانه که باید در عمر بازسازی و ایمار میهن سهم شایسته خود را می گرفت اما مثل کرم پای دیوارهای بویناک و گندیدم می لولد و به خاطر به دستاوردن هیروین دست به گدایی و دزدی می زند رادیو صدا زندگی با مسئولیت که در قبال مردم افغانستان و جامعه آن دارد لازم دید تا سلسله برنامه های پودر شیطان را تحیه و به دست نشر بگذارد تا باشد که مردم و بخصوص جوانان ما از شر این دشمن وحشتناک و بیرحم غیهایی یابند دوستان عزیز این سلسله برنامه ها نتنها شما خانواده های گرامی را از عواقب و خیم هیروین آگاه می سازد بلکه آن عده از اعضای خانواده را که به دام هیروین افتادند کمک می کند تا چگونه از این حیله شیطانی خود را آزاد ساخته و نجات دهند بنان از شما شنوانده های عزیز خواهش می کنیم به این سلسله برنامه ها بطور دوامدار گوش دهید تا نتنها شما دوستان گرامی از مضایعان مستفید شوید بلکه تا بتوانید اشخاصی را که فره به هیروین را خورده اند کمک و رهنمایی کنید شنوانده ارجمن در برنامه قبلی ما تا به اینجا شنیده بودیم که عبدالعلی نزد داکتر محمود می آید و از او خواهش می کند ویرا کمک نموده تا از شر هیروین رهائی یابد عبدالعلی از این قسم زندگی بیذا شده و بطنگ آمده بود او واقعا و از دل و جان می خواست که از این مرض رهائی یابد یعنی از شر هیروین عبدالعلی نجوا کنان از داکتر می خواست که او را کمک نماید که به یک بارگی درد و تشنج ناشی از ادم دست رسی به هیروین بالای عبدالعلی شروع شد و عبدالعلی از شدت درد به خود پیچید و به زمین افتاد در این لحظه هیچ کار از داکتر ساخته نبود زیرا عبدالعلی به هیروین ضرورت داشت وقت درد از بین رفت و عبدالعلی کمه خابید و بعد که بیدار شد داکتر جویا احوال او شد خوب دوستان مهربان حال توجه کنید به بقیه برنامه موسیقی خوبی استی عبدال آنچه چطور است خوب احساس میکنی آه داکتر سب یک کم خوب استم مگر مدیم بسیار سوزش میکنه بسیار درد هم میکنه مدیم داکتر سب امید مکان داره کمی درد از جانم گم شوه دیگه آرام شوه داکتر سب از درد امکان داره دردهای جسمی که از سر ترکی هیروین دامنگیر انسان میشه معمولا سه چهار روز طول میکشه اما امیدوار استم که هی دردها را هر روز بیادید بیاری تا ایچ وقت به هیروین و دیگه مواد مخدر روی نبیری و به دود کدن او شروع نکنی فهمیدی انسان اگر یک دفعه به هیروین عادت کنه ترکدن او واقعا بسیار مشکل است باید انگیزه بسیار قوی داشته باشی مثل خاطری ای درد و نامیدی تا که اراده تر قوی بسازه خوب عبدالعلی جان آره تو ای رو بگو که آیا پدر مادرت از این عمل تو خبرداره؟ که تو به هیروین مطاد استی و در این روز ها لفتیدی؟ داکتر سب پدر مادرم نه نه اون ها حبر ندارند هیچ چیز داکتر سب ها نمی فهمند پشت و زر می کنم داکتر سب هیره در این باره من از آیا هیچ چیز نگو داکتر سب من من باعث شرمندگی و سرحیمی از آیا در بین مردم حاد شدم داکتر سب برشون اگر وہ بفهمند که بچه شان یا نه من خدر بدبخت و دایی نام وارد در زمین زدیم داکتر سب بیتر است که من بومرم نه عبدالل تو نباید که تو بیتر خواهید فکر میکنم بیتر است و وہ بفهمند که تو به هیروین آغاشت شدید داکتر سب حیر است ازظر میکنم پشت دستای تا میگیرم داکتر سب حیر است وارد چیزا نگو از خاطر تو باید اونا بفهمند ای با فائده تو ایرا باید بفهمی که ترکدن پودر شیطان یعنی هیروین براتو آسان نخواد بود ایرام خودت به خوبی میفهمی که بطنهایی نمیتانی از پودر شیطان دوری کنی و او را ترک بگویی داکتر سب پدر و مادرم همیشه من را یاد داده بودند که من باید کارای درست انجام بدم در راه نیک برم اگر وای از اینگرم حبر شود که من قدر بد بحت شدیم که وای تعمل کنند داکتر سب بله ابدول من میفهم که برای فامیت بیامر بسیار گراند تمام پاد شد اما مطمئن استم که آنها به تو کمک خواد کنند این را باید تو در کنی که تو با کمک آنها شدیدن ضرورت داری داکتر سب از خودم بدم شده هجالت میکشم داکتر سب میفهمین همین دعای پدر و مادرم بود که باعث این شد که من پیش خودت بیایم داکتر سب من از خودت کمک بخوایم خوب خودی که آمدید داکتر سب این روین کشیدن و این پیداوی کدن از روین من را به کلی من را مثل یک ایوان ساخته داکتر سب من بسیار افتحار بد که پدر و مادرم کدم بابا زیاد دروب گفتیم داکتر سب بسیار از وانده فرمانی کدیم میفهمین داکتر سب دیروز من زیاد از هر وقت دیگه کدم زیاد دیگه عمل بده انجام دادم داکتر سب من پیسه پدر دوست داشتنی خودم دوزی کدم داکتر سب تا که این روین به حرام من بسیار شرمنده استم داکتر سب من بسیار شرمنده استم پدر و مادرم هیچ وقت من رو نخواد بخشیده ندارد عبدال من فکر میکنم تو دایی خسمت اشتباه میکنی ازی که این مسئله که من است من دایی زمینه تجربه زیاد دارم تو فکر میکنی که فاملیتو رو نمیبخشه اما این تو نیست خصوصیت هرکس فرق میکنه تو زیاد گریه نکن خدا رنگ نته منت میزنم که اونا حال نگرانی این همه تغییراتی که در تروخ داده دیده میشه متوجه هستن من کاملا مطمئن استم وقتی امرای اونا راجی به تو موتاد شدن تو به ایروین گب بزنم خلاف تصور تو همه اشتباه تو رو خواد بخشیدن و بخاطر بهبودی تو از این چیزه برا تو دریخ نخواد کدن شاید برعکس تو رو کمک کنن عبدال داکتر سب شاید شاید شما درست فکر میکنین داکتر سب شاید در باره پدر و مادرم شما راست میکنین داکتر سب من امیدوار استم که همه تا شهر بخاطر این که من به کمک و مراقبت زیاد ضرورت دارم داکتر سب من میخوایم که این دشمن سیار از زندگیم به کلی دور کنم داکتر سب داکتر سب دیگه نمیخوایم هرگز که من دیگه این رویین بکشم از زندگی خود نفرات پیدا کردیم داکتر سب من به کمک احتیاج دارم خود داکتر سب هر چیزی که شما میگین آفرین داکتر سب تصمیم خوبه گرفتی بگوین پدر و مادرم داکتر سب آفرین عبدالالی تصمیم خوبه گرفتی واقعا تصمیم اقلانه سلامتید شد خانواده تا رو ببینم چیزی هست که میخواییم از تو پرسان کنم و بفهمم شنونده گرامی در برنامه گذاشته که تقدیم شما شد داکتر محمود چیز های در باره مواد مخدر رایج یعنی هیروین و بعض اثرات ناگوار آن بالای استعمال کننده آن گفت که بعد از تذریق هیروین موتاد هیروین احساس آرامش و راحتی میکند و فکر میکند که در جنت هست در حال که به طرف جهنم روان هست در برنامه این نوبت ما داکتر محمود موضوعات بیشتری را در این زمینه با ما در میان میگذارد خب داکتر سیب میکرفون در اختیار شماست بفرماین شنونده عزیز در این نوبت میخواییم کم در باره اثرات هیروین و ای که چی تاثیرات بالای مصرف کننده خود بجای مگذارد و در باره اثر بده هیروین بالای خانواده و بطور کلی بروی زندگی شان مگذاره همرای شما صحبت کنم وقت شخص بر اولین بار هیروینه چی از طریق دود و چی از طریق پیشکاری میگیره ممکن است بعض اثرات ناخشایند بالایو داشته باشه مثل احساس مریضی سرگیچی قبضیت و کمشدن قوی دید اما وقت که شخص احساس کنه که احتیاج داره دائم هیروین مصرف کنه ترک او چی از نظر جسمی و چی از نظر روانی بسیار مشکل خواد بود از نظر روانی شخص متاد اثیر هیروین میشه چون برای دسترسی به او حالت خوشایند که در آرامش و دور از استراب و نگرانی به سر میبره شدیدن در چار وسوسه میشه ایده بخصوصی از مردم اعتمالن به دلیل اندو درونی بوهران ها و نامفقت های زندگی از نظر حسی زیفتر استن و زیادتر در خطر بدام افتادن هیروین استن اما دلیل اصلیه که انسان برده و اثیر هیروین میشه ای از که بعد از یک زمان مصرف بدن مصرف کننده به میزان زیادتر و زیادتر هیروین ضرورت پیدا میکنه تا به همون نشه اولی دسترسی پیدا کنه که در اول برش دست داده بود و همچنین احتمالا شخص مصرف کننده باید نوع مصرفشا از شکل خوردنی ویا دودکردنی به تذریقی تغییر بده تا همون احساس سریعی را که در اول برش دست داده بود برش دست بده تشکر دکتر صاحب از معلومات مفید و عرضش مندتان خوب دوست های عزیز از توضیحات که دکتر صاحب در زمین دادند ما به این نتیجه میرسیم که رهائی از چنگ مواد مخدر و از جمعه هیروین آغاز ندارد مگر این که شخص معتاد به هیروین خود آواز نفرت را علیه این زهر کشنده بلند کند و طالب کمک بخاطر رهائی از این عمل شیطانی شود شنونده گران قدر بیاید به قصه واقعی گوش بدهیم که شمع از زندگی یاسین را برای ما بازگو می کند در این قصه ما می بینیم که چطور یاسین در گودال بدبختی در حال غرق شدن است اما زمانه که به حقیقت ایسای مسیح خداوند پی می برد مسیح دست او را می گیرد و او را از سقود به گناه نجات می دهد بیاید به سخنان یاسین گوش بدهیم موسیقی اجازه بتین براتون بگویم که چطور یاد سراختد ما در یک چانه معمولی و متوسط بزرگ شدم فامیلم پابند متقدات مذہبی نبودن به همی خاطر خدا برای ما کدام مانایی نداشت وقت کلان شدم کته گروه از بچه ها دوست شدم بعد فامیدم که اونا موتاد به یروین هستن من از روی کنچکاوی و ازی که میخواستم ازو ازی گروه شدم به اونا پیوستم گای اوقات بعد از کشیدن مواد مخدر به آدم های ظالم و اتا خشن تبدیل می شدیم بعد از چنده احساس کردم که حالم درست نیست و نمی تانستم به کارم ادامه بتم کار دیگه برخود پیدا کردم ای کار هم نتانستم که درست انجام بتم بخاطره که استعمال مواد مخدر منی می شد که پابند به کارم باشم هال دیگه مواد مخدر بر دیگرها مفروختم از فروش یروین نمی تانستم بر قرصدارایم پیسه جمع کنم به طور بسیار بده در قرص غرق شدم بر بردستوردن پیسه چی کار رو باید انجام می دادم سر انجام تصمیم گرفتم که دست به عمل دزدی بزنم بلاخره تمام چیزایی رو که بر دزدی کردن ضرورت داشتم تیعا کردم و داخل یک منطقه شدم که می خواستم در اونجا یکی از خانه ها رو سرقت کنم من نمی فمیدم که کارماندای پولیس من رو تقیب می کنند پیش ازی که وارد اون خانه شدم دزگیر شدم و من رو به ماموریت پولیس هاوردن این رو به این ترتیب من آن سلول زندان هستم و در آنکه از این عمل خود پیشیمان هستم به بیابروی خانواده خود فکر می کنم من درک می کنم که باید تغییر پیدا کنم اما من نمی فم که چه قسم و چطور فروش مواد مخدره بس کدم اما نتونستم که خودت تغییر بتم وقته که در زندان بودم در باره زندگیم فکر کدم و متوجه شدم که افکارم درست نیست من خوش چانس بودم بخاطره که بر امدت طولانی بندی نشدم اما با یک افکار از زندان آزاد شدم بعد از او یکی از دوستایم امراهیم تماس گرفت او برم گفت که به ایسای مسیح و انجیل مقدس ایمان آورده ای دوستم واقعا نظبت به گذشته بسیار تغییر کده بود حتی می تونم بگویم که خوشحالتر از گذشته به نظر می رسید خب بعد از راهی از زندان من آماده شدم که امراهی ای دوستم به محفل عبادت ایمانداران ایسای مسیح برم در اونجا بود که فهمیدم چطور ایسای مسیح می تونم من را ببخشه و تمام زندگی من را تغییر بتا من تمام گناه های من در پیشگاه خداوند اعتراف کدم الان واقعا می تونم بگویم که یک آدم دیگه هستم من او یاسین سابق نیستم من نتانا از فروش هیروین دوری کدم بلکه با هیروین بره همیشه ودا کدیم من الان معتقد به ایسای مسیح و انجیل مقدس هستم با امکارای خودم در باره ایسای مسیح گپ می زنم بعض از اونا به گپای ما گوش می تن و بعضشان گوش نمی تن اما من بر اونا دعا می کنم من حال زندگی شگفتنگیز تازه و دور از هیروین دارم الان من بر زندگی من حال زندگی شگفتنگیز تازه و دور از هیروین دارم الان من بر زندگیم هدف دارم و از زندگی لذت می برام دوستان قدر امیدوارم که سرگزشت یاسین برای اشخاص که موتاد به هیروین استند آموزنده باشد انسان به هدف و انسان که دور از خداوند زندگی کند او تحت تسلط شیطان قرار دارد و در راه نادرست روان می باشد بیایید دروازه قلب خیش را بر روی خداوند که خالق ماست و از او بخواهم که ما را هدایت و رهنمایی کند خوب دوستان گرامی این بود برنامه این نوبت ما که تقدیم شما شد تا برنامه آینده خدا نگه دار همه ایتان دوستان مهربان حال توجه کنید به برنامه دیگری از رادیو صدای زندگی دوریده و سلوده آی آسمان و آی زمین هم به خدا وند را به خدا از رادیو صدای زندگی میشه نفریده چنان که غاهو برای نهرهای آب شدتی اشتیاق دارن همچنان ای خدا جان من اشتیاق شدید برای تو دارم جان من تشنه خداست تشنه خدای هی که که بیایم با وجود خدا حاضر شدم ای جان من چرا منحری شده و چرا در منتره شان کشتی بر خدا امید داری زیرا که او را باز همت خواهنده که نجاد روی من و خدای من هستنده و حالا از سلیب تو میخواهیم که سلیب من مرا از من رها کن مرا با روی این جیم عاشنا کن نگاه هم لانه مرغ محبت دلم را منزل روح خدا کن موسیقی دوست من مظلکترین محبتی را که شخص به شخص دیگری میتواند بکند چی خواهد بود بیایید پاسخ این پرسش را از ایسای مسیح ناجی عالم بشریت بشنویم همانطوری که پدر مرا دوست دارد من نیست شما را دوست دارم پس در محبت من زندگی کنید اگر از کلام من اطاعت نمایید در من زندگی خواهید کرد درست همانگونه که من از احکام پدر اطاعت می نمایم و در محبت او زندگی می کنم این را گفتم تا شما نیز از شادی لبریز شوید بله تا مالا مال از خوشی گردید از شما میخواهم که به همان اندازه که من شما را دوست می دارم شما نیز یک دیگر را دوست بدارید بزرگترین محبتی که شخص می تواند در حق دوستانش بکند این است که جان خود را در راه ایشان فدا سازد محبت را باید اینچونین سنجید و شما دوستان منید اگر آنچه می گویم اطاعت کنید بله دوست من محبت در امین است نه آن که ما خدا را محبت نمودیم بلکه این که او ما را محبت نمود و به سر خود را فرستاد تا که فاره گناهان ما شود محبت بزرگتر از این نمی تواند وجود داشته باشد بیاید بیشتر در مورد امین محبت نصفت به انسان گناهکار از انجیل مقدس بشه روز یکی از فریستیان ایسا را برای صرف غذا به خانه خود دوت کرد ایسا نیز دوت او را پذیرفت و به خانه او رفت وقت سر سفر نشسته بودند زنه بدکاره که شنیده بود ایسا در آن خانه است شیشه نفیس پر از اطره گرانبه ها برداشت و وارد شد و پشت سر ایسا نزده پاهایش نشست و شروع بگریستن کرد قطره های عشق او روی پاهای ایسا می چکید و او با موهای سر خود آنها را پاک می کرد سپس پاهای ایسا را بوسید و روی آنها عطر ریخت صاحب آن خانه یعنی آن فریستی وقت این وضع را مشاهدن امود و آن زن را شناخت با خود گفت اگر این مرد فرست داده خدا بود یقینا متوجه می شد که این زن گناکار و ناپاک است ایسا خیالات در او را درک کرد و به او گفت شمون می خواهم چیزی به تو بگویم شمون گفت بفرما استاد آنگاه ایسا داستانه را برای او تعریف کرد و گفت شخصی از دو نفر طلب داشت از یکی پنیصد سکه و از دیگری پنجا سکه اما هیچ چک از آن دو نمی توانست قرض خود را بپردازد پس آن مرد مهربان هر دو را بخشید و از طلب خود چشم پوشی کرد حال به نظر تو کدام یک از آن دو را بیشتر دوست خواهد داشت؟ شمون جواب داد به نظر من آن که بیشتر قرض دار بود ایسا فرمود درست کفتی سپس به آن زن اشاره کرد و به شمون گفت به این زن که اینجا زانو جده هست خوب نگاه کن وقتی به خانه تو آمدم به خودت زحمت ندادی که برای شس و شوی پاهایم آب بیا بری اما او پاهای مرا با اشک چشمانش شست و باموهای سرش خوش کرد براسم معمول صورتم را نبوسیدی اما از وقتی که داخل شدم این زن از بوسیدن پاهای من دست نکشیده هست تو غفلت کردی که براسم احترام روغن بر سرم بمالی ولی او پاهای مرا اتراگین کرده هست از این روز که او محبت بیشتر نشان میره هد چون گناهان بسیارش آمرزیده شده هست اما هر که کمتر بخشیده شده باشد محبت کمتر نشان میره هد آنگاه رو بزن کرد و فرمود گناهان تو بخشیده شد دوست من انگامی که ما انوز گناهکار بودیم مرسی به خاطر ما مرد او انگامی که در میان ما بود محبتش را نسبت به ما انسانهای گناهکار چونین ابراز داشت افراد سالم احتیاج به طبیب ندارند بلکه بیماران نیاز به طبیب دارند رسالت من در این دنیا این هست که گناهکاران را به سوی خدا بازگردانند نه آنان ایراکی گمان میکنند عادل و مقدس هند بیاید خدایی که ما را این چونین محبت میکند محبت نماییم و متابقه اکماش هم دیگر را دوست داشته باشیم بیایید خداون را که محبت است و نجات دهنده ما و امرای این سرود زیبا پرستش کنیم آهدو را پرسته آهدو را پرسته آهدو را پرسته ماسی ویسه آهدو را پرسته ماسی ویسه گرداید ایمادارا شادان و فیرو گرداید گرداید دربایت لحن گرداید گرداید دربایت نشانی ما در قبرست