۳۰ دقیقې
۳۱ مارچ ۲۰۱۱
د مصنوعي استخباراتو له لارې نقل کول
موسیقی خانه و خانواده موسیقی شنونده های گرامی و خانواده های ارجمند سلام آرزو داریم که همه شما دوستان در لباس آفیت ملبس بوده و ایام بهتری را در پیش داشته باشید خوشحالیم که اینک با برنامه دیگری از سیریال پودر شیطان در خدمت شما عزیزان قرار داریم آرزوی ماست با خاطر آرام به برنامه تان گوشت داده و تا پایان این برنامه ما را همراه اینمایید شنونده پاک زمیر در دنیایی که امروز ما در آن زیست میکنیم با توجه به پیچیدگی و ماشینی شدن زندگی بشر و دوری زیادتر مردم این دوره از معنویت و دین و مزحب انباو و اقسام آسیب ها و مشکلات اجتماعی روح و روان انسان را نشانه گرفته و به نوع یک جوان در دنیا امروز با موازلات و مشکلات زیاده دست و پنجه نرم کند از میان تمام این خطرها و آسیبها ایتیاد به عنوان دروازه ورود به تمام خطاها و جرائم در فضای جامعه امروز و بخصوص بخاطر افزایش بیکاری فقر در جامعه و عدم دسترسی به علم و دانش نبود اعتماد به نفس در بین جوانان و عدم آگاهی جوانان از مهارت های اجتماعی و در دسترس بودن مواد مخدر به طور سهل این خود یک تحدید جدید علیه سلامت افراد و خانواده هاست یکی از دلائل روشنه که مردم و بخصوص جوانان به هیروین و دیگر مواد مخدر پنامی برند عدم کاریابی و بسر نوشتی جوانان و نبود امکانات تفریحی سالم و کلپ های سپورتی جهت سرگرم نگه داشتن جوانان می باشد دلالان و فروشندگان مواد مخدر و از جمعه هیروین از این خلای جامعه استفاده نموده جوانان را به مواد مخدر آغاشته می نمایند با در نظر داشته مطالبه که ایران شد فامیل های گرامی باید در پی آن باشند تا برای اطفال و بخصوص جوانانشان سرگرمی های سالم را مهایی آسازند تا باشد که جوانانشان از این افریت تباهی و ویرانگر در امان باشند شنانده های مهربان ما تایه برنامه های پودر شیطان که همین اکنون شانزده همین برنامه آن را می شنوید کشیده ایم تا تمام ابعاد و جنبه های منفور مواد مخدر را برای شما دوستان ببرسی گرفته و برملان امودیم که چقدر این پودر شیطانی خاموشانه جامعه انسانی را از هم می درت و انسانهای آن را نامردانه از پا در می آورد و از همه مذایعه انسانی توحی می سازد و به صوی فاسد شدن او را رهنمون می شود خب دوستان مهربان در برنامه گذشته ما در مورد پرورش، تولید و فروش هیروین شنیدیم و همچنان راجع به اثراتش بر روی شخص که هیروین مصرف می کند هم مطالب چند فرا گرفتیم ما شنیدیم که یوناز و داود برآن شدند تا نزد پدر داود میرخان که شخص مهم در تجارت و قاچاق هیروین است بروند تا او را از نابود شدن مزرعه خاش خاش که توسط افراد دولت و عمل ککرم به پشتیبانی مردم محل صورت گرفته آگاه سازند یوناز در این جرایان در می آود و آگاه می شود که داود بسر میرخان نیست به هیروین مطالب می باشد خب شنوانده های عزیز حال شما را دعوت می کنیم به شنیدن ادامه برنامه برنامه یوناز؟ اوه بچه یوناز سبر کن مانده شدیم بیا که مندگی خود را پکریم من هم زیاد مانده شده اوه بچه دو روز هست که سید دم خود را نگرفتیم دو روز هست ماندگی بیا که سرسنگ بیشینیم از دسته که مندگی زدیم پاهای من درد گرفته می بینی که چطور می دردم آه این حلقه من خشک شده اوه بچه دو نگرفت یک دو کار زد می زنن زیاد مانده شدیم اوه بچه مندگی را چی میکنی؟ کم هست که نفس من برای اوه های بسیار مانده هستم اوه بچه من یک دفعه در سرسنگ خود را پرتم میفهمی؟ من به روین ضرورت دارم من که یک دفعه نشیخ را تخت که نکنم نمی تانم دیگه را برام آه بچه دو روز دیگه سرسنگ که یک جای گفتش هم نداره مندگی را چه قصه میکنی؟ کم بچه تو این روین هم بکشی؟ آه نفسم سخته دیگه نمی تانم نی؟ آه آه بچه دو روز آه نفس رایی را که سر تپا بودن میگه یای تا پنگستان بلست میکد ندیدی؟ میدون چه تا سر ما فرد نکدن؟ آه بچه چه رقم میترسی؟ تو فکر میکنی که در جای خطر هستیم دل جمع باشن ما وقت شفرا برشان رساندیم؟ آه آه آه نفر هایی میتونن در این منطقه بیان که شفرا بلند باشن اگر کدوم کسی بگانه می بود آل وقت سرش فایر کده بودن آه آه بیانو بگم بشی من ایرونی خود غمشه بخورم دور چه وقت ایرونی کرد که دهنش را را کردی؟ ویی یاد رفت برات گفتم که خرد بودم برم بنگ می دادن ایرونی هم وقتهایی که ده فابرکه ایرونی سازی باباییم بر کنترول کارگره زندگی می کنم هر لحظه ایرونی در اختیارم بود در او وقت بود که فامیدم بدون او زندگی کردن نمیتونم آه تمام کسایی که بر پدرت کار میکردن کلشان ایرونی می کشیدن؟ آه تقریبا نیم زیادشان ایرونی هستن بسیاری شان ماش نمی کیدن ایواز ماش خود ایرونی می کیدن فامیدی؟ چرا ایرونی می کیدن؟ بخاطره که خودشان ایرونی می کشند و باقی شان مفروشند از امیرا پیسا هم پیدا می کنند آه داود کدام وقت در فکر ای شدی که ایرونی نیلا کنی؟ تو چی میگی یوناس؟ آیا تو می فهمی که دل دردی و بخوی و عرق قدن و دردهای ایرونی چیست؟ نه اگه یک وقت هم ایرونی نکشم سرم درد میگه آه من ایقه به این پودر مطات هستم که اگه یک روز هم برم نرسد دست به هر کار می زنم می فهمی؟ بخاطره ایرونی دروغ میگم دوزی می کنم آه حتی اگه دستم رسید آدم هم می کشم بخاطر ایرونی راست میگه داود دفکه هی نشدی که کدام داکتر را پیدا کنی که تا را کمک کند داکتر؟ داکتر رو تداویره چی کنم؟ آه بچه تورا? من از ایروین پیزا پیدا کنم من که تا قصههای زندگی می کنم که ایرونی هستن و ایروین ما فراشند باتو آدای خودا آه دابود به این دوگه دوم دیگه اینی که این دوگه هست؟ آه اگه این امکان می داشت من می تونستم ایروین را ایلا بدم یک وقتهایی ما برای ایلا می کدم من کفتم که حتما بابی چجوری نجور می کند دابود همیشه که من زندگی تا ایلا بیشتر بیشتر دیگر سپس هم زندگی کنی من خود دیگر مردم ها واضح زندگی آرام آرام کنی آه بیا برو قرار اینو کار کن که زندگی به دردت نمی خوده او بچه او ایلا بدم ایروینه او بچه ایروین در رگ رگم گرد شده می فهمی؟ تو خواهد فکر کردیم که من زیاد زندگی خواهد کردم زندگی ایروینی بسیار کوتاست آه بازپادرم که یه سرم تسوار دارهست آه دیگر دابود دلت بیاد ترزه موازستی من خود یک نصیت بیادترزانه می فهمم می بینم هم که تو دادام ایروین گرفتار شدی که ایروین فروشا بند موندی دل من همیشه که کمکت کنم باز اون سرگپ و هر کار که می فهمی از دست من همه قبوره است که برد بگویم دگهش خودت نیفمی او بچه که هرچی می کنی جور باشی جور باشی لالا خودت نیفمی هستی خود لالا یونس آله خود نشه بیادر تام تخت شد بیا که یکشیم خواه کنیم سبا که تخیر دا نیزیکی های مغاره که بابیم که تا نفرهش هست می رسیم راست میگه باش که ما هم این پرتی ها دادام این جگه که وار کنیم من سرگپ تا تام قرار هستم دوود دوود بخش اینکه حق کردی که تو برد بخش که نورخ شده بخش بخش بیدار تو بخش بچه حقوما مقدگه بخش زیوین تو مردم نمیتون می شده لالا چقدر دگه مونده چقدر دقیقه دگه مونده که برستیم داونده که بابیت هست که تا نفرهش از این گفت دیگه چقدر راه مونده آه بچه کم مونده آه آنو آنو مغاره رو میبینی آن دا پای اونو سنگ کدام مغاره رو میبینی آن امور رو میگه که یک بطه کلان دا به علش هست آفرین آه آنو امو خودش هست آه آه آه آه آخ たویتر بگیم آنو آخن mandatory مغارهرافت housekeeping بخوند و پرسون قشانه تو بگم خدارم میگه که یادت نروب دچل بست من بگیم بیا که بریم بابی منو بساری مقده منو موجه میباشن آخ بخوند اناجچند سال بعد من که خیر میرسم ظبردار استاده باش کس تین تووت دهشن که کست آدم که عادی Xufe子 naarf easy هنگ خودم انسانگرفت هست باشه به خیالم به پیش بابی دوستان یکم آیا گشتم ALEX tong خواهند من تا پیغامشان را به میرخان پدر داود که سرکردی تجاران هیروین هست برسانند؟ قبل ازان که پاسخ آن را بشنوید بیایید در این قسمت از برنامه بسرگزشت شخص گش بدهیم که به هدف بودن زندگیش او را به بیراحق شند این شخص اسمائیل نام دارد دوستان دوستان ازیز زیادتر از ده سال بود که به هیروین موتاد بودم فکر میکدم یکانه راه گریز از شر هیروین مرگ است اولین باری که هیروین تجربه کدم 16 ساله بودم خانواده خوبه داشتم زندگی متوسطی داشتم مکتب می رفتم و در درسایم هم خوب بودم اما میشه تناب بودم خواهشات زیاد داشتم اما در برابر این خواهشات شکست خوردم نتانستم کتی ناملائمات و ناراهتی های زندگی روبرو شدم اولین باری که هیروین تجربه کدم زیاد لذت بردم و فکر کدم که از تمام ترسایی که من را فراغ گرفته بود آزاد شدم بایی که زندگیم آلوده به مواد مخدر شده بود عرضش ادام داشته نداشت اما مبدل با یک دروغی از جهانم شده بود در ظرف سی ماه اندازه مسرفم به طور باور نکردنی افزایش شد در کوچه و پس کوچه میگشتم تا هیروین فروش پیدا کنم تمام پیسایم صرف خرید هیروین میشد دست به دوزی زدم و اموال فامیل و دوستای ما بفروش میرسندم روزا به امی شکل پیسه پیدا میکدم روزا بر پیدا کدن مواد و بر پیدا کدن که هیروین دود کنم گم میشد باور کدنی نبود وقتی بر مسرف روزانه ایم مواد پیدا میکدم بسیار شاد می بودم و بایی هست که در جیبم مواد کافی بر مسرف وجود داره با خوشی بر مسرف رو روان می شدم یک روز بایپارم برم گفت که امروز هیروین اصل بر ات آورده ایم نشه از ای بسیار خوب است سه ها پیسهش کمی زیاد می شد پیسه ش پرش دادم و هیروین ازش گرفتم وقتی او را دود کدم چند روز بی خود بودم کم بود مرا بکشه پدرم بالای سرم ششته بود و از چیره ش فاهمیدم که همه چیزا فاهمیده پدرم مردم میربان است هرچند می فاهمیدم که از درون احساس خردی میکد اما از من مراکبت میکد در باره دروها و فریبا و ای که چطور باره اول من به هیروین پنا بردم با هم صحبت کدیم هرچند که پدرم بخاطره که متوجه موتاد شدن من نشده بود خود سرزنش میکد ولی او هیچ تقصیر دی ای ارتباط نداشت عارضه واقعی پدرم ای بود که من را از همه بدیها پاک ببینه من ممنون پدر هستم با وجوده که من فاسد شده بودم او زیاد برم زامت کشید بعد از او به یک انجمن رفتم که همراه موتادین کار میکدن اونا ما را نصیت میکدن و تمام روز از ما مراکبت میکدن حال افصال شده که با هیروین سرکار ندارم یگانه علتی که من تانستم از مواد ببرم دور بودن من از مواد مخدر هست در نظر ساده میرسه اما بری یک موتاد مواد مخدر تبیترین ابزار بره بیرون رفت از زوده مشکلات و پیدا کدن احساس بیتر هست من همیشه وسوسه میشم هر قدر که از مواد مخدر دور بانم امو قدر در ترکی و تصمیم میگرم زندگی واقعی دشوار هست زندگی کدن بدون مواد مخدر واقعا شخص دوباره تبدیل به انسان میکنه وقتی دوانجو من بودم یکی از مشابران که به عیسای مسیح ایمان داشت به من گفت تو بخاطر از این موتاد شدی که هیچ تمایل به چیز دیگه نداری هیروین بخاطر غفلتت سرت پیرو شده او ایمانشا در مورد عیسای مسیح با من دمیان گذاشت اما من در اون موقع به مسیح ایمان ناوردم اما اکثران به اون فکر میکنم دوستان عزیز چقدر فرار کردن از چنگال هیروین این پودر شیطانی مشکل و دشوار است پدر و دوستان اسمائیل مهمترین آمل برای بهبودی او هستند آنها میتوانند او را تشویق کنند و به او کمک کنند که بجای فرار از مشکلات از دهده آن براید شنانده محرمان آن مشاور برای اسمائیل حقیقت را گفت او به خاطر به هیروین سردوچار شد که خدای واقعی را نمیشنخت ایمان به مسیح آنقدر قدرت دارد تا به او کمک کند که از راه پودر شیطان فرار نماید اگر ما به خداوند که خالق ماست توکل کنیم و از کلام و پیروی کنیم او ما را در راه نیک هدایت میکند او میداند که چه برای ما نیک است کلام مقدس می فرماید کلام تو برای پاهای من چراغ و برای راهای من نور است شریران برای من دام گذاشتند اما از وسایاتو گمراه نشدم خب دوستان محرمان به امید این که کلام زنده خداوند رهنمای زندگی هر یکی ما باشد برنامه این نوبت خیش را به پایان میبریم تا تقدیم برنامه آینده خداوند یارو مددگارتون باد شنودگی با دیانت در این بخش از نشرات خیش شما عزیزان را فرا میخانیم به شنیدن پارچ شعر زهر نام خداوند نیک است خدا در آسمان و در زمین است نه اندر داستان کفر و دین است چو ساکن در وطن یا غربتی تو که غم داری خدا با تو قرین است نشانش را چه میپرسی زهر کس بپرس از دل خدا چون دلنشین است اگر پایت بسنگایت همه دان که از دردت خدای تو حزین است خدا از تو جدا هرگز نگردد چو دست در میان آستین است خدای ما متاش خیر باشد دکان ما چرا شر آفرین است چو انگشتر بود آلم خدا را در این انگشتری آدم نگین است منقش چون در انگشت خدایی در این حلقه وجودت نازنین است نکو شو چون خداوند تو نیکوست نکو شو چون خداوند تو نیکوست مراد از دین و از ایمان همین است موسیقی آمد مسیحا آمد کشیها آمد مسیحا آمد کشیها آمد مسیحا آمد کشیها آمد نجات و منجیه دنیا آمد نجات و منجیه دنیا خطارا در خطاران ملائک گوین قدوست مراک مالک مجتم گشت و سرکرسمارا بخشت حیات تاریک دنیا آمد مسیحا آمد کشیها آمد نجات و منجیه دنیا موسیقی چون خانان بودن در خواب آن شب ظاهر شد یه فرشته از رب داد مجده تولد ایسا روشند نورش شد بوب و سهرا آمد مسیحا آمد کشیها آمد نجات و منجیه دنیا چون بازو گشتن فرشتگانش چوب و نان کردن صفق کلامش آمدن بیت و لحم حضورش گفتن سباز فرزند بودارا آمد مسیحا آمد کشیها آمد مسیحا آمد کشیها آمد نجات و منجیه دنیا آمد نجات و منجیه دنیا آمد نجات و منجیه دنیا آمد نجات و منجیه دنیا شهراندگان عزیز شما نشارات رادیو صدای زندگی را هر صبح ساعت شش و چلو پنج به وقت افغانستان روی موج کوتاه چهلو یک میتر بیند برابر با هفت هزار و سی سد و هفتاد کلو هرتز و موج کوتاه چهلو نو میتر بیند برابر با شش هزار و یک سد و بیستو پنج کلو هرتز و هر شب ساعت اشت و سی به وقت افغانستان روی موج کوتاه چهلو یک میتر بیند برابر با هفت هزار و سی سد و نودو پنج کلو هرتز میشنوید همچنان شما میتوانید نشارات رادیو صدای زندگی را ساعت هشت شب به وقت افغانستان در شبهای پنج شنبه الا دو شنبه روی موج متوسط یک هزار و دو سد و پینج و یک کلو هرتز بشنوید بنان خواهش مندیم نظریات و پیشنهادهایتان را در باره کیفیت برنامه ها و طول موج صدای زندگی به این نشانی ها برای ما گسیل دارید نشانی ما در پاکستان صدای زندگی صندوق پوستی ۷۰۰ جی پی او لاهر پاکستان نشانی ما در قبرس صدای زندگی صندوق پوستی ۷۰۰۰ جی پی او لاهر پاکستان صدای زندگی رایت مادر صدای زندگی صدای زندگی رایت مادر صدای زندگی ۷۰۰۰ جی پی پاکستان صدای زندگی