اعمال 17: 18-34 - د ایتال په پاول کې خطاء

 د مصنوعي استخباراتو له لارې نقل کول

موجده نجاح برنامه از راژیو صدای زندگی دوست های عزیز و شنانده های گرامی امیدوارم که سلام های پراستفا و سمیمیت ما را علیق بگوین چطور هستین؟ آرزوی ماست که تمام تان با خانواده و دوست های تان در حفظ و پناه خداونده محرم باشین و آماده شنیدنه برنامه ای افته ما باشین خوب شنانده های ارجمند توره که در هفته گذاشته شنیدین برادارای ما پیام و جاوی جان از فصل هفته همه کتاب احمال رسولان از آیت اول تا به هشته را برما خاندن و سرش گبزدن در برنامه ای نوبت باز هم از فصل ابده هم و از آیت هشته تا به آخری فصل برما میخانن و در موردهش گپ میزنن باز هم تخاظای ما از شما شنامده قرامی ای از که وقتی که به این برنامه گوش میدین اگر با سؤال ما وجه میشن لطفاً برما نوشته کنین تا ما جواب سوالتان رو برتان روان بکنیم خوب پس بین که با هم یک جای به برنامه این نوبت گوش بدیم دوست های مهربان سلام خوش هستیم که برای تقدیم کردن قسمت دیگی از درس های کتاب اعمال رسولان انجیل مقدس در خدمت شما قرار گرفتیم ما هم به شما سلام تقدیم میکنم از خداون ارزو میکنم که خوش و سلامت باشیم دوست های عزیز ما در صحبت گذشته فصل ابده اعمال رسولان خانده ایم ما معلومات پیدا کردیم که پولوس در جریان سفر دوم بشارتی خود به بیریه رسید وقتی که یهودیان تسالنیکی بر آزار رساندن او به بیریه رسیدن ایمانداران او را به طرف آتن روانه کردن ایمانداران بیریه پولوس رسوله تا آتن امرائی کردن و بعد از رسیدن به آتن پولوس اونا را پس به بیریه روان کرد و خودش در آتن تنها ماند پولوس وقتی که شهر بزرگ آتنه پر از مجسمه و بود دید جگرخون شد باوجودی که پولوس نمیخواست که در آتن بر امدت زیاد باقی بمانه اما تا رسیدن سیلاس و تیموتاوس به آتن مجبور بود که در ای شهر بمانه او در کنیسه یهودی و شهر بشارت میداد یک روز وقتی که او در شهر و مردم در باری ایمان به عیسای مسیگف میزد پیروان فلسفه اپیکوری و رواقی با او مخالفت کدن و او را به شورای شهر که در کوی مریخ دایر میشود بردن در حضور شورا پولوس با اونا محوظه کد اما محوظه ای او چندان مورد استقبال قرار نگرفت و صرف چند نفر به پیام او جواب مصبت دادند تا ای جره ما در صحبت گذشته خاندیم در ای صحبت از فصل 18 هم شروع میکنیم پولوس از آتن به قرانتست سفر میکنه جاوید جان شما آیت اول تا سی اوم فصل 18 را بخوانید پولوس از آتن به شهر قرانتست که در جنوب یونان واقعی بود رفت در زمان پولوس رسول شهر قرانتست یک شهر مهم یونان بود و یونان خودش جزه از قلم روی امپراتوری روم بود قرانتست هم مثل افسست یکی از مهمترین بنادر و شهرهای تجارت و داد و ماملا بود قرانتست در او وقت مرکزی یکی از ایالات یونان به نام اخایه هم بود از این لحاظ قرانتست به معوضه انجیل بسیار مفید بود چون از این شهر میتونست که مجده نجاته به شهرها و جاهای دیگر انتشار پیدا کنه پولوس وقتی که دفعه اول به قرانتست رسید در این شهر هیچ کسا نمشناخت او با اکیلا که یهودی بود آشنا شد و او امرای خانمش پرسکرا خیمه دوزی میکدن اکیلا و پرسکرا اصلا از پنتوس که فیلم در ترکیه امروزیست بودن و در روم زندگی میکدن اما وقتی که امپراتور روم به نام کلودیوس عمر کد که همه یهودیان از روم خارج چون اکیلا و پرسکرا از روم به قرانتست آمدن در زمان این امپراتور کلودیوس انجیل در روم معوضه شد که یهودیان با او شدید مخالفت کردن وقتی که یهودیان برخلاف انجیل شور و غالمغال زیاده برای آن داختن کلودیوس امپراتور عمر کد که همه یهودیان از روم خارج شد اما معلوم نیست که چی کسی برای اولین دفع انجیل را در روم معوضه کد چون پولس هم کسب خیمه دوزی داشت امرای اکیلا و پرسکرا یک جای خیمه دوزی میکد پولس رسول به هر جایی که برای بشارت دادن انجیل میرفت از کسب خیمه دوزی خود امرار ماش میکد خوب جاوید جان آن آیت چهار را بخونین پولس در قرانتس هم به کنیسه یهودیان میرفت و به یهودیان و یونانیان در باری ایسای مصیب بشارت میداد یهودیان با اون مخالفت کرده و نسبت با اون بدزبانی نمودن اون دامن چپن خود را تکان داد و به ایشان گفت خون شما به گردن خودتانست من از آن مبراه استم و از این پس پیش غیری یهودیان خواهم رفت وقتی که پولس رسول از بیریه به طرف آتن حرکت کد سیلاس و تیموتاوس در بیریه ماندن پولس در قرانتس بود که سیلاس و تیموتاوس به اون پای وستند از وساله اول پولس رسول به تسالنوکیان معلوم میشه که سیلاس و تیموتاوس پیام خوش را در باره کلیس های جوان تسالنوکی به پولس رساندن ایمانداران در تسالنوکی در ایمان خود استوار مانده و رشت کده بودند بر علاوه سیلاس و تیموتاوس عدایه ایماندارای فلیپی را هم امرای خود به پولس آورده بودند پولس دیگر مجبور نبود که وقت خود سرف خیم دوزی کند بلکه او تمام وقت خود را وقف بشارت دادن اینجیل کرد پولس رسول در قرانتس بود که سیلاس و تیموتاوس هم به او یک جای شدند ای تقریبا سال پنجاو دوی ملادی بود و از اینجا پولس رسول نامه اول خود به تسالنوکیان را نوشته کده پیام پولس رسول در قرانتس هم مثل جای های دگر با مخالفت یهودیان روبرو شد پولس با اعتراض دامن چپن خود را تکان داد تا هیچ چرک و غبار از کنیسه اونا بر لباس او باقی نمانه و از کنیسه خارج شده پیش غیری یهودیان رفت پولس اینجیل را به یهودیان که قوم خودش بودن مویزه کده و مجده نجات را به اونا رساند اما اونا مجده نجات رت کده یهودیان با ارتکدن اینجیل که پولس به اونا مویزه کده زمینه قضاوت خدا که نتیجه او مرگ بود بر خود مساعد ساختند پولس وظیفه که در برابر قوم خود یهودیان داشت انجام داد او دیگر در برابر اونا مسئولیت نداشت یهودیان خودشان زمینه علاقه تا بر خود مساعد ساختند از این خاطر پولس از پیش اونا رفت وقته که به اساس مسئولیت پولس در برابر قوم خودش یعنی یهودیان توجه میکنه میبینیم که او خدا بر بشارت دادن به اونا چقدر محصول میدانه این یک درس برای ما هم است ما هم بر بشارت دادن به اموطنان خود قصدار اونا هستیم باید این دین خدا به خوبی و با اساس مسئولیت بر اونا ادا کنیم جاوید جان آله آیات 7-11 بخورین پس آنان را تر کرد و برای اقامت به خانه یه غیریعودی به نام تیتوس که مرد یک تا پرست بود رفت خانه او در جنب کنیسه یعودیان واقعی بود کرسپس که سرپرست کنیسه بود در این موقع با تمام اهل خانهش به خدا ایمان آورد بالاوه بیسیاری از اهلی کرنتس که به پیام خدا گوش میدادن ایمان آوردن و تأمید شدند یک شب خداوند در رویاه به پولس گفت ایچ ترس و بیم نداشته باش به تعلیم خود ادامه بته و دست از کار نکش زیرا من با تو هستم و ایچ کس قادر نخواهد بود به تو آزاره برساند و در این شهر مردم بسیار هست که متحلق به من میباشد به این سبب پولس مدت یک سال و شش ماه در آن جامعه و کلام خدا را به ایشان تعلیم میداد پولس بعد از انجام مسئولیت در برابر یهودیان پیش غیریهودیان رفت یک که غیریهودی به نام تیتوس که یک تا پرست بود پولس رسول را در خانه خود جای داد اکثر علمای کتاب مقدس به این باور هستند که تیتوس که نام دیگه او غایوس هست او ایماندار است که پولس رسول در رساله خود به رومیان در فصل 16 آیت بستسیه او را به حیث میماندار خود ذکر میکنه خدمت پولس در قرانتس نظبت با آتان موافق تامیز بود اتا کرسپس که رئیس کنیسه بود هم به ایسای مسیح ایمان آورد ما دیدیم که پولس در قرانتس هم با مخالفت یهودیان روبرو بود اما در این وقت او یک رویای را دید که او را به بشارت به خدمت زیادتر دلگرم کد ایسای مسیح در رویا با پولس ظاهر شد و برش گفت تا وقت که در قرانتس هستی هیچ کس نمیتونه به تو سدمه برسونه بعد از دیدن ای رویا پولس با شوق و دلگرمی زیادتر به بشارت و خدمت شروع کد و مدت یک و نیم سال در قرانتس ماند و کلام ایسای مسیح را به مردم بیان میکد جاوی جان آنه آیات دوازده تا عبدن را بخورین اما انگام گالیون به سمت والی رومی در یوران مامور خدمت شد یودان دستجمیه بر سر پولس ریخته و او را به محکمه که شنیدن و گفتن این شخص مردم را وامی دارد که خدا را براوشای که برخلاف قانون هست پرستش نماید پولس انوز حرف نزده بود که گالیون خطاب به یودیان گفت ای یودیان اگر جن و جنایت در بین باشد البته به اداهای شما گوش بدهم اما چون این مسائل مربوط به کلمات و انوان و لقب و شریعت خودتان می باشد باید خودتان آن را احل و فصل نماید من نمیخوام در چونون امور قضاوت کنم سپس آنان را از محکمه بیرون کرد در این موقع آنها سوستین اسرا که سرپرست کنیسه بود گرفتن و در پیش مصند قاضی لطکوب کردن اما گالیون توجه به این جریان نداشت شاید روزخای آخر خدمت پولس در قرانتس بود که والی جدیدی مقرر شد والیان رومی صاحب صلاحیتهای زیاد بودن اگر والی امر میکد که پولس نمیتاند در ولایتش موزه کنه این امرو در تمام ولایات رومی میچلید و یا مورد اجرا قرار میگرفت و پولس نمیتاند که در هیچ ولایت رومی موزه کنه وقتی که والی رومی نو آمد یهودیان با استفاده از فرصت تصمیم گرفتن که برزد پولس اقدام کنن اونا پولس گرفته به دفتر والی بردن مصحب یهود در امپراتوری روم رسمی بود یهودیان حق داشتن که در امپراتوری روم کنیسه های خود را داشته باشن و آزادانه عبادت کنن یهودیان به والی اطراس کده گفتن که پولس یک دین نو و یک دین غیر قانونی و غیر رسمی را موزه میکنه به این ترتیب اونا پولس رسوله با کار غیر قانونی متعام کردن وقتی که والی به اعتراضات اونا گوش گرفت متوجه شده که اختلاف پولس رسول و یهودیان صرف سر یک اختلاف درون خود مصحب یهود است که یهودیان قرنتست به اون موافق نیستن به این خاطر والی این را موضوع داخلی یهودیان دانست و منعی موزه کدن پولس نشد به اساس این فیصله والی قرنتست بود که مصیان دوازده سال تانستن که با ازادی ایمان مصیه خود را در تمام امپراتوری روم موزه کنند اما پسانتر امپراتور جدید به نام نیرون در امپراتوری روم ایمان مصیه را غیر قانونی و ممنوع اعلاند کرد او تعداد زیاد ایماندارا را شکنجه کرده کاشد نیرون در سال 62 میلادی با یک زن که اصلا یهودی نبود اما به دین یهود گرویده بود عروسی کرد از او وقت به بعد نیرون به آذار رساندن شدید مصیان شروع کرد در سال 64 میلادی در شهر روم آتش توزی شدید رخ داد نیرون مصیانم متهم به ای آتش توزی کرد و به آذار و شکنجه مصیان شدد زیادتر بخشید وقت کرسپ سرپرست کنیسه یهودی امراه خانوادهش به ایسای مصی ایمان آورد به عوض او کسی دیگره به نام سستینیس سرپرست کنیسه شد وقت که والی رومی به یهودیان جواب رد داد اونا را از وضور خود کشید اونا سرپرست کنیسه سستینیسه لط و کوب کردن در او وقت اکثر غیر یهودیان و از جمله یونانیان در مقابل یهودیان نظر نیک نداشتند از این خاطر والی امراه اونا بهرمتی کرد اونا را از دفتر خود بیرون کشید یهودیان چون بسیار توحین شده بودند قصور خود را بالات کدن رئیس کنیسه کشیدند خوب، آل آیات 18 تا 23 را میخانم پولس مدت درانجا ماند و آخر با برادران خود آفیزی کرد و با کشتی آزم سوریه شد و پرسکلا و اکیلا را هم امراه خود برد در شهر کنخریه پولس سر خود را تراشید چون نظر کرده بود وقتی آنها به افسس رسیدن پولس از امسفران جدا شد و به تنهایی به کنیسه رفت و با یهودیان به مبایسه پرداخت از او خواهش کردن که پیشتر آنجا بماند اما او قبول نکرد و از ایشان خود آفیزی کرد و گفت اگر خدا بخواد باست پیش شما برمی گردم و افسس را تر کرد وقتی به ساحل قیسریه رسید به اروشلیم رفت و پس از سلام و اول پرسی با حال کلیسه به طرف انتاکیه ارکت کرد پس از این که مدت در آنجا اقامت کرد بار دیگر به سفر رفت و در سفر زمین های غلاطیه و فریجیه می گشت و شاگردان را تقویت می کرد یهودیان یکان وقت بر خدا نظر های خاصه می کردن پولس شاید بخاطر نظر کرده بود که خدا جانش در قرانتست محافظت کرد و به این وسیله از اون تشکر می کرد کسی که این طور نظر کرده باشه تا وقتی که وقت معین تیر نشه او اجازه نداره که مویای خود کوتا کنه بعد از تیر شدن این وقت معین شخصی که نظر کرده مویای خود کوتا می کنه و اون را به خدا تقدیم می کنه پولس وقته که به شهر بندری قرانتست که کنخریان نامداشت رسید وقت نظر او هم به پایان رسید و سر خدا تراشید در زمان پولس رسول شهر افسس یکی از مهمترین شهرهای شرق میانه به شمار می رفت افسس که در ساحر شرقی ترکیه ای امروزی واقعی بود مرکز تجارتی و فرهنگی هم بود اما حال بغیر از ویرانه چیزی دیگی از این شهر باقی نمانده پولس و امروانش وقته که به افسس رسیدن چند روز در افسس ماندن پولس در کنیسه یهودیان تعلیم داد و بعد از او امرای کشتی به طرف سوریه عرقت کرد اما اکیلا و پرسکلا در افسس ماندن و خانه خود را به جای مشارکت و دوستی ایمانداران تطبیل کردن بعد ازی که در سال پنجاوچار ملادی امپراتوری روم که یهودیان را از روم اخراج کرده بود مرد اکیلا و پرسکلا پس به روم رفتند پولس بعد از رسیدن به قیسریا به وروشلیم رفت که در اید فسا در آنجا باشد بار از او به انتاکیا آمد کلیس های انتاکیا پولس و سیلاسه به سفر بشارتی روان کده بودند پولس باید راپور سفر خود را به کلیس های انتاکیا می داد پولس بعد ازی که به کلیس های انتاکیا راپور خود را داد به طرف غلاطیه و فریجیه حرکت کرد تا کلیس هایی را که در اولین سفر بشارتی خود تاسیز کده بود تشویق و تقویه کند به این ترتیب او سفر سی اوم بشارتی خود را شروع کرد از تحمید یه یا آگایی داشت او در کنیسه بدون ترس و واهمه شروع به سخن گفتن کرد و در آنجا بود که پرسکلا و اکیلا سخنان او را شنیدن و او را پیش خود آوردن و طریقه خدا را با تفصیل پیشتر برای شهر را دادن وقت می خواست به یوناند سفر کند برادران از او امایت کردن و به ایمانداران در هاند سرزمین نوشتن که با گرمی از او استقبال نمایند و او از موقع اورود خود با آنجا با کسانه که از رای فیض خدا ایمان آورده بودن یاری بسیار نمود زیرا در مقابل همه با کوشش بسیار به اساس بودن اعداه های یودیان را ثابت می کرد و با استفاده از کلام خدا دلیل می آورد که ایسا امان مسیح وعده شده است در این قسمت لقا نویسنده امان رسولان در مورد آپول سوبت می کند آپول سوبت یک یهودی تحصیل کده از شهر اسکندریا بود اسکندریا شهرش که دلب بحیره مدیترانه واقع است این شهر هم در زمان آپول سوبت و هم آن یکی از شهرهای عامدهی مصر است از این معلوم می شود که در اون وقت مجده نجات به اسکندریا هم رسیده بود اما معلوم نیست که چی کسی این مجده را به شهر اسکندریا و آپول سوبت رسانده بود با وجود که آپول سوبت انجیله خوب و با گرمی موزه می کند اما یک چیز در تعلیم او کم بود چون آپول سوبت به نام ایسای مصیه تحمید نگرفته بود پس تا آناز از روح القدس پر نشده بود معمولا پیش ازی که یک شخص از روح القدس پر شد تحمید می شد وقتی که اکیلا و پرسکلا موزه آپول سوبت شنیدن فهمیدن که در موزه ای او کم بودی های وجود دارد اونا فورا این کم بود را در محضر دیگرها به روح او نکشیدن که باعث خجالت او شد بلکه او را به خانه خود دعوت کدند و به شکل خصوصی به او این موضوع را مطرح کدند و او را در این بارا به شکل کامل تعلیم دادند پولس وقتی که از کرانتست سفر کد کسی دیگر در کرانتست نبود که برادر ها را در ایمان ره بری کند از این خاطر ایمانداران افرسیس آپولس را تشویق کدند که به کرانتست برا و کلیسای او جره ره بری کند آپولس هم مشوره ایماندارای افرسیس قبول کد و او به کرانتست رفت و به کلیسا کمک زیاد کد آپولس مثل پولس یهودی بود و میتونست به خوبی امراه یهودیان بحث و مباحثه کند اونا را به حقانیت ایسای مسیحانه بسازه او در کرانتست تحریم میداد و برخی از اعضای کلیسا شاگرد او شدند پولس در کرانتست کاشت و آپولس او را آبیاری کد در این قسمت کار اکیلا و پرسکله برای ما میتونه بیترین سرمشک باشه ما هر کدام ما خالی از نقص و عیب نیستیم اما بیتر است یکی دیگه خود را با فروتنی، محبت و توازو اصلاح کنیم ما هم مثل آپولس اصلاح پذیر باشیم در این صورت میتونیم که در ایمان خود رشت کده مثل آپولس بالغ شویم شنونده های محرابان این بود برنامه این نوبت ما که تقدیم تان شد تا برنامه آینده که باز در خدمت شما عزیزان قرار میگیریم همه ایتان را با خداونده محرابان میسپاریم تا آن شمی که در ظلمان تشکایم آمید صبحی تو آن تنگوشت تن من در سرمایه تنهایی تو آن گوبار که زینات بخشه جامعه بی جلوه روح منی مرحم زخوای منی تو آن شمی که در ظلمان تشکایم آمید صبحی تو آن تنگوشت تن من در سرمایه تنهایی تو آن گوبار که زینات بخشه جامعه بی جلوه روح منی مرحم زخوای منی تو ای صحبه تکگاه پناه در آغوشت آغوش توی صحبه پشت من تو ای صحبه تکگاه پناه در آغوشت آغوش توی صحبه پشت من آغوش توی صحبه پشت من مرحم زخوای من تو ای صحبه تکگاه پناه در آغوشت مرحم زخوای من یقین دارم دستان داریم جون اشغه تو جاگانیست افتاده تو استاده دستان بگیری رماننده هیچیست هیچگز برای من مثل تو نیست زیرا ای صحبه تو قدای منی تو ای صحبه تکگاه پناه در آغوشت آغوش توی صحبه پشت من تو ای صحبه تکگاه پناه در آغوشت آغوش توی صحبه پشت من آغوش توی صحبه پشت من آغوش توی صحبه پشت من آغوش توی صحبه پشت من آغوش توی صحبه پشت من آغوش توی صحبه پشت من حائش مندیم تا نظرات و پیشنادهای تان را در باره کیفیت برنامه ها با آدرس زعیل برای ما گسیل بدارید آدرس ما در پاکستان صدا زندگی صندوق پوستی 702 جی پی او لاهور پاکستان