وقتی که ما به هر دلیلی به عیسی مسیح توجه می کنیم و شخصیت او را در اناجیل مورد بررسی قرار می دهیم. متوجه می شویم که او حامل یک پیروزی بزرگ است. گاهی دیگران از ما می پرسند که چرا باید عیسی مسیح را قبول کرد؟ ما هم خدا را می شناسیم ولی واقعأ چرا فقط در نام عیسی مسیح حیات جاوید است. وقتی به فلیپیان ٢: ١٠-١١ نگاه می کنیم که می گوید: « تا اینکه همۀ موجودات در آسمان و روی زمین و زیر زمین با شنیدن نام عیسی زانو بزنند. و همه برای جلال خدای پدر، با زبان خود اعتراف کنند که عیسی، مسیح، خداوند است…..» واقعأ چرا باید هر زانویی در برابر عیسی خم شود. هر چند که در فلیپیان در آیات بالاتر توضیح خوبی داده شده است، ولی وقتی در مکاشفه ٥: ١-٢ متوجه می شویم که کتابی بر دست راست تخت نشین است و مکتوب به ٧ مهر و فرشته ای می پرسد که چه کسی می تواند آنرا بگشاید و مهر هایش را بردارد . در مکاشفه ٥:٣ خبر می دهد که: » اما هیچ کس در آسمان یا روی زمین و یا زیر زمین قادر نبود که طومار را باز کند و یا به داخل آن ببیند»
واقعأ هیچ کس نتوانسته مسئله گناه بشر را حل کند. هیچ کس پیدا نشده که بتواند شیوه ای را پیدا کند که بطور واقعی موضوع گناهکار بودن انسان و طبیعتاٌ سزاوار مجازات بودن او را حل کند. انسان با توجه به گناهانی که مرتکب می شود همیشه از عواقب فشار و استرس ناشی از ارتکاب گناهانش در اضطراب است. شاید کسی احساس گناه را در خود عمیقاٌ درک نکرده. ولی وقتی با او صحبت می کنیم احساس کم خوابی و افسردگی و غیره را در او می بینیم. این چیزها در زندگی بشر به صورت یک حالت اپیدمی( بیماری عالمگیر) در آمده است. چرا اینگونه است؟ آیا نه این که عکس العمل کار انسان بر روی روح و روان و جسم او تأثیرات منفی گذاشته است. و او را آزرده خاطر ساخته . شریعت موسی هم به یهودیان گناه را نشان داد و هم پیشگویی های در باره کسی که می تواند شریعت را به کمال اجرا کند می دهد. پولس در رساله رومیان ٤:١٠ می گوید: زیرا مسیح هدف و تمام کنندۀ شریعت است برای هر که ایمان آورد و به این وسیله در حضور خدا عادل شمرده شود.»
بلی عیسی مسیح حامل پیام ومژده ای برای ما است. او توانسته کاری را که هیچ کس نتوانست انجام دهد به اتمام رساند. او خودش فدیه گناهان بشر شده نه این که راه را به ما نشان می دهد، بلکه راه حل مناسب خود او است او خودش راه است. چه کسی جرأت می کند برای گناهان کسی دیگر بمیرد. بشر گاهی به تعارف می گوید الهی من قربان تو شوم! ولی این بشر تا چه اندازه روی حرفش می ماند. آیا تا به موت آنهم از نوع صلیبش . وقتی که در رساله فلیپیان گفته می شود هر زانویی خم می شود به این حقیقت توجه دارد که کاری را که عیسی انجام داده که مستحق این سخنان است. هیچ انسانی با عدالت خویش پارسا شمرده نشده است. بشری که اخلاقیاتش و روحیاتش وجسمش تحت تأثیر گناه مریض است، امروز بوسیله پذیرش عملی عیسی آرامی می یابد. عیسی گفت بیائید نزد من ای تمامی زحمتکشان و گرانباران من شما را آرامی می دهم. آیا عیسی این لیاقت را دارد که به ما آرامی دهد؟ و دیگر گناه عواقب آنرا در زندگی خود نبینیم. هر کس در طول زندگی خود بر روی زمین فرصت انتخاب دارد که عیسی را بپذیرد یا او را رد کند . هر انسانی که خدا را قبول دارد حتماٌ در طول عمرش تجربه پرستش خدا را دارد او شاید دعا می کند و شاید گاهی خدا را شکر می کند.
شاید امروز باشند کسانی که عیسی را قبول نکنند. ولی آنها در گناهان شان می میرند چون گناه با آنها می ماند و کسی گناه آنها را بر نمی دارد .عدالت خدا آنها را تنبیه می کند آنها عیسی را خواهند دید. شاید امروز پیش عیسی زانو نزدند ولی عدالت خدا را در عیسی مسیح را خواهند دید که برای رسیدگی به داوری آنها می آید و آن روز زانو های آنها خم می شود بر این حقیقت که گناه کارند و قاصر آمده نتوانستند پاسخگوی مدعیان خود باشند. در نتیجه مرگ بر آنها پیروز می شود .این حقیقتی است که عیسی را برتر از همه کس در زمین و آسمان و زیرزمین و در هر جا به ما معرفی می کند. چرا باید همیشه منتظر وقتی باشیم که کار از کار گذشته و همه چیز تمام شده و زانوهای ما برای داوری خم شود؟ چرا با عیسی همراه نشویم؟ چرا روبروی خواسته های گناه آلود ما زانو بزنیم؟ و تسلیم بدی ها شویم! عیسی مسیح به جهان آمد و یک الگو و نمونه برای زندگی ما گذاشت. این نمونه از کجای زندگی ما بر روی ما باید قرار بگیرد. آیا عیسی نمونه ای از زندگی گناه آلود را در انجیل به ما نشان داده ما به عنوان یک پیرو مسیح که از عیسی الگو برداری می کنیم ما باید نمونه ای برای دنیای گناهکار باشیم. ما در این راه الگوی زندگی عیسی را بر کجای زندگی خود منطبق می کنیم؟ آیا بر آن قسمتی که هنوز مثل سابق گناه می کند. ما باید از گناهان خود جدا شویم و الگو را باید بر روی آن قسمتی بگذاریم که با تولد تازه در عیسی شروع می شود.
کسانی که پیروی مسیح را بدون تولد تازه می خواهند چطور می توانند از عیسی که تماماٌ با طبیعت گناهکار انسان مخالف عمل می کند هم الگو شوند. اگر ما به عنوان یک پیرو مسیح برای دنیای گناهکار الگویی از زندگی عیسی مسیح نباشیم.چگونه می توانیم عطر خوشبوی نجات باشیم. این ما هستیم که می توانیم با زندگی ما، به جهان گناهکار نشان دهیم که چرا باید به مسیح ایمان آورد و چرا هیچ راهی بجز عیسی مسیح برای نجات وجود ندارد. البته عیسی بدون ما هم کارش را انجام می دهد ولی بر کت خدمت از ما گرفته می شود. یکی از دلایلی که گاهی افراد نمی توانند مژده نجات را بدهد این است که: خودشان تولد تازه از مسیح ندارند. ولی برای ما چه می شود آیا خون عیسی مسیح، ما را از ضمیر مرده پاک نمی کند تا با خداوند باشیم. پس بیایم به خون مسیح که ما را برای نجات خریده به حیات جاوید امید وار باشیم.
در رساله عبرانیان٩:١٤ آمده:» خون مسیح چقدر بیشتر انسان را پاک می گرداند. او خود را به عنوان قربانی کامل و بدون نقص به وسیلۀ روح ابدی به خدا تقدیم کرد. خون او وجدان ما را از اعمال بی فایده پاک خواهد کرد تا ما بتوانیم خدای زنده را عبادت و خدمت کنیم.» وقتی که ایمان ما کم رنگ است امید ما را هم کم رنگ نشان میدهد و رسوا می شویم، چرا که کم محبتی ما نمایان می شود.
می خواهم بگویم که ایمان آن طلای نابی است که پیمانه اش محبت است وقیمتش امید.