پاك كرد از گناه دامانم مسيح
روح داد در جسم بي جانم مسيح
تا كه بأشد دم در جان و تنم
مي سرايم بهرت مي خوانم مسيح
گر گيرند جانم را از بهر تو
جان دهم و با تو مي مانم مسيح
غرق بودم در گناه، اندوه و غم
پاك نموده چشم گريانم مسيح
آرام كرد زندگي را داد صفا
از خوشي اشك بارانم مسيح
من كه آغشته به درد ها بودم
با محبت كرد درمانم مسيح
چي گويم بهر تو دوست عزيز
هست اميدم باشد توانم مسيح
( ر .ج)