پیروان عیسی از ملتهای گوناگون اند. آنها از همدیگر آنقدر حمایت و غمخوری میکنند، تا به طور منظم در گروههای خورد و کوچک گردهم آیند.
آنها با هم فکر میکنند، با هم تصمیم میگیرند، با هم دعا میکنند، با هم کار میکنند، با هم خوشى ميكنند، تا ذره به ذره یاد بگیرند که:
بدون قید و شرط يكديگر را دوست بدارند.
در خدمت خدا باشند، نی در خدمت پول و دارایی
فروتن باشند
به يكديگر کمک کنند، بدون اینکه دیگران را مدیون سازند
ديگران را توانمند بسازند، نه این که زیر فرمان بگیرند.
رحم کنند، به جا اینکه انتقام بگیرند.
عدالت و آزادی را برای همه بطلبند
يكديگر را تشویق کنند، به جای اینکه دلسرد بسازند.
امید پخش کننده باشند، نه این که نا امیدی را به وجود بیاورند
ایمان و اعتماد ایجاد کنند، نه شک و بی باوری.
پیروان مسيح مصممند که همۀ این را در اتحاد باهم انجام دهند، تا انقلابی از دوستی و محبت در سراسر جهان ایجاد نمایند.
این انقلاب چنان پر قدرت باشد که روح بخشش و آشتی، جایگزین آن تفرقه و دشمنی گردد که در میان مردم و ملتها پخش شده است، درست مطابق نمونه یی که عیسی ناصری داده است.
عیسی مسیح میگوید این کار در صورتی میتواند عملی گردد که قلب انسان به قدرت خدا، نه به قدرت انسان به طور کامل دگرگون و تبدیل شود.
هنگامی که انسان تغییر مییابد، او قدم به قدم باید:
همانند عیسی فکر کند.
همانند عیسی گپ بزند.
همانند عیسی کار کند.
همانند عیسی دوست داشته باشد.
با آن که بسیاری از مردم چنین ديد را يك رویای غیر قابل دسترس ميدانند، یک پیرو عیسی میآموزد که او نه تنها یک شهروند خوب در میان مردم و ملت خود باشد، بلکه یک شهروند خوب جامعۀ جهانی نیز گردد.
پیروان عیسی روز تا روز میآموزند که چگونه بتوانند این گفته مسيح را پیاده کنند خدای خود را دوست داشته باشند و همسایه گان خود را همانند خود دوست بدارند آنها مطابق حکم عیسی با هم خواهر و بردارند.
پیروان عيسى می آموزند که چگونه دشمنان خود را دوست بدارند و آنان را ببخشند. آنان حتا در کار های کوچک، قدرت آزادی بخش این گفته را با دیگران همان گونه رفتار کن که توقع داری دیگران با تو رفتار نمایند تجربه میکنند.