۳۱ مارس ۲۰۱۳
هموطن عزیز! عیسی مسیح مرد تا تو زنده گی همیشه گی داشته باشی. اجرای مراسم مذهبی تمایل گناه را از ما دور نساخته و عیسٰی مسیح صرف یگانه راهی است که ما را به خداوند میرساند. عیسی مسیح زنده است و او تنها کسی است که فدیه گناهان بشریت شد.
به اشتراک بگذارید
میله نوروز یکی از سنت های دیرینه یی است که از هزاران سال به این سو به مثابه میراث فرهنگی و تاریخی در کشور عزیز ما افغانستان آن را گرامی میدارند. با آمد آمد نوروز فصل نوین بهار آغاز میشود؛ که انس…
جلال خداوند و افتخار انسان (مزموری از حضرت داود) ای خداوند، خدای ما! چه پُر شکوه است نام تو در تمامی زمین و جلال تو مافوق آسمان ها است. حمد و ستایش را از زبان کودکان و اطفال شیرخوار به سبب دشمنان …
خداوند چوپان من است. محتاج به هیچ چیز نخواهم بود. مرا در علفچرهای سر سبز قرار می دهد. نزد چشمه های راحت راهنمائی ام می کند. به من روح تازه می بخشد و به خاطر نام خود به راههای عدالت هدایتم می نماید. حتی هنگام عبور از درۀ تاریک مرگ از بدی نمی ترسم، زیرا تو همراه من می باشی. عصا و چوب دستی تو مرا تسلی می دهد. در حضور دشمنانم سفره ای برایم تهیه نموده، سر مرا به روغن تدهین می نمائی و پیمانه ام را لبریز می کنی. یقیناً احسان و رحمت تو تمام روزهای عمرم با من می باشد و در خانۀ خداوند تا به ابد ساکن خواهم بود.
عیسی مسیح زمانیکه با شاگردان خود خدا حافظی مینمود به آنها گفت: « من از پدر خواهم خواست تا او پشتیبان دیگری به شما بفرستد که همیشه با شما بماند. « این چیزها را وقتی هنوز با شما هستم میگویم، اما پشتیبان شما یعنی روح القدس که پدر به نام من خواهد فرستاد همه چیز را به شما تعلیم خواهد داد و آنچه را به شما گفته ام به یاد شما خواهد آورد.“ ( انجیل یوحنا ٢٥:١٤) ما پیروان مسیح به این اعتقاد داریم که خدا واحد است. در وجود این خدای واحد، سه شخصیت متمایز و جدا وجود دارد، یعنی خدای پدر، خدای پسر و خدای روحالقدس. این سه شخصیت، یک خدای واحد را تشکیل میدهد. خدای واحد از سه شخصیت متمایز از همدیگر تشکیل شده است که هر سه ذات خدای واحد را تشکیل میدهد. پدر طراح عالم هستی است؛ پسر خدا اين طرح را به اجرا در آورد؛ و اينك روح القدس اين نظام هستی را نگاه میدارد و به آن قوام میبخشد.
جامعهٔ افغانی ما از گذشتهها پُر از تناقضات، اختلافات و تقسیم بندیها بوده است که در بعضی دورانها شدت اختیار کرده است که ترس از فروپاشی افغانستان به حیث یک کشور و یا به حیث یک ملت را بوجود آورده است. ما تا حدی به موضوعات چون: قومی، لسانی، دینی، منطقوی و غیره تقسیم شده با هم سر سازگاری نداریم که به مشکل میتوانیم خود را به حیث یک ملت خطاب کنیم. با سقوط نظام به نام «جمهوری» و به قدرت رسیدن طالبان این اختلافات و تقسیم بندیها شدت زیادتر اختیار کرده است. مخالفین طالبان آنها را نماینده و وابسته به یک قوم میدانند و به خاطر طالبان آن قوم را مورد توهین و سرزنش قرار میدهند. این قوم که طالبان را به حیث نمایندهٔ قوم خود قبول ندارند به وارد کننده گان این برچسپ آنها را بیگانه و وارثان سرزمینی بنام افغانستان نمی دانند
شعری کوتاه درباره دلتنگی بخاطر کشور عزیزمان نوشته شده است. سالهای پیش، این شعر در مجله گلستان به چاپ رسیده بود لیکن تا به حال کهنه نشده است.