۲۷ ژوئن ۲۰۲۵
در میان تمثیلهای عیسای مسیح، یکی هم داستان «پسر گمشده» (لوقا ۱۵: ۱۱-۳۲) است که چنین بیان شده:« روزی پسری از پدرش خواست که سهم ارثش را زودتر به او بدهد. پدرش قبول کرد و پسر به شهر دوری رفت و همه پولش را خرج خوش گذرانی کرد. وقتی پولش تمام شد و گرسنه ماند، تصمیم گرفت به خانه برگردد و از پدرش عذرخواهی کند. پدرش وقتی او را از دور دید، با خوشحالی به استقبالش رفت، او را بخشید و جشن گرفت.
داستان پسر گمشده در انجیل لوقا جایگاه ویژهای دارد. این تمثیل نه تنها یکی از زیبا ترین و تأثیرگذارترین داستانهای انجیل است، بلکه تصویری عمیق از محبت، بخشش و فیض خداوند را به نمایش میگذارد. اما برخی ممکن است این پرسش را مطرح کنند: آیا مقایسه خداوند قادر مطلق با یک پدر زمینی نوعی بی احترامی یا توهین به مقام خداوند نیست؟
عیسای مسیح در طول خدمت زمینی خود بارها از تمثیلها برای تعلیم استفاده کرد. تمثیلها داستانهایی ساده و قابل فهم هستند که مفاهیم عمیق روحانی و عام فهم را بیان می کنند. در واقع، تمثیلها پلی هستند میان واقعیت آسمانی و درک انسانی
در انجیل متی آمده است:
عیسی تمام این مطالب را برای جمعیت با مَثَلها بیان می کرد و بدون مَثَل چیزی به آنها نمی گفت
متی ۱۳: ۳۴
از این آیه برمی آید که به کارگیری تمثیل، نه تنها مانعی ندارد، بلکه بخشی از راه و روش خداوند در تعلیم است.
در این تمثیل، پدر خانواده نماد خداوند است. او با مهربانی، صبر و بخشش بیقید و شرط، پسر گناهکار خود را می پذیرد. این تصویر، بازتابی از صفات خداوند است.
این مقایسه نه برای محدود کردن خداوند، بلکه برای نزدیک کردن او به قلب انسان است. خداوند در این داستان نه تنها پدری مهربان، بلکه پدری است که شان و عظمت او در رفتار و واکنشهایش تجلی مییابد.
در سراسر کتاب مقدس، خداوند خود را «پدر» مینامد. این عنوان، رابطهای شخصی، محبت آمیز و حمایتی را نشان میدهد. در دعای ربانی، عیسی به شاگردان خود میآموزد که بگویند: «ای پدر ما که در آسمانی...» (متی ۹:۶).
این نشان میدهد که خداوند میخواهد با ما رابطهای نزدیک و خانوادگی داشته باشد، نه صرفاً رابطهای رسمی و دور.
مقایسه خداوند با پدر زمینی، توهین نیست، بلکه راهی است برای درک بهتر صفات او. البته خداوند فراتر از هر تمثیل و مقایسهای است، اما چون انسانها محدود هستند، خداوند از زبان و مفاهیمی استفاده میکند که برای ما قابل فهم باشد. همان طور که یوحنا در انجیل خود مینویسد:« کلمه جسم گردید و در میان ما ساکن شد...» (یوحنا ۱۴:۱)
خداوند خود را در قالب انسان (عیسای مسیح) آشکار کرد تا ما بتوانیم او را بشناسیم. پس استفاده از تمثیلها نیز ادامه همین اصل تجسم است.
تمثیل پسر گمشده نه تنها توهینی به خداوند نیست، بلکه یکی از زیبا ترین تجلیات محبت و فیض اوست.
این داستان، قلب پدر آسمانی را به ما نشان میدهد:قلبی که همیشه منتظر بازگشت فرزندانش است، حتی اگر آنها راه گناه را برگزیده باشند.
در جهانی که بسیاری از مردم تصویری سخت گیرانه و قضاوت گر از خدا دارند، این تمثیل نوری است از حقیقتی عمیق: خداوند، پدری است که با آغوش باز منتظر بازگشت ماست.
داستان پسر گمشده پیامهای عمیق و زیبایی دارد که میتوان از آن در زندگی روزمره بهره گرفت.
بخشش بیقید و شرط: همان طور که پدر پسرش را بدون سرزنش بخشید، خدا هم همیشه آماده است ما را ببخشد، حتی اگر اشتباه کرده باشیم.
امید به بازگشت: حتی اگر خیلی از مسیر درست دور شده باشیم، همیشه میتوانیم برگردیم و دوباره شروع کنیم.
محبت پدرانه خدا: پدر در داستان نماد خداست که با آغوش باز منتظر بازگشت ماست، نه با خشم یا تنبیه.
ارزش توبه و پشیمانی: پسر وقتی فهمید اشتباه کرده، تصمیم گرفت برگردد. این نشان میدهد که اعتراف به اشتباه و توبه، قدمی مهم برای بازسازی رابطه با خداست. حسادت و قضاوت دیگران: برادر بزرگ تر از اینکه پدرش برای پسر کوچک تر جشن گرفت ناراحت شد. این بخش از داستان به ما یاد میدهد که نباید از بخشش دیگران ناراحت شویم یا خود را بهتر از آنها بدانیم