11 December 2013
در این روز ها بازار سیاست و سیا ست مداران در ا فغانستان خوب گرم است و همه با شوق و ذوق گفته ها، وعده ها و برنامه های کاندیدان مختلف ریاست جمهوری را تعقیب می کنند. کسا نی که این فرصت را برای کاندید شدن بدست آورده اند، یک وعدۀ مشابه دارند: «اگر شما به من این فرصت را بدهید که رییس جمهور کشور شوم، برای شما و وطن مصدر خدمت می شوم.»
مصدر از صدر گرفته شده است که به معنی اولین، تا آخرین حد و انتهای کوشش کردن است. وقتیکه ما می گوییم می خواهم برای افغانستان «مصدر خدمت» شوم، به این معنی است که اولین و انتهای کوشش خود را می کنم که برای وطنم خدمت کنم. «مصدر خدمت شدن» وا قعاً معنی و مفهوم عمیق دارد، اما متاسفانه با استعمال کردن زیاد بجا و بیجا اهمیت خود را از دست داده و برای ما بی معنی شده است.
وقتیکه ما از عیسی مسیح پیروی می کنیم، مسیح پادشاه و نجات دهندۀ ما می باشد و ما فرزندان پادشاهی خدا می باشیم. ما یک زندگی نو در عیسی مسیح را تجربه می کنیم، که از ما دعوت شده است تا خدا، خالق ما را در پادشاهی او خدمت کنیم. آیا ما هم باید«مصدر خدمت» برای پادشاهی خدا شویم؟
در کلام خدا به تکرار می بینیم که خدا ما را به انجام دادن فرمان های بزرگ و جهان شمول هدایت داده است. در آغاز خلقت خدا به اولین انسان ها می فرماید: «بارور و زیاد شوید، زمین را پر سازید و در آن تسلط نمایید» (پیدایش ١: ٢٨). خدا جهان زیبایی را خلق کرد و آن را به انسان تحفه داد. با وجودیکه انسان هم جز از خلقت بود، اما وظیفه یا فت که امور دنیا را تنظیم کند، بر آن حکم براند و از طرف خدا ناظر بر آن باشد.
پس، امروز وقتیکه ساینس دانان درمورد چیز های مختلف دنیا تحقیق می کنند، معلمین آن را درس میدهند، صنعتکاران به اساس آن محصولات جدید تولید می کنند و تاجران آن را به فروش رسانده پخش می کنند، در حقیقت همه به اشکال مختلف همان اولین هدایت خدا را عملی می سازند. ما این را بنام فرمان فرهنگی خدا و یا فرمان خلقت یاد می کنیم.
ولى، با تاسف، با دا خل شدن گناه و شرارت در این دنیای زیبا، ما خود خواه شدیم، رشک و حسادت قلب های ما را پر سا خت. در نتیجۀ آن، ما زمین را به صورت درست اداره نکردیم و از آن آنقدر سوی استفاده نمودیم که به ویرا نه تبدیل شد. اما آن فرمان اولی خدا به همۀ انسان ها و به خصوص به کسانیکه به پادشاهی خدا تعلق دارند هنوز هم به قوت خود با قی است.
فرمان دوم خدا را ما به نام ماموریت بزرگ یاد می کنیم که در بین ایمان داران به عیسی مسیح این فرمان خوب شناخته شده است. عیسی مسیح به شاگردان خود فرمود: «بروید همۀ ملت ها را شاگرد من سازید» (متی ٢٨: ١٩). به اساس این فرمان ما دعوت شده ایم تا مژدۀ خوش مسیح را به همه برسانیم. مژدۀ خوش این است که عیسی مسیح به این دنیا آمد و دروازۀ پادشاهی خدا را به روی همه مردم باز نمود، بار گناهان ما را به دوش خود گرفت، تا همۀ ما بتوانیم به فرزندان خدا در این پادشاهی جدید تبدیل شویم.
کدام فرمان مهم تر است؟ فرمان اولی که در ا بتدای خلقت صادر شد و یا فرمان دومی که با آمدن آدم ثانی یعنی عیسی مسیح صادر شد؟
بعضی اوقات حتی ما پیروان عیسی مسیح فکر می کنیم، فرمان دوم یعنی ماموریت بزرگ یک دعوت روحانی است، ا ما فرمان اول یا فرمان فرهنگی که در ابتدای خلقت از طرف خدا صادر شد کمتر روحانی است و يا اهميت كمتر دارد. چند وقت پیش به جواب سوال یکی از دوستان گفتم که مصروف چاپ کردن کتاب های قصه ها هستم، که این قصه ها، قصه های کتاب مقدس نیستند. او برایم گفت: « پس شما كار مسيحى نميكنيد» در حالیکه برای ما پیروان عیسی مسیح هیچ کار غیر مسیحی وجود ندارد. چون ما برعلاوه که اتباع پادشاهی خدا و فرزندان خدا هستیم، ما اتباع این دنیا هم هستیم، دنیایی که در تاریکی، ویرانی و خرابی سقوط کرده است.
قوم اسراییل دعوت شده بود که به حیث نمک و نور باعث برکت برای همۀ ملل دنیا باشند، اما آنها دعوت خدا را رد کرده خود خواه شدند. وقتیکه آنها این دعوت را رد کردند به چیز های بیکاره تبدیل شده که یا باید دور انداخته می شدند و یا هم در آتش سوختانده می شدند، به خاطریکه مطابق به دعوتی که باید باعث برکت برای همۀ ملت ها باشند زندگی نکردند. آنها » نمک و نور «خود را از دست دادند. پس ما پیروان عیسی مسیح برای جهان امروز چه وظیفه داریم؟ ما به حیث فرزندان خدا برای دنیایی حاضر چه کرده می توانیم؟ ما برای وطن خود چه کرده می توانیم؟
در امثال سليمان ميخوانيم:»وقتی مردم صادق موفق می شوند، تمام مردم شهر خوشحال می گردند، و وقتی که شریران می میرند، مردم از خوشحالی فریاد می زنند. دعای خیر مردم صادق، سبب رونق شهر می شود، ولی سخنان شریران موجب نابودی شهر می گردد.« (امثال ١١: ١٠، ١١)
ما از رهبرانی خسته شده ایم كه براى خود موقف، مقام و امتیاز قايل هستند و در فكر بهبود زندگی مردم نيستند.
ولي بر عكس اشخاص صادق كسانى هستند که از خود گذرى ميكنند ومی خواهند باعث برکت برای جامعۀ خود شوند. این چیزی است که مسيح، رهبر بزرگ انجام داد. و این حقیقتاً معنی و مفهوم مصدر خدمت نمودن است. بسیار آسان است که ما تلاش کنیم تا ما موقف و مقام بدست بياوريم، ولى چه مشكل است كه با فروتنی کوشش کنیم که پیرو نجات دهندۀ ما و خادم همه باشیم.
به حیث کسانیکه به خدا تعلق داریم و در راه راست روان هستیم، ما دعوت شده ایم که تمام دار و ندار خود را، یعنی عطایایی که داریم، افتخارات و منافع که داریم، آن را در خدمت دیگران استعمال کنیم. ما دعوت شده ایم که پول، شغل و مسلك و مهارت های خود را برای خوبی همه و برای تجدید و تغییر در زندگی مردم استعمال کنیم.
وقتیکه ایمانداران به عیسی مسیح مهارت های خدا داد شان را، تجربه های شان را به حیث متخصصان، انجیران، معلمان، داکتران، اداره چیان و ماهرین رشته های دیگر در خدمت دیگران استعمال می کنند، در حقیقت اولین فرمان فرهنگی خدا را عملی می سازند که به همه هدایت داده شده است.
متخصصین و کارگران که با روح خدا پر باشند، توسط راستی و محبتی که در زندگی آنها مشهود است، در حقيقت نمک و نور برای جامعۀ خود ميباشند.
خدای قادر مطلق به ما برکت عطا کرده است، تا باعث برکت برای دیگران باشیم. عیسی مسیح به شما برکت عطا کرده است. ما دعوت شده ایم که مهارت ها و برکات خود را بکار بگیریم تا افغانستان را با برکت بسازیم. این بالاتر و اعلی تر از این است که به مردم ضرورتمند کمک نقدی نماییم و یا ا قارب و دوستان ما را در ا فغانستان کمک مالی کنیم.
شاروال یک از شهر ها از امتياز وظیفۀ خود لذت می برد. اما او پیروی عیسی مسیح بود. وقتیکه بالاخره درک کرد که خدا از او می خواهد که این مقام شاروال بودن را برای خدمت شهر استعمال کند، او گفت: »من بعد از آن هیچ وقت فکر نميکردم که فقط شاروال هستم، من ميفهمم که به حيث شاروال یک خدمتگار هستم«. او اکنون واقعاً به »مصدر خدمت کردن« برای شهرخود تبدیل شده بود.
وقتیکه ما یک موقف، پیشه يا شغل را انتخاب می کنیم، برای انتخاب این موقف، با خانواده های خود صحبت می کنیم، آیا معاش و پرستیژ مهمترین موضوع بحث ما می باشد؟ آیا ما وظیفۀ را انتخاب می کنیم که بتوانیم زیاد ترین پول و عزت را بدست بیاوریم؟ اگر ما می خواهیم که حقیقتاً مصدر خدمت در پادشاهی خدا شویم، ما به کار بسیار مهم و فوق العاده دعوت شده ایم که آن را باید انتخاب کنیم. از ما دعوت شده است که مهارت ها، استعداد های خود را به شکلی به کار اندازیم تا واقعاً باعث برکت برای جهان و بصورت خاص برای افغانستان شود.
در یکی از کشور های آسیایی چند ایمان دار به عیسی مسیح یک شرکت ساختمانی را با داشتن این مفکوره تاسیس کردند »کار با کیفیت و صداقت، با مصرف مناسب« آن ها این کار را چهل سال ادامه دادند. وقتیکه یکی از مالکین این شرکت، هدف و کار شرکت خود را برای کسی که در سرویس با او یک جای سفر می کرد تشریح کرد، او برایش گفت: « اوه، فهمیدم، شما مالک آن شرکتی هستید که به کسی رشوت نمی دهید!» در حقیقت این شرکت ساختمانی حیثیت نمک و نور را در این کشور داشت که مردم از کار های آن با قدر دانی یاد میکردند. ( نوشته آ.ل )