17 July 2015
جمال: سلام، احمد جان
احمد: وعلیکم السلام
جمال: برادر احمد جان، خدا نقشۂ عالى دارد كه چگونه ما بتوانيم هيمن «صراط المستقیم» را در زندگی خود پیاده نماییم. اجازه است كه اين نقشۂ خدا را مطابق به تورات و انجیل با شما در میان بگذارم.
احمد: بلی بفرمایید.
جمال: احمد، البته شما نام حضرت آدم را زياد شنيده ايد. او در کجا آفریده شده بود؟
احمد: در بهشت، در باغ !
جمال: موقف او چی بود؟
احمد: به او عزت و افتخار بزرگی داده شده بود. او خلیفه خداوند در روی زمین بود!
جمال: نیازمندی های او چگونه فراهم می شد؟
احمد: او به هر آن چیزی که نیاز داشت، در اختیارش قرار داده شده بود.
جمال: آیا او کدام مسوولیت داشت؟
احمد: بلی، مسوولیت تمام حیوانات به او سپرده شده بود!
جمال: آیا او با خداوند رابطه داشت؟
احمد: بلی، او با خداوند یک رابطه بسیار نزدیک و خاص داشت!
جمال: رابطه حضرت آدم با دیگر مخلوقات چگونه بود؟
احمد: او با خانمش و دیگر مخلوقات خداوند، رابطه عالی داشت.
جمال: خوب. پس بعداً چی اتفاق افتاد؟ آیا آدم هنوز هم در باغ است؟
احمد: نه ابلیس او را فریب داد.
جمال: فریب شیطان در او چگونه کار کرد؟
احمد: آدم از اوامر خدا نا فرمانی کرد و آن کاری را کرد که مورد قبول خدا نبود.
جمال: زمانی که آدم نافرمانی خدا را کرد، چی اتفاق افتاد؟
احمد: او از باغ رانده شد.
جمال: خوب، بعد از آن، او به چی وضعیت افتاد؟
احمد: او ترس و شرمساری بزرگی را احساس میکرد!
جمال: آیا زمانی که آدم از باغ رانده شد، لباس داشت؟
احمد: نه. او برهنه بود، و خداوند او را ملبس می ساخت.
جمال: آیا او هنوز هم همان مقام و منزلت را که خداوند برایش داده بود داشت؟
احمد: نه. او مقام و منزلت خود را از دست داد.
جمال: آیا او هنوز هم مسئولیت های بزرگ و رابط نزدیک با خداوند داشت؟
احمد: نه. او همه آنها را از دست داد.
جمال: زمانی که یک شخص چیز های با ارزش و بزرگ را میداشته باشد، و آنها را از دست می دهد، یا ضایع می کند، چه حالتی به او رخ می دهد؟
احمد: او خود را شرمسار و بی عزت و بی آبرو فکر میکند.
جمال: زمانی که حضرت آدم این طور شرمسار گردید، آیا او سعی کرد که برهنگی خود را بپوشاند؟
احمد: بلی، او چنین کار را کرد! فکر میکنم که با برگ خود را پوشانید.
جمال: آیا از برگ در سَتر عورت استفاده می شد؟
احمد : نه. خداوند هر چیز را می بیند!
جمال: اگر یک پدر، یک کار شرم آوری میکند، برای بقیه اعضای خانواده او چه اتفاقی می افتد؟
احمد: او کار پدر باعث شرمساری تمامی خانواده میگردد!
جمال: خوب. این قصه تنها در باره آدم نیست، این قصه در باره ما هم است.
احمد: بلی، قصه آدم، قصه ما هم است. زیرا ما فرزندان آدم هستیم.
جمال: خوب. خداوند با آدم چه کرد؟
احمد: خداوند به آدم لباس داد و شرم او را پوشاند.
جمال: تورات میگوید که خداوند آدم را با پوست یک حیوان پوشانید. چگونه ما میتوانیم معمولاً از پوست یک حیوان استفاده کنیم؟
احمد: ما مجبوریم که یک حیوان را قربانی کنیم.
جمال: خوب. طوری معلوم می شود که خداوند بخاطر تهیه لباس برای حضرت آدم، خون یک حیوان بی گناه را ریخت. آیا فکر میکنید که این یک نشانه مهمی است که خداوند میخواهد به این ترتیب شرمساری ما را بپوشاند؟
احمد: بلی!
جمال: آیا میان این قصه و قصه ابراهیم که میخواست فرزندش را قربانی کند شباهتی وجود دارد؟ آیا بخاطر دارید که خداوند چه کرد؟
احمد: خداوند خودش یک قربانی بزرگی را فراهم کرد!
جمال: موسی هم مردم را به قربانی حیوانات بی گناه وا می داشت. در حقیقت ما رسم قربانی کردن حیوانات بی گناه را در عملکرد بسیاری از پیامبران می بینیم، آیا همین طور نیست؟
احمد: بلی، تمامی پیامبران به پیشگاه خداوند قربانی تقدیم میکردند، و ما تا امروز همان قربانی بزرگی را که خداوند به ابراهیم آماده کرد، انجام میدهیم.
جمال: خوب. پاسخ خداوند به آدم و پیامبران دیگر ،امروز یک سرمشقی برای ما نیز میباشد؟
احمد: بلی، سرمشق پیامبران برای ما یک رهنمود بسوی گذرگاه مستقیم خداوند میباشد.
جمال: آدم نافرمانی کرد و باعث شرمساری بزرگی برای خودش گردید. من هم از خداوند نافرمانی کردم، و باعث شرمساری برای خود و خانواده خود شدم. انجیل شریف کتاب مقدس میگویدکه همه ما نافرمانی کرده، و باعث شرم ساری خود شدیم، و نتیجه این نافرمانی جدایی همیشگی از خداوند است. آیا این حقیقت دارد؟
احمد: بلی، تا زمانی که خداوند ما را نه بخشد، ما محکوم به شرمساری ابدی هستیم.
جمال: اگر کسی فقیر، ناپاک و شرمسار است، آیا او میتواند دیگران را غنی، پاک و سربلند سازد؟ آیا کسی که با شرمساری آدم زندگی میکند، میتواند ما را در جایگاه موقر در مقابل خداوند قرار دهد؟
احمد: نه.
جمال: آیا راه دیگری وجود دارد؟ آیا کسی که از خدا نافرمانی کرده و از شرمساری ایکه از آدم به ما میراث مانده است، نجات یابد؟
احمد: نه. جدا از شفقت و مهربانی و بخشش خداوند، هیچ راه دیگری برای فرار از شرمساری در حضور او وجود ندارد.
جمال: اگر تو باعث سر افگندگی و شرمساری خانواده ای خود شوی، آیا میتوانی به سادگی به خانواده برگردی و طوری وانمود کنی که هیچ چیزی اتفاق نیافتاده است ؟
احمد: نه. شخصی که به پدرم نزدیک و مورد احترام او باشد، باید بیاید و میان من و پدرم وساطت کند و عزت و احترام مرا اعاده کند.
جمال: انجیل شریف میگوید که خداوند با فرستادن شخصی که نزد او دارای احترام و وجاهت بُلندی میباشد، مرحمت و بخشش خود را به ما نشان داده است تا با آمدن خود، عزت و احترام ما را اعاه کند، او کسی است که تمامی پیامبران به او اشاره نموده اند. این شخص با زندگی پاک و فارغ از هر نوع گناه، حرمت خداوند را بجا آورده است. انجیل به ما میگوید که او با قربانی کامل خود، کاری را انجام داد که با قربانی حیوانات هیچگاهی نمی شد رابطه ما با خدا بر قرار شود. آیا میدانی که این شخص کیست؟
احمد: عیسی پیامبر؟
جمال: انجیل به ما میگوید که عیسی مسیح فرا تر از یک پیامبر بود. او اولین کلام خداوند بود، او از روح خدا تولد یافت، بناً او سرشت خدایی دارد. هیچ شخص دیگری وجود ندارد که دارای چنین یک رابطه یی با خداوند داشته باشد. خداوند او را فرستاد تا ما را از شرمساری ما رهایی بخشد. انجیل به ما میگوید که، عیسی مسیح عبورگاهی است که میتوانیم توسط آن عزت و حرمت از دست رفته خود را دو باره بدست آوریم و میتوانیم با خداوند آشتی و رفاقت نماییم. عیسی مسیح زمانی که به صلیب کشیده شد، او شرمساری ما را با خود برد، و خداوند زمانی که او را بالا برد، به او عزت و حرمت بخشید. تمامی کسانی که به عیسی مسیح به مثابه شفاعت کننده و واسطه شان باور و ایمان دارند، شرمساری شان دور خواهد گردید. آیا این همان گذرگاه مستقیم است که شما در جستجوی آن بودید؟
احمد: بلی، میخواهم که در این باره زیاد بیاموزم. آیا میتوانیم که انجیل را باهم بخوانیم؟
جمال: اجازه بده که قصه عیسی مسیح را با اولین کتاب انجیل یعنی متی شروع کنیم. چه وقت میخواهید که این قصه را با هم بخوانیم؟ ( ترجمه از نوشتۀ: جيف هيز)