ایا د عیسی شاګردان په خپل منځ کې شخړې لري؟

  ۳۰ دقیقې

  ۲۴ جون ۲۰۱۱

ډاونلوډ

برنامې متن / سرود متن

 د مصنوعي استخباراتو له لارې نقل کول

PYM JBZ سلام شرمده های عزیز برنامه با شما چه حال دارین؟ خدا کنن که همه شما دوست ها خوش و سرحال آماده شنیدن برنامه این حوبت ما باشین آرزو می بریم که همه تان در حفظ و پناه خداونده بی نیاز باشین خوب دوست های گرامی ما باز هم در استادیو جاو جان امرای خود داریم جاو جان باز هم به برنامه با شما خوش آمدین تشکر شاید جان زنده باشین خوب در جیران افتیکی سفری شد دوست های شنونده ما از طریق تلفون و ایمیل بتماش شدند و حتما سوالای را مطرق کردند میشه بگوین که دوست های ما چی سوالای را از شما پرسیدند؟ شاید جان بله دوست های عزیز ما امتحان که شما گفتید تلفون کردند ارتباط گرفتند و من از هر کدامشان تشکر میکنم خدا را شکر میکنم به هر کدامشان که امروز شما ارتباط میگیرند و سوالای را پرسان میکنند شاید جان در این هفته میخواییم که به ادامه برنامه گذشتهی که داشتیم و در باری احتلافات و کشمکش ها که گب زدیم میخواییم که در این برنامه هم در باری احتلافات و کشمکش ها گب بزنیم چرا که امو دوست ما که پرسان کده بودند در باری احتلافات و ای گفت ها او از ما پرسان کده آیا در بین شاگردهای ایسای مسیح هم کشمکش و احتلافات وجود داشت یا نی؟ شاید جان میخواییم که امروز در این بارا یک ذره گب بزنیم دوست های عزیز اگر شما کلام مقدس در دستراز دارین لطفا انجیل مقدس انجیل لقا فصل 22 از آیه 24 اگر واست کنین اینجرا بخونیم شاید جان پیش از اینکه ایسای مسیح کشته شده اینجا ما شما میبینیم که در بین شاگردهایش یک بحث شروع میشه و در اینجا نوشته شده که درمیان شاگردان بحث در گرفت که کدام یک درمیان آنها از همه بزرگتر شمارده میشود اینجا ایسای مسیح برشان قبل از این میگه که ما کشته میشیم و در صلیب میرام و این گفت ها را برشان میگه و بعد از اون شاگردان در فکر خودهایی هستند و اینجا در فکرشون میگه کدام ما در بین شاگردان بیتر هستیم کدام ما بزرگتر هستیم کدام ما مقام بیتر داریم و اینجا ما شما میبینیم که دعایی 25 ایسا فرمود درمیان ملتهای بیگانه پادشاهان بر مردم حکم روایی میکنند و صاحبان قدرت ولی نعمت خونده میشند اما شما این طور نباشید برعکس بزرگترین شخص درمیان شما باید به صورت کوچکترین درایت و رئیس مثل نوکر باشد و آیه 27 اگر بخونیم اینجا میگه زیرا چی کسی بزرگتر است؟ آن کسی که بر سر دسترحان مینیشند یا آن نوکر که خدمت میکند؟ یقیناً آن کسی که بر سر دسترحان مینیشند با وجودین من درمیان شما مثل یک خدمتگذار استم شاید جان وقتی که ایران میحانه میبینیم که شاگرد ها در فکر خودخواهی هستند که کی بزرگتر است؟ مگر ایسای مسیح برعکس تصور از وا برشان تعلیم میده میگه کسی بزرگتر است که کوچکترین باشد کسی در بین شما بزرگتر است که خادم باشد کسی کلانتر است که کوچکتر باشد و ایسای مسیح دفته انفکرشان و تمام چیزشان میحانه و برشان درس فروتنی میده و اگر ما شما بریم شاید جان در دگه جای کلام مقدر است در انجیل متا فصل بیست آیه بیست و بیستی یک اگر بخانیم به حساب حانم زبدی امروای دو بچه خود میاید و اونجا بر ایسای مسیح امروش گپ میزنه و از روی اک خواهش میکنه و خواهش شاید جان که وام مسئل یک خودخواهی است و اینجا آنگا مادر پسران زبدی امروای فرزندانهاد پیش ایسا آمد و رو به حاک افتاد و تقاضان امود که ایسا به رو لطفه بنماید ایسا پرسید چی میخوایی؟ گافت وعده بده که در پادشایی تو این دو پسر من یکی در دست راست تو و دیگری در دست چپ تو نشیند شاید بازم ما میکنم که دوران پیروه ایسای مسیح فاصلی دو بچه بودند روی aos اینجا کهاد شاید کسایی بودند که پیروه ایسای مسیح ای و بودند خودشان روی شن نشد مند ایسای مسیح را نداشته اضافه بناند ما امراح مادر خود را گفتند که تو笑 پیداش şekنید همونطور از قصه معلوم میشه که یه هم اینجا اسه حدهایی است اسه مقام پرستی را ما میبینیم با عایه 24 تا 28 شاید جان اگر ازم اینجا بخانیم اینجا ما میبینیم که شاگردهای دگه وقتی که از این مسئله خبر میشند که دو تا شاگرد بر مادر خود گفتند که پیش ایسای مسیح برا و بیترین مقام بر خود بخوانید اینجا عایه 24 میبینیم که وقتی ده شاگرد دیگر از این موضوع با حبر شدند از آن دو برادر سخت رنجیدند اینجا ما باز احتلاف را میبینیم شاید جان که دگه شاگردهای سر این دو شاگرد قار میشند پس ایسانها را پیش خود خواسته و فرمود شما میدانید که در این دنیا اکمرانان برزردستان خود آقایی میکنند و بزرگانشان بانها زور میگوید اما در میان شما نباید چنین باشد بلکه هرکی میخواد در بین شما بزرگ باشد باید خادم همه گردد باز شاید جان ما میبینیم که اینجا ایسای مسیح برعکس طرز تفکر شاگردها برشان درست میده و آیه 27 میگه و هرکی که بخواید بالاتر از همه شود باید علام همه باشد و اینجا بعد از اون میگه که من نیز نی آمدیم که خدمت شوم بلکه تا خدمت کنم و جان خود را در رای بسیار فدا بسازم شاید جان وقت که درسایی سایی مسیح را امیشه من میبینم و تعلیمش را میبینم امیشه فکر میکنم که چقدر ایسای مسیح درس عالی ورما شما میده در بین ما شاید اختلافات و مشکلات و بعضی چیزا پیش میاید مگر ایسای مسیح همیشه میخواید که مارا درس فروتنی بده و میگه شما در بینتان دعوا و جنجال نکنین چیزه که من میگم شما او را انجام بدین او وقت از که شما بزرگی میداشت باشین او وقت از که شما عزت پیدا میکنین شاید جان ما دهین جه دیده ایم که شاگرده خطهایی داشتند شاگرده ایسای مسیح اما طور که ما شما در دو جای از کلام حدا خوندیم دگر جای هم استند زیاد جای که ما میبینیم که شاگرده ایسای مسیح هم خطهایی داشتند ایسه خطهایی در تمام انسانها وجود دارد شاید جان و شاگرده ایسای مسیح هم انسان هستند و واضعند در کلام حدا ما میبینیم که اتار کلام حدا چیز رپات نمیکنه هر اون چیزی که هست مثل آینه بر ما شما نشان میده و اگر ما شما شاید جان بریم در اعمال رسولان فصل پانزده آیه سی و شش اینجاست که ما میبینیم که احتلافات هست مگر حداوند اتا محتلافات بر جلال حاد استفاده می کند دوسته ازیز اگر شما کتاب مقدس دارین کتاب اعمال رسولان فصل پانزده آیه سی و شش تا چلیک هم میخواییم که یکجای بخانیم اینجا ما شما میبینیم شاید جان که نوشته شده بعد از چند روز پولیس به برناباه گفت بشرایی که پیام خداوند را اعلام کرده ایم برویم و از برادرانی که نوی ما ناوردن دیدن نماییم تا از آلشان با حبر شویم آیه سی و هفت میگه برناباه میخواست یوهنهای ملقب به مرقص را هم به همرای خود ببرند اما پولیس عقیده داشت که نباید کسی را که در پنفلیا اشان را تر کرده و تا پایان کار امرای اشان نمانده بود باری دیگر با حد ببرند اینجا اگر ما شما شاید جان قسمت های قبلی را بخونیم اینجا میبینیم که مرقص جدا میشه در سفر اول که میباشند از اونجا جدا میشه از پولیس رسول و کارها نتمام میمونه پس بنان پولیس را در دل خود داره و اینجا که برنابا میگه بیا که مرقص هم امرای خود ببریم پولیس رسول میگه نه من امراییم نمیبرمش اینجا در باید از یا یک اختلاف نظر پیدا میشه و بعد از او اگر ما شما بخونیم اینجا میبینیم که مشاجره آنها چنان سخت شد که از یک دیگر جدا شدند و در نتیجه برنابا مرقص را برداشت و از رای بر به قبرس رفت و پولیس سیلاس را انتخاب کرد و پس از این که توسط ایمانداران به فیض خدا سپرداشت حرکت کرد و او در عبور از ولایت سوریا و قلقیا کلیسه ها را تشویق و تقویت میکرد اینجا شاید جان اگر ببینیم ما شما اختلاف ها در بین پولیس و برنابا میبینیم و همه تر بین مرقص مگر ببینیم که یا میرند از اینجا یا در بین خود جنگ نمیکنند و در بین یکی دیگر مثلا یه تا نمیکنند که یکی دیگر را بد بگویند و جنگ کنند و بزنند و بکندند و مثلا دل سر چوند این کار را نمیکنند بلکه جدا میشند ما شما میبینیم که برنابا امرای مرقص یک جایی میشه و میره و پولیس امرای سیلاس یک جایی میشه و میرند اختلاف در بین شان وجود داشت مگر ای اختلاف را خداوند استفاده کدر پیام حاش انجیل به مردم های مختلف برسه اگر یک جایی میبودند شاید نمیتونستند که مثلا دو طرف مختلف را برند کلام خدا را برسنند یا دو طبقی مختلف هم اگر وقتی که جدا شدند در جایی مختلف رفتند و پیام انجیل را به مردم های مختلف تانستند پس دوست های ازیز وقتی که اگر در بین شما یک اختلاف پیدا میشه ما نباید دل سر چویم بلکه ببینیم که چطور اتا در اختلاف های ما میتونیم که خدا را جلال بتیم دوست های ازیز اگر ما شما در کولیسیان ببینیم کولیسیان فصل چار آیه ده اونجا ما شما میبینیم که باز پولس رسول در باری مرقص در باری کسی که املایش اختلاف داشت اینجا نوشته میکنه در نامی کولیسیان میگه ارستخروس که با من در زندان است و همچونین مرقص به سر کاکای برنابا به شما سلام میده ساند اینجا میبینیم که پس یا یک جایی میشند اختلاف داشتند دور شدند جدا شدند هم نظر نبودند مگر پس یک جایی میشند چون برادر استند در ایسای مصید دوست های ازیز ما شما برادر یکی دیگر استیم اگر بعض وقت ها اختلاف پیدا میشه ما نباید بزد یکی دیگر شویم امتحان که شاگرد های ایسای مصید بزد یکی دیگر نشدند و در ادامه اینجا نوشته میکنه در باره مرقص پولست رسول در نامه کولیسیان میگه در باره مرقص قبلن ادایات داده بودم که چنانچی پیش شما بیاید او را با گرمی بپذیرید این نامه بر کولیسیان نوشته شده شاید جان و پولست رسول قبلن باید که اگر مرقص پشت شما نبود در باره کولیسیان گفته بود که اگر مرقص پشت شما میاید از او با بسیار گرمی پذیری کنین چقدر محبت مصیه ای آلی است که اگر ما شما احتلاف هم داشته باشیم میتونیم یکی دیگر از دل و جان محبت کنیم ما پشت یکی دیگر نباید بیشیم که عیبت یکی دیگر را کنیم بلکه امتحان که پولست با ای که احتلاف نظر داشتند در باره مرقص بر کلیسای کولیسی نوشته میکنه که شما با گرمی از ای برادر ما پذیری کنین و در دوم تیمتاووز فصل 4 آیه 11 شاید جان اگر بریم اینجا باز نوشته کده که پولست رسول به تیمتاووز نوشته میکنه میگه تنها لقا با من است و مرقص را گرفته و باهاد بیاور چون برای کارم مفید است باز اینجا میبینیم که پولست رسول با ای که امرای مرقص در اول دیدیم که احتلاف داشت میگه باز او را بیار که او برای کاری که من میکنم یعنی برای رساندن پیام انجیل او مفید است دوسته عزیز ما و شما چطور میتونیم یکی دیگر را تشویق کنیم چطور ما میتونیم که با یکی دیگر محبت کنیم امکاری کنیم و بلاخره شاید جان اگر در عمال رسولان ما بریم در عمال رسولان فصل 6 آیه 1 تا 7 اینجا ما و شما یک احتلاف را میبینیم عمال رسولان فصل 6 از آیه 1 شاید جان من میخانم که ایران بخانم بسیار خوب اینجا ما میبینیم که نوشته شده در آن ایام که تعداد شاگردان زیادتر میشد یهودیان یونانی زبان از یهودیان ابرانی زبان شکایت کردن که در تقسیم خوراک روزنا بیوزنان یونانی زبان از نظر دور میمانند اینجا شاید جان مسئله ایست که برای بیوزنان کوشش میکنند که این کلیس ها خودشان نان و خوراکت جمع کنند و برای بیوزنان کمک کنند و در بین یهودیان یونانی زبان اینجا شکایت پیدا میشد و میگن که شما در فکر بیوزنان ما نیستین وحده تقسیم نان که میشه شما در فکر بیوزنان ما نیستین و اینجا یک احتلاف از پس آن 12 رسول کلی از شاگردان را حاستند و گفتند شایسته نیست ما بخاطر رساندن عزا و دیگران از اعلام کلام حدا محافظ بمانیم پس صحیح برادران از میان خودتان 7 نفر از مردان نک نام و پر از رول قدوس و با عکمت را انتخاب کنید تا انها را مامور انجام این وزیفه بنماییم و اما ما وقت خود را صرف دعا و تعالیم کلام حدا خواهیم کردن اینجا میبینیم بازم شاید جان که احتلاف در بین پیدا میشه و شاگرد های ایسای مسیح در تعالیم ایسای مسیح ما میبینیم که اینجا رشت کردن و وہ وقت خوده سر مسئل احتلافات دیگر زایی نمی کنند میگه درست هست اینجا احتلاف هست بیاین از بین خودتان چند نفر انتخاب کنین و ما به شان دعا میکنیم وزیفه مایی است که کلام حدا را برسانیم وزیفه مایی نیست که در جنجال احتلافات و احتمال را تیر کنیم و حدا را شکر دوست دارم که شاگرد های ایسای مسیح اینجا فهمیدن که زندگیشان باید بر جلال خدا باشد نه بر جلال خودشان دوست دارم در اول ما شما دیدیم که اصحه خودهایی زیاد بود مگر آرام آرام میبینیم که شاگرد های ایسای مسیح رشت میکنند و دعایم ایه است که ما و شما هم دوست هایزیز روز بر روز هر روز یا هر وقت که تصمیم میگیریم که ایسای مسیح را پیروی کنیم در هر روز که از ایمان ما تیر میشه ما و شما در ایمان ما رشت کنیم در محبت ما رشت کنیم در بحشش ما رشت کنیم وقتی که اختلافات پیدا میشه باید رای درسته پیدا کنیم که اتا در اختلافات مام ما خدا را جلال بتیم دیگه شاید جان من بعض چیزهای دیگر هم اینجا یاداشت کدیم فکر میکنم وقت داریم که در بارش صحبت کنیم دیگه دوست هاییزیز وقتی که ما کلام خدا را میبینیم یا زندگی های خدا را میبینیم یک چیزه که باید ما متوجه باشیم که ما انسان ها شخصیت های مختلف داریم و در هر حالت که هستیم باید خدا را جلال بتیم دوست هاییزیز ما منعیس شاگرد های ایسای مسیح نباید که از اختلافات ما بترسیم اگر در بین شما اختلاف پیدا میشه دوست هاییزیز شما نترسید از اختلافات بلکه باید در اختلافات بجویزی که از اختلافات ما بگریزیم باید ما امرای یکی دیگه امکاری کنیم و محبت نشان بتیم شاید جان چند نقطه هست که من اینجا یاداش کردیم بر بعضی مردم امی گفتم که شخصیت های ما مختلف هست بر بعضی از دوست ها و برادر ها و بربعضی انسان ها رابطه بسیار مهم هست و هر مشکل و هر سختی که بیاید این طبقه مردم اصلا از خود را بردارد این طبقه مردم اصلا از خود صدا نشان نمی دهند می گوید خیر هست هر مشکل که سرما بیاید من گذشت می کنم و مثل سنگ آسیا می باشم باید ساپ سنگ زیرین آسیا می باشم و هر سختی که آمد من خیره تیر می شم امو رابطه ما مهم هست امو ارتباط ما خراب نشد خیره هست اگر سرما ظلم شد مگر دوست های زیز اماطور که این مردم انحطاف پذیری نشان می دند از روبروی شدن و از گبزدن اجتناب می کنند این در مردم داخل شکست می خورند دوست های زیز و وقتی که شکست می خورند شاید بسیاری مردم ها را دیدین که مثلا شاید جان خودکشی می کنند یا مثلا فرار می کنند از خانه بسیاری جوان ها را دیدیم که از خانه فرار می کنند یا خودکشی می کنند علتش شاید جان امو شخصیتشان هست که این مردم بسیار انحطاف پذیر هستند از هر چیز می ترسند می گه گمش و خیره من گذشت می کنم مگر تا باخر نمی تانند گذشت کنند و متاسفانه داخر باعث می شد که اینا شکست بخورند بزیار خودکشی کنند یا از خانه گریز می کنند یا از امو ارتباط و دوستی گریز می کنند دیگه بخاطر که می خواهد دگرها فقط خوش باشند خودشان شکست می خورند و بعضی دگاه که هستند شخصیت دیگه رقم مردمی که هستند دیگه گروپ مردم شای جان وا سلطگره هستند و عدفشان برشان مهم هست ارتباط برشان مهم نیست بخاطر عدف که در زندگی خود دارند آزر هستند که هر کس قربانی عدف احاد کنند مخصد امو چیزی که عدفشان هست می خواهید به امو برسند متاسفانه بسیاری قومندان ها را یا بسیاری مردم ها را که می بینیم شای جان آزر هستند که امو دوستاش یا نفرش کشته شده و از بین بره هر چی که می شود می خواهید که به معدف نهایی خود برسند و دوست های زیزی این طبق مردم که هستند متاسفانه سر گروه دیگه سر دیگه طبق مردم ظلم می کنند پس ما نباید از این طبق مردم باشیم و همه تر نباید از اون طبقی اول که گفتم از اون طبق مردم باشیم که برمون رابطه بسیار مهم باشه و اصلا شکست همیشه قبول کنیم اصلا به فکر یک چیز نباشیم نه از اون مردم باید باشیم و نه از این طبقی سلطگیران شای جان بسیاری مردم ها هستند شای جان که می خواهید که هر چیزی که می شود به توافق برسند مخصوصا اون نفع می بینند که اونجا نفع ازوام هست نفع آدمام هست به توافق می رسند و می گن بیا که نه سیخ بسازه و نه کباب هر چی که پیش می آید میگه بیا که سازش کنیم و حلاس تیر شد در این طور مرحله هم شای جان ما نمی تانیم که احتلافات ما را حل کنیم اگر در گروپ اول طبق مردم باشیم هم نمی تانیم احتلافات ما را حل کنیم اگر سلطگیران باشیم باز نمی تانیم احتلافات ما را حل کنیم و اگر در این گروپ سیوامان باشیم که امروی هر چی سازش کنیم هم نمی تانیم احتلافات ما را حل کنیم چیزی که ما باید کنیم دوست هزیز امتحان که در کلام خدا ما دیدیم ما باید امکاری کنیم ما باید یکی دیگر را تشویق کنیم اگر ما شما امکاری کنیم داخل عدف نهایی ما جلال خود ما نمی باشه و نمیسل شاگرد هایی که در اول گفتیم که فقط خود جلال خود را میخواستن میسل از وام نمی باشیم که مقصد کاسه گدائی در دست ما باشه پشه هرکس بریم که حمایی را میخواییم مور را میخواییم و عدف را برسام وام نمی باشه اگر ما واقعا عویت خود را در مسید در کنیم اگر ما بفهمیم که ما فرزند های خدا هستیم ما مربوطیت به ایسای مسید داریم دیگر ما همیشه کوشش میکنیم که خدا را جلال بتیم شاگرد ما کوشش نمی کنیم که خدا جلال بتیم و همیشه در هر حالت که هستیم ما کوشش میکنیم که بر جلال خدا بر تشویق یکی دیگر زندگی کنیم و احتلافات که در بین ما پیش میاید از او بر جلال خدا استفاده کنیم و یکی دیگر را باز هم ببخشیم و محبت کنیم بله واقعا تشکر جاو جان واقعا وقتی که ما زندگی شاگرد های سوایی مسیر را میبینیم سر بعض مسائل خرد و کوچک بعض نظرات وجود داشتن اما این نظرات باید سازی نمی شد که یکی علیه دیگر موزگیری بکنن یا یکی علیه دیگر به حساب اقدا بگرن کار که میکردن فقط رساندن مجد نجات بود بله همه را یک طرف میموندن و برشان ارجیات رساندن مجد نجات برای مردم بود بله شاید و این کلانترین درست که ما میتوانیم از این برنامه باید بگیریم بله خب دوستهای گرامی این بود برنامه این حوبت ما که تقریم شما عزیزا شد تا برنامه اینده که باز هم در خدمت شما خواد بودیم تمام شما دوستهای گرامی را به خداونده به نیاز میسپاریم ای جان من خداوند را متبارک بخان ای جان من خداوند را متبارک بخان نام خود دوست او را از دل و همجان بخان ای جان من خداوند را متبارک بخان جمیه جمیه احسانهای او را فراموش نکن جمیه مرزق گناهان تو را هرچی بود مرزها مرزهایت را شفا بخشد و عیار بخان که حیات تو را از هاوی فتیان میدهن کاج را کاج رحمت را پتش بسرا دستشان کنه دو پر تو را از میکوی رحمت خود بسرای تو چو اقاب تازه شبیه جوان ای جان من خداوند را متبارک بخان نام خود دوست او را از دل و همجان بخان شما نشارات رادیو صدا زندگی را هر روز ساعت هفت صبح به وقت افغانستان روی موج کوتاه سی و یک متر بند برابر با نو هزار و هفتصد و بیست و پنج کلو هرت و هر شب ساعت هفت و سی دقیقه روی موج کوتاه بیست و پنج متر بند برابر با یازده هزار و هفتصد و پنج و پنج کلو هرت میشنوید خواهش مندیم تا نظرات و پیشنادهایتان را با آدرس زهل ارسال کنید رادیو صدا زندگی صندوق پوستی هفتصد و دو جی پی او لاهر پاکستان همچنان شما میتوانید از طریق ایمیل نیز همراهی ما بتماث شوید توجه کنید با ایمیل آدرس ما روشن اد افدن ریدیو دات او آر جی و اگر میخواهید که از طریق تلفون همراهی ما بتماث شوید و سوالاتتان را مستقیمن همراهی ما متره کنید لطفاً با شماره تلفونه 001 541 550 7171 بتماث شوید