وقتی عیسی به نواحی اطراف قیصریه فیلیپس رسید از شاگردان خود پرسید: « بنظر مردم پسر انسان کیست؟» آنها جواب دادند:« بعضی ها می گویند یحیای تعمید دهنده است و عده ای می گویند: الیاس یا ارمیا و یا یکی از انبیاء است.»
عیسی پرسید: « شما مرا کی می دانید؟» ( متی فصل ۱۶ آیات ١٣-١٦)
پرسش عیسی در انجیل، نه تنها به شاگردانش بودند بلکه این سوال عیسی مسیح متوجه هر یک از ما انسانها میباشد. عیسی از من و شما، در واقع دو سوال ساده ولی در عین حال بسیار مهمی را میپرسد. او میپرسد، مردم مرا که میدانند؟ شما مرا که میدانید؟ هر یک از ما و شما بالطبع پاسخی برای پرسش اول داریم. بعضی عیسی را یک شخصیت تاریخی مرموز میدانند که شاگردان او چنان چهرۀ واقعیاش را دستخوش تغییر ساخته است که شناختن چهرۀ واقعی عیسی تاریخی امری محال و یا بسیار مشکل خواهد بود. این دسته از افراد میگویند که عیسی در دورهای از تاریخ اسرائیل آمد و رفت و پیروانش از او شخصیتی اسطورهای ساختند.
برای دستۀ دیگر، شخصیت عیسی در دامنۀ گستردۀ از باورهای مختلف جا میگیرد: عدهای او را یک مرد مذهبی خوب قلمداد میکنند و عدهای دیگر او را یک فرد مذهبی معتصب مینامند، و باز عدۀ دیگری او را یک معلم و واعظ بزرگ مذهبی و معلم اخلاق میدانند. دستهای دیگر، عیسی را به عنوان پیامبری مهم برسمیت میشناسند که دورهاش به پایان رسیده است. و بالاخره، مسیحیان جهان، او را مسیح (یعنی کسی که از جانب خدا به جهت ماموریت خاصی مسح شده است) و پسر خدای زنده میشناسند.
در متنی که خواندیم، زمانی که عیسی از شاگردانش پرسید «مردم مرا که میدانند؟»، پاسخ شاگردانش نیز همین چیزها بود. بعضی میگویند تو پیغمبری و بعضی میگویند تو یک مذهبی مثل یحیی هستی که در نهایت سرش را به باد داد و غیره. ولی متعاقب آن پاسخ، عیسی پرسشی دیگر مطرح میکند که جان کلام میباشد. شما مرا که میدانید؟ به عقیدۀ شما عیسی کیست؟
دوست عزیز، پرسش عیسی امروز از من و شما این است. عیسی برای شما کیست؟ آیا او کسی است که باید دربارهاش چیزی آموخت؟ تقریباً تمام پوهنتون مغرب زمین، دانشکدۀ علوم دینی دارند و علوم مذهبی را تدریس میکنند. علتش این است که آنها معتقند که لازم است دربارۀ عیسی و نیرویی که تمدن مغرب زمین را شکل داد و هنوز هم شکل میدهد، مطالعه و تحقیق کرد.
یا شاید از نظر شما عیسی کسی است که نباید طرفش رفت؟ شاید لازم باشد که او را شناخت؟ یا اینکه از نظر شما عیسی کسی است که باید از وی پیروی کرد؟ در پاسخ این پرسش که «شما مرا که میدانید، پطرس پاسخ داد: تو مسیح هستی. تو کسی هستی که خدا به جهت منظور خاصی او را مسح نموده و پادشاه و سرور ساخته است. پطرس به نمایندگی از جانب شاگردان اعلام کرد که عیسی، مسیح و نجات دهندۀ جهان، حاکم واقعی اسرائیل، و پاسخ خدا به عمیقترین پرسش بشریت میباشد.
انجیل متی به ما میگوید که «نام او (عیسی) تا عمانوئیل خواهند خواند که تفسیرش این است، خدا با ما» (متی فصل ۱ آیۀ ۲۳). انجیل مرقس با این کلمات شروع میشوند: «ابتدای انجیل عیسی مسیح، پسر خدا» (مرقس ۱:۱). در انجیل لوقا میخوانیم که فرشتۀ خدا به مریم ظاهر شده به او گفت: «ای مریم ترسان مباش زیرا که نزد خدا نعمت یافتهای و اینک حامله شده، پسری خواهی زایید و او را عیسی خواهی نامید. او بزرگ خواهد بود و به پسر حضرت اعلی مسمی شود» (لوقا ۱ آیات ۳۰ تا ۳۲). و بالاخره این کلمات آغازگر انجیل یوحنا میباشند: «در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود. . . . و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد، پر از فیض و راستی و جلال او را دیدیم، جلالی شایستۀ پسر یگانۀ پدر»
یوحنای رسول در بارۀ کلمه هفت موضوع را برای ما بیان میدارد.
اول: «در ازل کلام بود» در این آیه ما ازلی بودن کلمه را به روشنی می بینیم. کلمه آغازی نداشته و پیش از اینکه موجودات دیگه خلق شوند، او وجود داشت.
دوم: «کلمه با خدا بود.» در این آیه ما شخصیت کلمه را می بینیم. کلمه قدرتی دارد که اهداف خدا را عملی می سازد. برعلاوه یک شخصیت مستقل است که ارتباط او با خدا ابدی و ازلی است که در کار های خدا فعالانه و عملاً شرکت دارد. سوم: «کلمه خود خدا بود.» در این جا الوهیت کلمه دیده می شود. اگرچه او شخصاً از پدر مستقل است، اما مخلوق نیست و دارای الوهیت است. با وجودیکه در الوهیت وحدت وجود دارد، فرق های شخیصتی در کار های که از آنها به ظهور می رسد در آنها دیده می شود.
چهارم: «همه چیز بوسیلۀ او هستی یافت.» در این جا می بینیم که کلمه خلق می کند. او ارادۀ خدا را بری خلق کردن از ابتدا تا انتها عملی نمود. این هم نشان می دهد که این کلمه مخلوق نیست بلکه خالق است.
پنجم: اینکه «زندگی از او بوجود آمد.» در این جا می بینیم که کلمه زندگی بخش است. این از کلمه و توسط کلمه است که در تمام مخلوقات زندگی وجود دارد.
ششم: «آن زندگی نور آدمیان بود.»، نور آدمیان یعنی آگاهی انسان از موجودیت خالقش است. همان طوریکه کلمه به مخلوقات زندگی را می بخشد، نور را هم می بخشد، از این سبب است که انسان ها در این دنیایی که خدا خلق کرده زندگی میکنند، یک نوع آگاهی از وجود خدا را دارند. مخلوقات نه تنها مدیون کلمه به سبب زندگی شان هستند، بلکه مدیون داشتند این آگاهی هم هستند.
هفتم: « پس کلام جسم گشته بشکل انسان در میان ما جای گرفت.» در این جا می بینیم که این کلمه با این خصوصیات مجسم می شود. او طفلی که در بیت الحم دریک آخور به دنیا آمد، به غیر از این کلمه چیزی دیگرنبود.
(انجیل یوحنا فصل ۱ آیات ۱ و ۱۴).
اکنون اجازه بدهید که همان پرسش عیسی را از شما دوستان عزیزم بپرسم. برای شما عیسی چه کسی است؟