۱۰ سِپتامبر ۲۰۲۱
ما افغانها طی این چهل سال درد و زجر زیاد را متقبل شدیم. از این بی ثباتی چهل سال تمام میگذرد، حتی یک روز در افغانستان صلح برقرار نبوده است و ما همچنان در آتش جنگ و جنون میسوزیم. در طی سالهای گذشته چندین بار روزنههای امید به روی مردم افغانستان گشوده شده است ولی هیچوقت ما نه تنها به صلح نرسیدیم بلکه بدتر از وضعیت گذشته را تجربه کردیم.
گاهی ما از خود سوال مینماییم که خدا این بدبختی و جنگ را در افغانستان میبیند، پس چرا خدا دخالت نمی کند. بسیار شرارت و درد و رنج در کشور ما رخ میدهد. بسیاری میگویند نمی توانند به خدا اعتقاد داشته باشند زیرا در کشور ما بدبختی زیادی وجود دارد. اگر خدایی وجود داشت او مهربان و هم قدرتمند میبود، هیچ کدام از این رنج و درد و بدبختی و جنگ رخ نمی داد. سپس مطمئناً او قدرتمند و توانا میبود و از وقوع آن جلوگیری مینمود؟
این یک سوال مشکل است و ما نمی توانیم پاسخ آنرا به آسانی بدهیم. ولی میشود گفت که ما همچنین داستان ایوب را در کتاب مقدس داریم. او مدتها با سوالات مشابه دست و پنجه نرم مینمود، دوستان ایوب با سرزنش خود، قلب ايـوب را به درد آوردند. آنها فريب وسوسههای شـیطان را خوردند و ايوب را به گناهان بزرک متهم کردنـد. مگر ایوب مردی عادل بود.
هنگامی که خدا سرانجام با ایوب صحبت میکند ، حتی او به ایوب پاسخ قاطع و مناسب و کاملی نمی دهد که چرا این همه رنج و درد و عذاب بر او نازل شده است
آنچه خداوند بیش از هر چیز به او نشان میدهد این است که رازهای بسیار دیگری در این زندگی وجود دارد که ما به عنوان انسان نمی توانیم درک کنیم
تنها خداست که میداند چرا اوضاع به این شکل است.
به هر صورت ، آنچه ما به طور قطع میدانیم این است که خدا مسئول درد، عذاب، شر و گناه در این جهان نیست. مردم ضررهای زیاد جانی و مالی را متقبل میشوند، اما این کار خدا نیست.
خداوند نور است و در او اصلا تاریکی وجود ندارد. او عامل شرارت نیست. در کتاب مقدس اول یوحنا فصل 1 آیه 5 میگوید «خدا نور است»
فراموش نه نمایم که شیطان نیز وجود دارد ، نیروهای شیطانی و ارواح شیطانی مسئول بدترین اشکال شر در این جهان هستند. اینرا نیز به یاد داشته باشیم که یکی از ریشهها و علل اصلی رنجها، سختیها و شرارتهای موجود، خود انسان و تمایلات نفس اوست. خود انسان فاسد شده است. در وجود خود انسان به اندازۀ کافی شرارت هست که دنیا را به تباهی بکشاند. خدا از شرارت رنج میبرد خدا برای کفاره گناهان انسان ، پسر خود را به این جهان فرستاد.
گاهی مردم میگویند خدا هیچ کاری نمی کند. اما او مطمئناً کاری انجام داد. خدا در عیسی مسیح انسان شد. او بخاطر نجات ما درد و رنج را متحمل شد. وقتی به رنج مسیح نگاه میکنیم ، هم تأثیرگذار است و هم آرامش بخش. او هیچ گناه را مرتکب نشده بود، اما از شر، از انواع بدی رنج میبرد. عیسی مسیح شلاق خورد ، پشت او با شلاق کبود شد، آب دهان به رویش انداختن، استهزاء شد و بر صليب آويخته شد، خونش ريخته و مرد.
به همه انواع وحشتناک خشونت فیزیکی فکر کنید: مردانی که از همسر خود سوء استفاده میکنند ، والدینی که از فرزندان خود سوء استفاده میکنند ، دزد که بخاطر سرقت اموال طرف مقابل را میکشت، افرادی که در جنگها شهید میشوند و شکنجه میشوند. ما هر روزه این حوادث را به چشم نظاره گر هستیم.
عیسی مسیح را گرفتند ، بستند و بردند. او از آزادی خود محروم شد او را زندانی نمودن.
به کسانی فکر کنید که به دلیل مذهب یا عقاید سیاسی خود بی گناه در زندان هستند. مردم اختطاف میشوند ، برده میشوند ، از خانههای خود بیرون کشیده میشوند. به همه مردان ، زنان و کودکان که در برده داری زندگی میکنند فکر کنید، حتی امروز.
رومیان لباسهای عیسی مسیح را از تن او بیرون آوردند، نوشته شده است: "هنگامی که او را برهنه کردند." آنجا ایستاد. پسر خدا. کسی که همه چیز توسط او آفریده شده است و همه چیز در او وجود دارد. او که خود زندگی است. همه چیز و همه به او وابسته هستند. او برهنه در برابر جمعیت خصمانه ایستاد.
به زنانی فکر کنید که مجبور بودند در اردوگاههای کار اجباری در مقابل افسران اس اس لباس بپوشند. تصور کنید زنان برهنه میشوند و به ایشان تجاوز میشوند.
عیسی مسیح را تمسخر و افترا نموده زمانیکه او را بر صلیب میکشیدن جرم او را بر لوحی به این شرح نوشتند: «این است عیسی، پادشاه یهود» و بر بالای سرش نصب کردند.
متی ۲۷: ۳۷
ملاهای یهود او را توهین و مسخره کرده می گفتند:
آنها او را متهم به دروغگویی مینمودن و میخواستند که صداقت او زیر سوال ببرند. اما آنها نه توانستند هیچ آسیبی به عیسی مسیح برساند.
به شایعات ، تهمتها ، دروغها و تمسخر مردم فکر کنید به همه زورگوییها و آزارهای کودکان ، جوانان و بزرگسالان فکر کنید.
لباسهای عیسی مسیح را با قرعه کشی تقسیم کردند. عیسی مسیح چیز زیاد با خود نداشت اما آنچه را که داشت از او گرفته بودن.
چه تعداد انسانها توسط افراد حریص غارت میشوند. به سارقان ، کیسه برها ، رشوت خواران فکر کنید. تعداد ریاد انسانها در دنیای تجارت فریب میخورند. این جهان اغلب دنیای عادلانه ای نیست.
عیسی مسیح را مصلوب کردند. این خارج از درک ماست. او وحشتناک ترین نوع مجازات اعدام را که این جهان تا به حال شناخته است ، متحمل میشود.
در مورد رنج عیسی مسیح آنچیز که مهم است، این است که عیسی مسیح از همه این انواع شرارت رنج میبرد ، اما به نوعی شر را نیز از بین برد. او مجازاتی را که همه مردم در اثر گناه مستحق آن بودند ، بر عهده گرفت. صلیب عیسی مسیح به این ترتیب مانند نهر است که شرارت این دنیای شریر از طریق آن تخلیه مینماید
بنابراین خدا از راه دور تماشا گر نیست بدون اینکه در مورد شر و رنج کاری انجام دهد.
ما به این نتیجه میرسیم، سوال اینکه "خدا اکنون کجاست؟" نامناسب است، عیسی مسیح برای اینکه بتواند شر و بدی را از دنیا ریشه کن نماید، خودش را در معرض زندگی
این دنیای سقوط کرده و فاسد قرار داد، شاید بهتر باشد این سوال را مطرح
کنیم که ما "کجا بودیم؟" ما نقش خود را طوری که خدا میخواست به درستی ایفا نه نمودیم. او خودش آمد تا به جای ما رنج بکشد و بمیرد. او مرد غمها شد ، با بیماری آشنا شد
او به رنجهای خود نمی انديشيد، به دردهايش، به خستگيها و يا زخمهايش نمي انديشيد. او به زخمهای دردناكی كه در اثر تازيانه بر پشتش ايجاد شده بود توجهی نداشت، او به ميخهايی كه دست و پايش را سوراخ كرده بودند توجهی نداشت، به هيچ كدام از ضرب و شتم و خستگیهای بدنش اهميتی نمیداد زيرا تنها نگرانيش عشقش به انسان بود. پس عیسی مسیح با ما بود و است. زیرا خدا محبت است.