۱۷ مارس ۲۰۱۶
«با محبت زنده گی نمایید، همان گونه که عیسای مسیح به ما محبت نمود و به خاطر ما جان خود را چون هدیۀ خوشبو
به خدا تقدیم کرد.» (افسسیان 2:5)
رسم دیرین در خانواده ها آن بوده است که اگر فرزندان گاهی نا فرمانی کنند، از جانب پدران و مادران هدایت و رهنمایی گردند. در صورت تکرار نا فرمانیها مورد تنبیه و سرزنش قرار گیرند. اما این تنبیه و سرزنش به معنای ترد از خانه و کاشانه نیست ، بلکه به این وسیله برای فرزندان شیوه بهتر زندگی کردن را آموختاندن است.
پدر آسمانی ما هم از طریق کتاب مقدس به خصوص عهد جدید، شیوه ها و معیار هایی را برای زنده گی پیروان مسیح بیان کرده است، که با تعمیل آن میتوان« هم نور» و « هم نمک»زنده گی بود.
شاید این پرسش به میان آید که در کدام قسمت کتاب مقدس این شیوه و معیار را میتوان یافت؟
جواب هم بسیار ساده و هم بسیار معنادار است؛ خدا یگانه فرزند خود عیسای مسیح را به زمین فرستاد، تا نمونه و معیار کامل زنده گی در نور و حیات جاودانی باشد.
در این زمینه به جا میدانم تا یادآوری کنم که محبت کردن به همه، یکی از اصول بنیادین مسیحیت است. محبت بهترین ودیعه ییست که عیسای مسیح برای ما اعطا کرده است و خودش در این زمینه نمونه و مثال برای ما شد.
شاید بیجا نباشد که قصه یی از زنده گی روزمره و چشم دید یکی از دوستان را در این زمینه برای تان بنویسم که میگفت:« در زندان یکی از کشور های کمونیستی سابق، روزی زندانیی را با سر تراشیده و لباس های خیلی کثیفی که در نگاه اول شناخته نمیشد، آوردند. دیری نپایید که زندانیان فهمیدند که او همان افسر ظالم و بیرحمیست که مسیحیان را شکنجه میداد، برای همه جالب بود که بدانند چه چیزی او را به زندان کشانیده بود؟
عده یی با پرسشهای کنجکاوانۀ خویش میخواستند پاسخ را از این افسر ظالم بشنوند. افسر خاطره جالبی را با هم سلولیهای خویش در میان گذاشت، برخورد یک طفل در برابر او باعث تغییر کامل در شخصیت و عقیده او گردیده بود. او برای زندانیان تعریف کرد که روزی بچۀ دوازده ساله یی با دسته گلی زیبا نزدش آمد و آن گل را برایش تحفه داد و گفت:« امروز، روز تولد مادرم است که پیرو مسیح است، شما او و پدرم را به زندان انداخته اید. آنان وقتی که آزاد بودند برای ما یاد داده اند که مطابق گفته عیسای مسیح ما باید دشمنان خود را محبت کنیم. امروز که روز تولد مادرم است، خواستم با تقدیم این گل به شما از نام مادر و پدرم شما را محبت کنم و محبت مسیح را به شما بدهم. خواهش میکنم این گل را به همسر تان از جانب ما تحفه بدهید» این تحفه و محبت باعث تغییر کامل این افسر گردید. او نه تنها دیگر پیروان مسیح را شکنجه نکرد، بلکه خود پیرو مسیح شد و همانند دیگر پیروان مسیح به زندان انداخته شد.
آری، محبت تحفه ییست که از سوی خدا در قلب هر مسیحی گذاشته شده است و او باید بدون ریا و تبعیض این محبت را به همه ارزانی بدارد، محبت کردن به دیگران حتا به دشمنان نشانۀ بارز خدا شناسی و محبت خدا در قلبهای ماست، چنان که در کتاب مقدس میخوانیم: «ای عزیزان، بیاید که یکدیگر را دوست بداریم، زیرا دوستی و محبت از جانب خداست. هرکسی که دوستی و محبت دارد، فرزند خداست و خدا را میشناسد. اما، آن کسی که دوستی و محبت ندارد، خدا را نمیشناسد، زیرا خدا محبت است.» ( اول یوحنا 4: 7-8)
بهترین محبت خدا با ما در آن است که خدا یگانه فرزند خود عیسی مسیح را به خاطر نجات ما از گناهان به زمین فرستاد و مسیح کفاره گناهان ما بالای صلیب گردید، تا هرکسی به او ایمان بیاورد زنده گی جاوید یابد.
وقتی انسان با دل و جان با کسی محبت میکند، احساس فروتنی، خوشی، سلامتی و خیر خواهی مینماید. در واقعیت این یک شیوه و قانون خویشتن داریست که روح پاک خداوند در ما به وجود می آورد و ما را از پلیدیها و فکر-های شیطانی باز میدارد.
آیا میان محبت و راستی و صداقت ارتباطی وجود دارد؟ بدون شک، کسی که محبت میکندف راستی و صداقت از قلب و روانش تراوش مینماید و هیچگاه دروغ نمیگوید، چنانکه در این زمینه در کتاب مقدس میخوانیم« بلکه با محبت حقیقت را بگوییم و درهمه چیز در او رشد کنیم، که او یعنی مسیح سرهمه است. »( افسسیان15:4)
کسانی که محبت میکنند، فروتنان و متواضعان اند و از سراپای شان محبت، سرور و خوشی میبارد، زیرا عشق و محبت مسیح در قلبهای شان نهفته است و قلبهای شان با روح القدس پرشده است. چنانکه در کتاب مقدس میخوانیم:« اما ثمرۀ روح پاک خدا عبارت است از: محبت، خوشی، سلامتی، بردباری، مهربانی، خیرخواهی، وفاداری، فروتنی و خویشتنداری، پس شریعتی که بر خلاف آن باشد وجود ندارد .» (غلاتیان (22:5-23 )
محبت یک کلمه مجرد و ذهنی نیست. محبت شیوه و قانون زنده گی کردن پیروان مسیح است، که هر روز و هر لحظه در زنده گی روزمرۀ خود، با دوستان و دشمنان آن را از خود نشان میدهند، در این مورد نمیتوان از امساک و سختی کار گرفت؛ زیرا این سرمایه و گنج بی پایان خداوندی در قلب هر مسیحیست. مسیحی واقعی از محبت کردن، غم خواری و دستگیری از مستمندان و کسانی که به نحوی از انحا دچار مشکل و مضیقه اند، خسته و دلتنگ نمیگردد، شاید گاهی از کسانی که به ایشان محبت میکند، بدی و ترشرویی ببیند، اما از محبت کردن خسته نمیگردد، حتا اگر مورد تحقیر، توهین و شکنجه و آزار قرار گیرد، سرمایه قلبی او که از مسیح به دست آورده است، پایان نا پذیر است. او بازهم محبت میکند، دشمنان خود را میبخشد و برای آنان دعا خیر و خوبی مینماید؛همان گونه که عیسای مسیح نجات دهنده ما برای کسانی که او را برصلیب کشیدند،دعای خیر کرد واز پدر آسمانی برای شان آمرزش خواست. (نوشته ض.ع)
مینه صابره ده، مینه مهربانه ده او هیچا سره کینه نه لری،
مینه نه خو لافې وهې او نه لویې کوې.
کورنتیان ۱۳ باب ۴ ایات