شعر و نوشته‌های دوستان ما که به مسیح ایمان آورده‌اند

  ۳۰ دقیقه

  ۲۶ اوت ۲۰۱۹

خوانندگان گرامی! در این صفحه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم دربارۀ برکت شخصیِ که خداوند به ما عطا نموده است، صحبت کنم. سالهای بسیار پیش، زمانی که ما به خداوند عیسی مسیح ایمان آوردیم، یک روز فلم زندگی عیسی مسیح را که در آن زندگی عیسی مسیح مطابق انجیل مقدس گنجانیده شده است، گرفته و به خانه یکی از دوستان بسیار نزدیک ما که با فامیل خود زندگی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند، رفتیم و از آنها خواهش کردیم تا این فلم را یکجا با ما تماشا کنند. تمام دوستان و خویشاوندان ما می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فهمیدند که ما به مسیح ایمان آورده ایم ولی متأسفانه بسیاری شان نفرتی در دل‌های شان نسبت به ما داشتند که فکر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند ما کافر شده ایم و یا وقتی مسیحی شده ایم مردمان بدی شده ایم. اما خدا را شکر که کسانی بودند که تبدیلی را در زندگی من و خانواده ام و توکل ما را به خداوند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دیدند و یکی از دوستان ما که اجازه دادند فلم زندگی عیسی مسیح را با ما تماشا کنند همین دوستم بود و تقریباً ناوقت‌های شب بود و فلم را با هم تماشا کردیم. دوست ما تمام فلم را به دقت تماشا کرد و تعالیم و سخن‌های عیسی مسیح را که در انجیل مقدس آمده است، نیز شنید و زندگی عیسی مسیح را نیز دید، در آخر زمانی که عیسی مسیح مصلوب میشد، دوست ما بیحد قهر شده گفت که چرا عیسی مسیح لشکر فرشتگان را نخواست تا تمام آن مردمی را که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواستند او را مصلوب کنند، از بین ببرد؟ وقتی من این حرف هایش را شنیدم امیدی در دلم پیدا شد که این شخص کسی است که عیسی مسیح را تا حدودی شناخته است و کلام و زندگی عیسی مسیح را خوش داشت. من به جوابش گفتم که باید فلم را تا آخر ببینی. فلم را تا به آخر تماشا کردیم و دفن شدن عیسی مسیح و قیام او را دید و وقتی دید که عیسی مسیح از مردگان قیام کرد، واقعاً خوشی بسیار عمیقی را در چشمان دوستم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دیدم. از این قصه سال‌های زیادی، تقریباً ده، یازده سال سپری شد و دو سال پیش این دوستم تمام زندگی خود را به عیسی مسیح سپرد و عیسی مسیح را قبول کرد. سالهای سال در این باره خواند و مطالعه کرد و معلومات خود را کامل ساخت و در آخر تصمیم گرفت تا زندگی خود را به عیسی مسیح بسپارد و خدا را شکر که خودش، خانمش و اولاد هایشان به عیسی مسیح ایمان آوردند. البته خانمش چند سال پیشتر ایمان آورده بود و حالی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینیم اولاد هایشان، خودش و خانمش چه یک فامیلِ عزیزی هستند و چقدر برای خداوند قلب دارند. بعد از آنکه دوستم به عیسی مسیح ایمان آورد، نه تنها اینکه خداوند تحفۀ سرودن شعر را برایش داده بود حال در وصف خداوند شعر و دوبیتی‌ها و بسیار چیز‌ها نوشته می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و واقعاً خداوند برایش برکت داده است و می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم در اینجا چند دوبیتی و اشعاری را که این دوست ما نوشته کرده اند برایتان بخوانم که بسیار زیاد باعث تشویق من شد.

1. چقدر مقبول است این دوبیتی ! این دوست ما حالا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فهمد که محبت مسیح می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند قلب‌ها، زندگی‌ها و حتی وطن ویران ما را آباد کند.

مسیحا نورِ ایمانم تویی تو
طبیبِ درد و درمانم تویی تو
به دستِ تو سپردم هستی ام را
نجات بخشِ دل و جانم تویی تو

مسیح مرهم گذار درد مایی
مسیح گرمای قلب سرد مایی
به دنیا جز تو کس غمخوار ما نیست
مسیح اندر دل فرد فرد مایی

مسیحا راه و راستی و حیات هست
وفادار هست و دایم با ثبات هست
مشو غافل تو از او ای وطندار
حیات جاویدان ، راۀ نجات هست

مسیحا نام توست ورد زبانم
ستایش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند نامت لبانم
تو جانت را بدادی بهر مایان
فدایت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم جان و جهانم

محبت را ز عیسی یاد بگیرید
نهید بار غم و دل شاد بگیرید
به دستان مسیح گر این وطن را
دهید ویرانه و آباد بگیرید 1

خداوندم که عیسای مسیح هست
کلامش پاک و گفتارش فصیح هست
دلم شاد است که در قلبم همیشه
مسیح هست و مسیح هست و مسیح هست

مسیح فرموده این را از دل و جان
گنهکارید و گر زار و پریشان
وگر خواهید شوید وارسته از درد
بیایید نزد من ای قوم افغان 2

مسیح را دوست می‌‌‌‌‌‌‌دارم من ای دوست
به حرفش گوش می‌‌‌‌‌‌‌سپارم من ای دوست
کلامش را که تخم مهر باشد
به قلب خویش می‌‌‌‌‌‌‌کارم من ای دوست 3

ز کابل تا به کشمیر می‌‌‌‌‌‌سرایم
ز دهلی تا به اجمیر می‌‌‌‌‌‌سرایم
به وصفت ای خداوند همچو داود
سرود‌ها چون مزامیر می‌‌‌‌‌‌سرایم

نه آرام ، برق آسا می‌‌‌‌‌روم من
به یاد خون عیسی می‌‌‌‌‌روم من
اگر توفان و برف و باد باشد
به یکشنبه کلیسا می‌‌‌‌‌روم من 4

بیا ای هموطن آهنگ بخوانیم
به ساز غیچک و سارنگ بخوانیم
ستایش کرده عیسای مسیح را
دوبیتی‌های رنگارنگ بخوانیم 5

 دلم نزد مسیحا شاد باشد
ز درد و رنج و غم آزاد باشد
گناهم را چو بُرد عیسی با خود
کنون ویرانه ام آباد باشد

زمانی که این شعر را خواندم، از چشمانم اشک جاری شد زیرا این برادر ما، حال تمام درد و رنج و ویرانی قلب‌ها و وطن ما را احساس می‌‌کند و می‌‌خواهم یکبار دیگر این شعر را بخوانیم. واقعاً اگر ما وطن عزیز خود را که بسیار ویران شده و سختی و مشکلاتی بسیاری را دیده است، به دست‌های عیسی مسیح بسپاریم، واقعاً آباد می‌‌گیریم. البته امیدوار هستم که این دوست ما اشعار خود را در آینده به مثل یک کتاب یا مجموعۀ شعری تنظیم کند تا این اشعار چاپ شوند چون واقعاً برای ما مایۀ برکت استند.

2. وقتی این اشعار را می‌‌خوانیم واقعاً همان درد و محبتی را برای وطن ما دارد ، مشاهده می‌‌کنیم.

3. خداوند را شکر می‌‌کنیم به وجود این دوست ما که واقعاً می‌‌فهمد که کلام خدا، کلام حیات بخش است. کلام خداوند دانه هست و ثمر به بار می‌‌آورد.

4. من فکر می‌‌کنم که همراۀ دوست‌های خود به روز‌های یکشنبه کلیسا می‌‌روند و به همان خاطر نوشته کرده اگر توفان و برف و باد هم باشد باز هم کلیسا می‌‌روم و هیچ چیزی مانع رفتنم به کلیسا شده نمیتواند.

5. واقعاً چقدر مقبول سروده و خداوند را شکر می‌‌کنم به این برادر عزیز ما و واقعاً می‌‌خواهم که برای این برادر ما دعا کنیم و واقعاً خدا را شکر می‌‌کنم ، وقتی که اولین بار این دوست و برادر را دیدم من امید داشتم که این برادرم نجات خوش انجیل را بشنود و من زندگی اشرا همیشه می‌‌دیدم و دوستی داشتیم. مگر یک حرفی را که همان وقت برایش گفتم این بود که من نمیخواهم بدون تو به بهشت بروم، چون این برادرم را دوست داشتم و دارم و دوستان عزیز ! سالها را در بر گرفت تا این دوست ما مسیح را بشناسد و می‌‌خواهم که شما نیز متوجه باشید که اگر شما هم کدام دوستی دارید و یا رفیقی دارید و یا یک عضو خانوادۀ تان یا برادر یا خواهر تان نمیخواهد زیاد دربارۀ مسیح بشنود، لطفاً امید داشته باشید لطفاً همیشه برایش دعا کنید. مثلی من در مورد دوستم امیدوار بودم و امروز ثمرۀ زندگی اشرا می‌‌بینیم که واقعاً زندگی اش تبدیل شده است زیرا ما می‌‌توانیم این تبدیلی را در اشعارش ببینیم زیرا این اشعار از قلبش سروده شده و من نیز این برادر و خانواده اشرا همیشه در دعا هایم یاد کرده ام و بسیاری وقت‌ها نا امید می‌‌شدم که چرا به مسیح ایمان نمی آورد، چرا اینقدر سوال می‌‌پرسد؟ و سالها سپری شد ولی خدا را شکر که امروز نجات یافته است و خوشی و نجاتی را که در قلب و در باطن اش احساس می‌‌کند بر روی کاغذ آورده و خدا را شکر که دیگر دوستان و یا شنوندگان رادیوی ما از این اشعار و دوبیتی هایش برکت می‌‌گیرند و باز هم دعا می‌‌کنیم که این برادر ما بتواند تمام اشعار خود را جمع آوری کند و به امید خداوند یک کتاب بسیار مقبولی چاپ شود.

دوست دیگری نیز داریم که چهار سال پیش با ما به تماس شده بود و از طریق رادیو کلام خداوند را می‌‌شنید و این دوست ما نیز به عیسی مسیح خداوند ایمان آورد که خودش امام جماعت یک مسجد بود و امروز به عیسی مسیح ایمان آورده و در وصف عیسی مسیح و انجیل مقدس و در وصف این پیام خوش، شعر می‌‌نویسد و خداوند او را نیز استفاده می‌‌کند، که می‌‌خواهم یک شعر این دوست عزیز ما را نیز بخوانم:

بار اول شنیدم تا من صدای انجیل
شادی نمودم ای دوست من از برای انجیل
گم کرده راه بودم ، پیدا نمودم آخر
راۀ نجات و نور را من از نوای انجیل

خدا را به وجود این دوست ما شکر می‌‌کنیم و دعا می‌‌نمائیم که تمام شنوندگان عزیز ، خوانندگان گرامی و تمام کسانی که صدای ما را می‌‌شنوند، واقعاً صدای انجیل را که پیام خوش است، بشنوند و واقعاً زندگی خود را به عیسی مسیح بسپارند و همانطوری که این دوست ما سروده، راۀ نجات و نور را در انجیل مقدس پیدا نمایند. زیرا عیسی مسیح می‌‌فرماید: من راه ، راستی و حیات هستم. هیچ کس نمیتواند به خدا برسد جز به وسیلۀ من، و این دوست عزیز ما دیده و چشیده و باز هم خداوند را شکرگزار هستیم، به تمام خادمینی که خداوند را چه از طریق رادیو و دیگر خدمات شان جلال می‌‌دهند و خدمت می‌‌کنند ، تا پیام خوش انجیل را به مردم عزیز ما برسانند.

دانلود