آیا مسیحیان مریم را دختر خدا می‌دانند؟ چرا خدا را پدر و عیسی را پسر خدا می‌گوییم؟

  ۳۰ دقیقه

  ۲۶ اوت ۲۰۱۹

یکتن از دوستان ما سوالی را مطرح نموده اند که شما چرا مریم را دختر خدا می‌‌گوئید؟ در جواب سوال شان باید بگوئیم که، ما هرگز چنین ادعایی را در مورد مریم مادر عیسی مسیح نکرده ایم و چنین چیزی نگفته و نمی گوئیم که ما مریم را دختر خدا می‌‌دانیم. ما فکر می‌‌کنیم که این سوال برای دوست عزیز ما ، در اثر گوش دادن به کدام برنامۀ غیر مسیحی که هدف شان تخریب مسیحیت است و یا خواندن کتاب‌ها و یا ویب سایت‌های ضد مسیحی، پیدا شده باشد. زیرا چیزی که ما می‌‌گوئیم از کلام خدا می‌‌گوئیم و شما می‌‌توانید به خود کتاب مقدس مراجعه کنید و صحت ادعای ما را جستجو نمائید. زیرا وقتی ما از کلام خدا حرف می‌‌زنیم، از کتاب، فصل و آیات کتاب مقدس آدرس می‌‌دهیم و آنرا مشخص می‌‌سازیم.

دوست دیگر ما سوالی داشتند که چرا شما مسیحیان خدا را پدر می‌‌دانید ؟ زیرا اکثراً در دعا هایتان می‌‌شنویم که می‌‌گوئید» ای پدر آسمانی « و همان طور در کلام نیز می‌‌خوانید، چرا خدا را پدر می‌‌گوئید؟

دوستان عزیز! بیائید به کلام خدا مراجعه کنیم و ببینیم که اصل نمونه را کی برای ما داده است و چرا ارتباطی را که ما با خداوند داریم، ارتباط پدر و فرزندی است؟ ما در انجیل مقدس متی فصل 6 آیۀ 9 می‌‌خوانیم که عیسی مسیح برای ما طرز دعا کردن را یاد می‌‌دهد که چطور دعا کنیم؟ چگونه دعا را شروع کنیم و یک چارچوبی را برای دعا کردن به ما نشان می‌‌دهد:
«پس شما اینطور دعا کنید: ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد!» و خود عیسی مسیح بار‌ها و بار‌ها می‌‌فرماید که خداوند پدرم هست. دوستان عزیز ما باید متوجه باشند که در اینجا مسئلۀ بر سر ارتباط فزیکی یا جسمی نیست؛ بلکه ارتباط روحانی است. بسیاری از مردم اینطور فکر می‌‌کنند که ما مسیحیان زمانیکه عیسی مسیح را پسر خدا می‌‌گوئیم، منظور از این است که خداوند با مریم همبستر گردیده و عیسی مسیح تولد یافته است که این نوع طرز تفکر ، شرک محسوب می‌‌گردد. ما مسیحیان اصلاً اینطور نظر یا عقیده نداریم و کلام خداوند نیز این چنین چیزی را نگفته است و کسانی که اینطور فکر می‌‌کنند، ناشی طرز تفکر محدود خود شان است و آنچه مطابق کلام خداوند نیست، از شیطان است. کلام خداوند برای ما می‌‌گوید که مریم از روح القدوس حامله گردید و موضوع بالای همبستری نیست زیرا مریم باکره بود و هیچ مردی را نشناخته بود. یعنی هیچ ارتباطی با مردی نداشت و در نتیجه مسیح، مقدس در این دنیا آمد که هیچ دین و کتابی نتوانسته این موضوع را انکار یا پنهان کنند. هم چنان کار‌های که عیسی مسیح انجام می‌‌دهد ، قدرت وی را به ما نمایانگر می‌‌سازند و زمانیکه عیسی مسیح می‌‌فرماید: ای پدر من! همان ارتباط نزدیک اش را با خدا نشان می‌‌دهد.

از دوست ما که این سوال را پرسیده بودند، سوال کردم که خودت بچۀ کجا هستی؟ گفت که من بچۀ هرات هستم و یا من می‌‌گویم که من بچۀ کابل هستم. در اینجا هدف این نیست که پدر یا مادر من با کابل ازدواج کرده و همبستر شده باشد و مرا که بچۀ کابل هستم به دنیا آورده باشد. بلکه هدف ما اینست که مربوطیت را نشان بدهیم که عیسی مسیح مربوط به خداست، از خداست و ذات خدا را دارد. بناً وقتی ما ایمانداران به عیسی مسیح، روح القدوس را دریافت می‌‌کنیم، ما نیز می‌‌توانیم که خداوند را پدر خطاب کنیم و همان ارتباط نزدیک را با او داشته باشیم.

متأسفانه بعضی از دوست‌های ما به نسبت تجربه‌های بد و غم انگیز که از ارتباطات پدری و فرزندی داشته اند، طوری دیگری فکر می‌‌کنند، اما در فرهنگ ما پدر مقام و جایگاهی بسیار بلندی را دارا بوده و می‌‌باشد و پدر نام بسیار والا و با احترام است. ما هر کدام ما به پدر خود احترام داریم و او را دوست داریم. پدر ما تمام احتیاجات ما را برآورده می‌‌سازد. پدر ما پیش از اینکه ما یک چیزی از او بخواهیم، می‌‌فهمد که به چه چیزی ضرورت داریم و ما را می‌‌شناسد و پدر آسمانی ما کسی است که ما را بیشتر از پدر دنیوی ما می‌‌شناسد و از حساب تمام تار‌های موی ما با خبر است. کلام خدا می‌‌فرماید که حتی پیش از آنکه در رحم مادرم قرار بگیرم، تو مرا می‌‌شناختی. پس پدر آسمانی ما، خداوندی که ما را هست کرده است، زیادتر و بیشتر برای ما نزدیک است نسبت به پدر دنیوی ما و او می‌‌خواهد که ما همین ارتباط نزدیک را با او داشته باشیم.

همچنان در کلام خداوند، در انجیل لوقا به صراحت ذکر شده است که زمانیکه عیسی مسیح به نزد یحیی تعمید دهنده به منظور گرفتن غسل تعمید می‌‌رود، روح خدا می‌‌اید و صدایی از آسمان می‌‌اید که » این است پسر محبوب من که از او خشنودم. « و کلام خدا در یک جای نه بلکه در چندین جای این را به وضوح بیان می‌‌کند. البته ما می‌‌توانیم که نمونه‌های زیادی را به خوانندگان عزیز خود پیشکش کنیم و آیه به آیه آنرا تفحص کرده زیادتر توضیح بدهیم ولی یگانه هدف ما اینست که ما مسئلۀ فزیکی را مطرح نمیکنیم بلکه مسئلۀ روحانی را مد نظر می‌‌گیریم. در کلام خداوند، در بسیاری از جا‌ها خداوند به ما نشان می‌‌دهد و عیسی مسیح می‌‌گوید که چقدر خداوندی که پدر آسمانی ما هست، نسبت به پدر جسمانی ما، به ما محبت دارد و می‌‌خواهد همچنین یک ارتباطی با او داشته باشیم. اگر ما بگوئیم که خداوندا ! و یک ارتباط دور با او داشته باشیم، نمی توانیم احساسات خود را به طور باید و شاید به او ابراز کنیم ولی اگر یک طفل پیش پدر خود می‌‌اید، چقدر ارتباط نزدیک با پدر خود برقرار می‌‌کند و می‌‌گوید پدر جان! پدر عزیزم! و می‌‌تواند تمام آرزو‌ها و خواسته‌های خود را به پدر خود بگوید. مثلاً زمانیکه دخترک خوردسالم نزدم می‌‌آید، سر خود را به سر زانویم می‌گذارد و من هم بسیار خوشحال می‌شوم و یا زمانی که به خانه داخل می‌شوم به چه خوشی می‌دود و مرا در بغل می‌گیرد که هم برای من و هم برای طفلم باعث برکت است و همین طور ارتباط را، کلام خدا نیز می‌خواهد که باید با خداوند داشته باشیم.

اگر به انجیل لوقا ، فصل 15 از آیۀ 11 الی 32 نظر بیاندازیم داستانی را می‌خوانیم که محبت پدر را نشان می‌دهد:
 پسر گمشده
 ۱۱ (عیسی مسیح ) باز فرمود: »مردی بود که دو پسر داشت. ۱۲ پسر کوچکتر به پدر گفت: پدر، سهم مرا از دارایی خودت به من بده. پس پدر دارایی خود را بین آن دو تقسیم کرد. ۱۳ چند روز بعد پسر کوچک تمام سهم خود را به پول نقد تبدیل کرد و رهسپار سرزمین دوردستی شد و در آنجا دارایی خود را در عیاشی به باد داد. ۱۴ وقتی تمام آن را خرج کرد قحطی سختی در آن سرزمین رخ داد و او سخت دچار تنگدستی شد. ۱۵ پس رفت و نوکر یکی از ملاکین آن محل شد. آن شخص او را به مزرعه خود فرستاد تا خوکهایش را بچراند. ۱۶ او آرزو داشت شکم خود را با نواله هایی که خوک‌ها می‌خورند پر کند ولی هیچ کس به او چیزی نمی داد. ۱۷ سرانجام به خود آمد و گفت: بسیاری از کارگران پدر من نان کافی و حتی اضافی دارند و من در اینجا نزدیک است از گرسنگی تلف شوم. ۱۸ من بر می‌خیزم و پیش پدر خود می‌روم و به او می‌گویم: پدر، من نسبت به خدا و نسبت به تو گناه کرده ام. ۱۹ دیگر لایق آن نیستم که پسر تو خوانده شوم. با من هم مثل یکی از نوکران خود رفتار کن. ۲۰ پس برخاست و رهسپار خانه پدر شد. هنوز تا خانه فاصله زیادی داشت که پدرش او را دید و دلش به حال او سوخت و به طرف او دوید، دست به گردنش انداخت و به گرمی او را بوسید. ۲۱ پسر گفت: پدر، من نسبت به خدا و نسبت به تو گناه کرده ام. دیگر لایق آن نیستم که پسر تو خوانده شوم. ۲۲ اما پدر به نوکران خود گفت: زود بروید بهترین ردا را بیاورید و به او بپوشانید. انگشتری به انگشتش و کفش به پاهایش کنید. ۲۳ گوساله پرواری را بیاورید و سر ببرید تا مجلس جشنی بر پا کنیم، ۲۴ چون این پسر من مرده بود، زنده شده و گمشده بود، پیدا شده است. به این ترتیب جشن و سرور شروع شد. ۲۵ در این هنگام پسر بزرگتر در مزرعه بود و وقتی بازگشت، همین که به خانه نزدیک شد صدای رقص و موسیقی را شنید. ۲۶ یکی از نوکران را صدا کرد و پرسید: جریان چیست؟ ۲۷ نوکر به او گفت: برادرت آمده و پدرت چون او را صحیح و سالم باز یافته، گوساله پرواری را کشته است. ۲۸ اما پسر بزرگ قهر کرد و به هیچ وجه نمی خواست به داخل بیاید پدرش بیرون آمد و به او التماس نمود. ۲۹ اما او در جواب پدر گفت: تو خوب می‌دانی که من در این چند سال چطور مانند یک غلام به تو خدمت کرده ام و هیچ وقت از اوامر تو سرپیچی نکرده ام و تو حتی یک بزغاله هم به من ندادی تا با دوستان خود خوش بگذرانم. ۳۰ اما حالا که این پسرت پیدا شده، بعد از آنکه همه ثروت تو را با فاحشه‌ها تلف کرده است برای او گوساله پرواری می‌کشی. ۳۱ پدر گفت: پسرم، تو همیشه با من هستی و هر چه من دارم مال توست. ۳۲ اما ما باید جشن بگیریم و شادی کنیم، زیرا این برادر توست که مرده بود، زنده شده است و گمشده بود، پیدا شده است.«

در اینجا می‌توانیم محبت خدا را ببینیم، کلام خدا قلب پدر را به ما نشان می‌دهد که چطور به فکر فرزند خود می‌باشد. پس باید گفت که حتی اگر ما و شما در گناه هم باشیم و یا حتی در هر حالت بدی قرار داشته باشیم و دوباره به طرف خداوند برگشت کنیم و مانند یک طفل به حضور پدر بیائیم و بگوئیم که خداوندا ! ما ترا دوست داریم و پدر جان مرا ببخش، خداوند ما را می‌بخشد و ما مسیحیان اعتقاد کامل داریم که این فقط ارتباط خدا و مخلوق نیست، ارتباط ارباب و نوکر نیست بلکه بین ما و خداوند ارتباط پدر و فرزندی است و هر کسی که عیسی مسیح را به عنوان نجات دهندۀ خود می‌پذیرد، او نیز می‌تواند فرزند خدا باشد و می‌تواند همان ارتباطی را که عیسی مسیح با خداوند دارد، داشته باشد که این دروازه برای هر کدام از ما و شما باز است. پس دوستان عزیز هر کدام از شما که امروز حاضر هستید که واقعاً همین ارتباط نزدیک را با خداوند داشته باشید، و بتوانید بگوئید که شما دیگر با خداوند بیگانه نیستید، شما فقط یک مخلوق نیستید بلکه فرزند خدا هستید و خداوند برای شما ارزش قایل است و شما می‌توانید دعا کنید و عیسی مسیح را به حیث نجات دهندۀ خود قبول کنید. بگوئید که خداوندا ! من گنهکار هستم و دیگر امیدی ندارم و فقط تو یگانه امید من هستی. عیسی مسیح بیا و زندگی مرا تبدیل کن.

دوست‌های عزیز ! ما صد درصد ایمان داریم و کلام خداوند نیز این اطمینان را به ما می‌دهد که دیگر شما بیگانگان نه بلکه فرزندان خدا می‌شوید. و این امتیاز را هر ایماندار صرف به وسیلۀ عیسی مسیح می‌تواند دریافت کند زیرا عیسی مسیح، خداوند را پدر خود خطاب می‌کند و زمانی که ما عیسی مسیح را منحیث منجی خود قبول می‌کنیم، از طریق روحانی این افتخار را کمایی می‌کنیم.

دانلود