23 December 2016
شکر عیسی آمدی اندر جهان
جسم انسانی گرفتی مهربان
هر چه میگشتم به دنبال رهی
تا که گردد بهر دردم مرحمی
من نجستم نی رهی نی مرحمی
تا نهم بر زخم دیرینم دمی
در تخیل ساختم پل بهر خویش
تا روم بالا رسم بر شهر خویش
نردبانی ساختم از حکمتم
تا روم بالا به سوی دولتم
هست راه هایی در این دنیا کثیر
رفته این راه ها به عشقت این حقیر
لیکن این راه ها مرا برد در فساد
گشت ما را فاصله ها بس زیاد
دیدی از بالا که من گم گشته ام
من در این تاریکی یک سر گشته ام
جایگاهت ترک کردی در سما
آمدی تا مر شوی تو رهنما
آمدی بهر گناهم بر زمین
گشتی انسانی چو من ای نازنین
ترک کردی آن جلالت در سما
تا که برداری ز من بار گناه
جسم انسانی گرفتی مهربان
آمدی پایین نمودی خود عیان
آن شبی که مریم اندر بیت لحم
گشته فارغ از آن بار رحم
وقتی آن شب دیدم آن کار عظیم
یادم آمد وعده ات با ابراهیم