39 minutes
26 August 2019
Transcribed by AI
مسیحیت چیست؟ فصل ششم ایسای مسیح چگونه متولد شد و چی کرد؟ دوست گرامی او کنون به مهمترین قسمت شرح ایمان مسیحی می رسیم و آن عبارت است از این که ایسای مسیح کیست و رابطه او با خدا و انسان چیست؟ ولی اول خلاصه از شرح زندگی او را بروی زمین که در اناجیل چارگانه یافت می شود، ذکر خواهم نمود. یک روز جبرائیل فرشته به دختر باکره که مریم نام داشت اطلاع داد که دارای پسر خواهد شد که باید نام او را ایسا بگذارد. او پسر حضرت علا نامیده خواهد شد و سلطنت او جاودانی خواهد بود. انجیل لقا فصل اول آیات بیست شش اله سی وشت این واقعه عبارت بود از انجام پیشگوی اشیاء نبی که بیش از 700 سال قبل از آن فرموده بود. باکره حامله شده پسر خواهد زایید. اشیاء فصل افت آیه چارده بعدن ایسا در شهر کوچک نزدیک اروش علیم به نام بیتلهم جایی که داوود هزار سال قبل به دنیا آمده بود متولد گردید. تولد ایسا در بیتلهم به وسیله میکای نبی که نزیر اشیاء بیش از 700 سال قبل از ملاد مسیح زندگی میکرد پیشگوهی شده بود. و تو ای بیتلهم افراتا اگرچی در هزار های یهودا کوچک هستی از تو برای من کسی بیرون خواهد آمد که بر قوم من اسرائیل حکمرانی خواهد نمود و طلوهای او از قدیم و از ایام ازل بوده است. کتاب میکا فصل 5 آیه دو هنگام تولد او فرشته این واقعه را بچوپانان نزدیک بیتلهم ایلام کرد و چونین گفت این اک بشارت خوش عظیم به شما میده هم که برای همه قوم خواهد بود که امروز برای شما در شهر داوود نجاد دهنده که مسیح خداون باشد متولد شد. انجیل لوقا فصل دو آیه ده و یازده مریم زن یوسف نجار شد و یوسف سرپرستی ایسا را در کدکی بوده گرفت. ایسا هم در زمان جوانی در شار ناصره که در آنجا بزرگ شده بود به شغل نجاری اشتغال داشت. تا سی سالگی هیچ گنا تعلیم نداد و هیچ مجزه ای نمود و مردم نمیدانستن که او همان مسیح موجود است که در انتظارش هستند. هنگام که ایسا تقریبا سی ساله شد زمان آن رسید که خدمت خود را که برای انجام آن به این جهان آمده بود شروع نماید. بنابراین ناصره را تر کرد و نزدی یهیای تمیدهنده رفت. در آن موقع یهیا پیغام خدا را به عده زیاده که در اطرافش جمع بودن می رسان و آنها را به طوبه دعوت می نمود و آنان را که طوبه می کردن در رود اردون به نشانه پاکی از گنا تعمید می داد. اگرچه ایسا در تمام زندگیش هرگز خطای مرتقب نشده بود از یهیای تمیدهنده خواست که او را تمیدهد و یهیا نیست او را اطاعت نمود. وقت ایسا بعد استحمید از آب بیرون آمد روح خدا به صورت کبوتر از آسمان نازل شد و بر او فرود آمد و صدای خدا را ایسا و یهیا شنیدن که می گفت اینست پسر حبیب من که از او خوش نودم. اینجل متا فصل 3 آیه 17 بعدن برای شما معنی انوان پسر را توضیح خواهم داد. سپس ایسا به بیابان رفت و در آنجا مدت چل روز روزه گرفت و دعا نمود. در این مدت شیطان سعی کرد او را وسوسه نماید که از خدا سرپیچی نماید ولی موفق نشد. اینجل متا فصل 4 آیه 1 الا 11 ایسا بعد از پیروزی بر شیطان نزد یهیا برگشت. وقت یهیا ایسا را دید به شاگردان خود گفت اینکه برای خدا که گناه جهان را برمی دارد. بر هر کس بینی که روح نازل شده بر او قرار گرفت همان است او که بر روح القات تحمید میدهد. و من دیده شهادت میدهم که این است پسر خدا. اینجل یوهنا فصل 1 آیه 29 الا 34 مقصد یهیا از این که ایسا را برای خدا میداند ای بود که ایسا برای گناهان بشر قربانی خواهد شد. سپس ایسا شروع به انتخاب شاگردان کرد و از بین آنها 12 نفر را به اسم رسول تایی نمود. ای اشخاص مردمان بزرگ و تحصیل کرده نبودن. زیرا پترس و یوهنا و بعض دیگر ماهیگیر بودن و متا باشگیر بود. ولی آنها متوجه شدن که ایسا همان مسیح موعود میباشد. و به همین جهت شغل های مختلف خود را ترک کردن و بدون این که در انتظار پول یا درامد مادی باشن استاد خود را در حدود 3 سال پیروی نمودن و همه جا پیاده به دنبال او میرفتند. در این مدد ایسا آنان را برای امور که باید به انوان رسولان وی بعد از سعودش به آسمان انجام دهند آماده می کرد. سپس ایسا مانند یهیا به موزدادن مردم شروع کرد و فرمود. وقت تمام شد و ملکوت خدا نزدیک است پس توبه کنید و به انجیل یعنی خبر خوش ایمان بیاورید. انجیل مرقص فصل اول آیه پانزده ایسا کلام خدا را در عبادتگاه یا در منازل مردم یا هنگام که در اطرافش و روی تپه ها یا در کنار دریاچه جلیل گرد آمده بودن بیان می فرمود. تمام کسان که فرمایشات او را می شونیدن از حکمت و قدرت او در سخن گفتن متحجب می شدند. زیرا او مانند پیانبران سخن نمی گفت بلکه مانند خدا. تمام انبیاء گفته بودن بشنوید آن چی را خدا به شما می گوید. ولی هنگام که ایسا به مردم سخن می گفت می فرمود من به شما می گویم. ایسا فورا شروع به شفای بیماران نمود که به نزد او می آمدن و او آنها را به وسیل کلام خود ویا به وسیل دستگذاشتن بروی آنها شفا می بخشید. یک نفر که گرفتار مریضی جزام بود به پاهای او افتاد و گفت اگر بخوایی می تانی مرا تاهر سازی. ایسا جواب داد می خواهم تاهر شوی. دستهای خود را روی مرد جزامی گذاشت. آن مرد فورا شفای کامل یافت. انجیل مرقص فصل اول آیات چلی یک و چلی دو خوانده می تانیم. بسیاری از کسایی که دارای اروای پلیت بودن نزد ایسا آمدن و او با کلام خود دیوها را از آنها بیرون کرد. او بر چشمهای کوران دست گذاشت و آنها فلفاور بینایی آفتند. او حتی چند نفر از مردگان را زندگی بخشید. طبیعتا گروه های کسیری از مردم به دنبال او روان شدند و ایسا گاهه به قدر مشغول تعلیم دادن و شفابخشیدن مردم بود که فرصت برای غذا خوردن نداشت. او احتیاجات شخصی خود را فراموش می کرد زیرا همیشه در فکر محبت به دیگران بود. هرگز حتی یک مرتبه هم برای صود شخصی خود موجزه نکرد و هرگز قدرت خش را برای متعجب ساختن مردم بکار نبورد. همه کارهای موجز آسای و جهت آسایش و نجات مردم بیمار و دردمن بود است تا بدین وسیله محبت خدا را با آنان آشکار سازد. یک روز که مردم فقیر و نیازمن را در اطراف خود دید آنان را به این دعوت پرلطف و آرامی بخش به صوی خود خوند. بیایید نزد من ای تمام زحمتکشان و گرانباران و من شما را آرامی خواهم بخشید. انجیل متا فصل 11 آیه 28 از تمام کسانی که نزدو آمدن ایچ کس را ناومد بر نگردانید. یک بار یک مرد مفلوج را چار نفر به نزد ایسا آوردن و در پیش روی قرار دادن. ایسا می دانست که این مرد علاوه بر شفای جسمی احتیاج به شفای روحی هم دارد با اون گفت ای فرزند گناهان تو آمرزیده شد. برخی از معلمین مذهبی که حضور داشتند در دل خود فکر کردند چرا این شخص چونین کافر می گوید. غیر از خدای واحد کیست که بتواند گناهان را بیامرزد؟ ایسا افکار آنان را در کرد و با آنان گفت که با شفای مرد مفلوج ثابت خواهد کرد که کفر نگفت است بلکه قدرت دارد گناهان را ببخشد. سپس با مرد مفلوج گفت ترا می گویم برخیز و بستر خود را برداشته به خانه خود برو و آن مرد دستور مسیر را فوراً انجام داد. انجیل مرقص فصل دو آیه اول اله سیزده از اون ببد بسیاری از رهبران مذهبی یهود به مخالفت بایسا برخواستند. ایرانان برای محبوبیت که مسی نزد مردم داشت نسبت با او سخت حسادت می ورزیدند. آنها عزیزا انتقاد می کردند که با گناهکاران ماشرت می کند و می خواهد آنها را نجات بدهد و از او ایراد می گرفتند که در روز ثابت یعنی روز شنبه که روز مقدس آنان بود بیماران را شفا می دهد. بزودی نفرت آنان به قدر شدید گردید که تصمیم گرفتند که ایسا را به قتل برسانند. انجیل مرقص فصل دو آیه پانزه آیه سه الا شش ایسا از این موضوع با خبر بود. او با همان قدرت الهی که مردگان را زنده می کرد می تانست دشمنان شریر خود را حلاک نماید. ولی هرگست چونی نکرد. او به شاگردان خود تعلیم داد که دشمنان خود را محبت نماید و برای آنان دعا کنند. او با طرز رفتار که در مقابل دشمنان خود داشت برای شاگردان خود نمونه و سرمشت شد. در آن زمان قوم یهود مستقل نبود زیرا رومی ها برانا و کمرانی می کردن. یهودیان آرزوی زیاد داشتن که بتانن از تسلد رومیان آزادی یابند. هنگام که یهودیان ملاحظه نمودن که ایسا توانست با پنج کرسنان و دو ماهی بیش از پنج هزار نفر را در بیابان غذا دهد، سر نمودن او را مجبور سازن که پادشای آنان گردد. انجل یوهنا فصل شش آی اول الا پانزه هم. آنها یقین داشتن که اگر ایسا سپای خود را فرمان دهد، هرگز کسی قادر نخواد بود در مقابلشان بیستد. ولی ایسا از پادشای دینیوی امتنا ورزید. زیرا سلطنت او روحانی و معنوی بود. او میخواست بر قلوب و افکار مردم حکمرانی نماید، نه بر تخت که در اروشلین باشد. وقتی یهودیان متوجه شدن که نمیتوانن او را آلت برای اجرای مقاصد سیاسی و انقلابی خود بسازن، بسیاری از آنان به مخالفت برخواسته و دشمن او گردیدن. ایسا پیوسته از رازی ساختن مردم دوری میکرد و فقط در طلب رضای خدا بود. تقریبا بعد از دو سال و نیم از تحمید ایسا وقت مخالفت و زیدیت روحانی مذهبی یهود نسبت به او شدت یافته بود، روز ایسا از شاگردان خود پرسید. مردم را که پسر انسانم چی شخص میگویند؟ آنان پاسخ دادن که بسیاری فکر میکنند او یکی از انبیاء برجسته گزشته میباشد که دوباره به جهان برگشته است. سپس ایسا پرسید شما را کی میدانید؟ پترس فورا جواب داد. توی مسیح، پسر خدا زنده. ایسا پترس را برای جواب که داده بود آفرین خواند و به او گفت که خدا این حقیقت را برو آشکار ساخته بود و افزود که برای این حقیقت کلیسای خود را بنا خواهد نمود و هیچ نیرو قادر نیست خلاله بر او وارد سازد. سپس به رسولان خود اعلام فرمود که لازم است به عروش شلیم برود و به وسیله حکام مذهبی به مرگ محکوم شود و مسلوب گردد و روز سیوم قیام کند و زنده شود. رسولان که استاد خود را دوست می داشتند از این پیشگویی به نهایت نگران شدند و پترس به ایسا گفت هاشا استو ای خداوند که این بر تو هرگز واقع نخواهد شد ولی ایسا پترس را نحیب داد و گفت این فکر او که مسی نباید بیمیرد از شیطان است. زیرا ایسا به خوبی می دانست که این اراده خدا بود که او چون قربانی به جهت گناهکاران بروی سلیب جان بدهد و به همین دلیل هر کسی که سی نباید او را از رای سلیب بازدارد آلت شیطان است. سپس ایسا شاگردان خود را آگاه ساخت که آنها نیز باید برای حمل سلیب خود آماده باشند و از فدا کردن جان خود بخاطر او خداری نکنند. اینجیل متا فصل 16 آیات 13 الا 26 و شش ماه بعد با او به عروش شلیم رفتند جایی که ایسا باید رنج فراوان تحمل نماید و جان خود را فدا سازد. فصل باهار در فلسطین فرا رسید و بسیاری از یهودیان از دور و نزدیک به عروش شلیم مسافرت می کردند تا در بزرگترین جشن سالانه مذهبی خود یعنی اید فسه شرکت نمایند. این جشن آنان را کمک می نمود تا باید آورند که چگونه قوم اسرائیل به پشوائی موسا توانست از عصارت مصرها یابد. ایسا و شاگردانش نیست با این جماعت پیوستند و برای این جشن آزم عروش شلیم شدند. وقای هفته که آخرین روزهای زندگی ایسا برای زمین بود در هر چار انجیل مفصلا زکر شده است. در اینجا فقط می توانم مختصر از آن را برای شما بیان نمایم. یک روز یک شمبه در حال که بر اولاغ سوار بود مطابق پیشگویی ذکریای نبی در چند سال قب با عروش شلیم وارد شد. ذکریای نبی این طور پیشگویی کرده بود. ایسا سپس وارد معبد گردید و کسان که به وسیله خرید فروش آن محل مقدس را کسیف می ساختند و عبادت کنندگان را غارت می نمودند از آنجا بیرون کرد. ایسا روحسای مذهبی را به علت بی ایمانی و ریاکاری و شرارتشان به شدت محکوم نمود و او همچونین پیشگویی فرمود که معبد بزرگ عروش شلیم به انوان تنبیه الهی برای گناهان که مرتکب می شدند دوست دشمنان کاملا ویران خواهد شد. او مردم را از انبیاه کاظب که خواهند آمد و کوشش خواهند کرد آنان را به گمراهی بکشانند برحضر داشت. او فرمود که از آسمان با قدرت و جلال فراوان مراجحت خواهد نمود و تمام ملتها را داوری خواهد کرد و بعضی را به ملکوت خدا خواهد پذیرفت و عده دیگری را به مجازات عبدی محکوم خواهد نمود. در شب پنشمبی همین افتا که پیروان مسیح معمولا آن را هفته پاک می خوانند، ایسا مراسم مخصوص شام اید فسر را با دوازده شاگرد خش انجام داد. در این موقع ایسا یک قرصنان را برداشت و آن را برکت داد و بین شاگردان خود تقسیم کرد و فرمود، این است بدن من که برای شما پارمی شود، این را به یادگاری من به جا آرید. بعد از شام نیز جام شراب را که همیشه توسط یهودیان به انوان جز از شام اید فسر نوشیده می شد برداشت و فرمود، این پیاله عهد جدید است در خون من، هرگاه این را می نوشید به یاد من بی نوشید. اول قرانتیان، فصل 11 آیه 23 الا 26 بعد این طریق ایسا به شاگردانش فرمود که به وسیله مرگش پیمان یا عهد تازه برقرار می شود. قبل از آن که اتاق را ترگوین، ایسا مهمترین تعلیم خود را به شاگردان داد و به آنها فرمود که وظیفه دارن یکی دیگر را محبت نمایند. او مجددن به شاگردان خود تذکر داد که باید زحمات را که بخاطر او خواهند کشید تحمل نمایند. به علاوه به آنها وعده فرمود که بعد از رفتن به آسمان روح القصر خواهد فرستاد تا آنها را رهبری و کمک فرماید. وقت نصف شب شد، ایسا شاگردان خود را به باغ در خارج شار برد تا با دعا خود را برای مرگ آماده سازد. دعای که به پدر آسمانی خود کرد چونین بود. نخواهش من بلکه اراده تو کرده شود. هنگام که هناز مشغول دعا بود ادعی از افراد مسلح براه نمایی یهودا که یکی از دوازده شاگرد مسی بود ولی به او خیانت کرد با باغ آرد شدن. یهودا به ایسا نزدیک شد و او را بوسید تا گروه که با او بودن در تاریکی شب اشتباهن شخص دیگر را دزگیر ننماید. چقدر آسان بود که ایسا یهودا و یارانش را با گفتن یک کلمه نابود نماید ولی او این کار را نکرد. بلکه خود را با آنان تسلیم نمود. هنگام که پترس شمشیر کشید و به دفاع از استاد عزیزش برخوست ایسا او را منه نمود و یکی از دشمنان را که پترس او را زخمی کرده بود شفا بخشید. انجیل لقا فصل 22 آیات 32 الا 51 سپس آنان ایسا را به محل بردن که عده از روحسای مذهبی گرده هم جمع شده بودن تا بحانه برای کشتن ایسا بیابن ولی موفق نشدن. آخر الامر رئیس آنها ایسا را سوگند داد و از او پرسید آیا تو مسی پسر خدای متبارک هستی؟ انجیل مرقص فصل 14 آیات 61 الا 64 چون حکام یهود نمیتوانستن کس را بیدون اجازی دولت روم ادام کنند. به همین دلیل روز جمع صبح زود ایسا را به قصر پلاتوس حاکم رومی بردن و به پلاتوس گفتن که ایسا از دشمنان دولت روم است و میخواهد خود را پاتشا سازد. وقت پلاتوس ایسا را بازجوهی کرد فورا متوجه شد که این اتحام دروغ است و به همین دلیل خواست او را آزاد سازد. ولی حکام یهود جمعیت را تحری کردن تا ادام ایسا را تقاضا نمایند. پلاتوس که میترسید آشوب بپاشود به تقاضای آنها تسلیم شد و دستور داد ایسا را بروی سلیب به حلاکت رسانند. بلافاصله ایسا توسط سربازان رومی به خارج شهر اروشالیم برده شد و او را در آنجا مسلوب کردند. هنگام که او را مسلوب می کردند ایسا برای آنان که او را به قتل می رسانیدن این طور دعا کرد. ای پدر اینها را بیا مرز زیرا که نمی دانند چی می کنند؟ انجیل لقا فصل 23 آیه 34 چی محبت حیرت انگیزی هست که کسی از خدا بخشش کسانی را به خواهد که مجغول میخکوبیدن بر دستها و پایهای او می باشند؟ ایسا می توانست از پدر آسمانی خود تقاظا نماید که او را از رنج کشیدن برای سلیب نجات بخشد و به آسمان ببرد ولی چونین درخواسته نه نمود. او بخوبی می دانست که اراده خدا این بود که او رنج بکشد و به انوان قربانی برای گناهکاران جان بدهد و به همین دلیل پدر آسمانی خش را اطاعت نمود و در حدود 6 ساعت برای سلیب رنج و عذاب کشید. سپس در ساعت 3 بعد ظهر چونین فرمود. ای پدر روح خود را به دستای تو می سپارم. انجیل لقا فصل 23 آیه 46 بعد از این فرمایش جان سپرد. آنگا سرباز برپحلوی ایسا نیزه زد و افسر مسئول به پلاتوس گزارش داد که ایسا مرده است. دو نفر از متنفیزین یهود که به ایسا ایمان آورده بودند نزد پلاتوس رفته و بدن ایسا را از او خواستند و به ایشان داده شد. آنان بدن را از سلی پایین آورده و آن را با پینجا کیلو عدویه و عطریات پوشانیدند و سپس با کتان پیچیدند و آن را در قبر که در داخل سخرای کندشده و شبیه غار در کنار تپایی بود قرار دادند. بعدن سنگ بزرگ شبیه سنگ آسیاب در پیش روی آن قبر گذاشتند و پلاتوس دستور داد که آن را محرومون کند و سربازان بر آن نگهبانی نمایند تا کسی نتواند به قبر وارد شود. ایسا قبلن بارها به شاگردان خود فرموده بود که مسلوب خواهد شد و در روز ثیوه مزمر خواهد برخواست. آنان تصور نمودن که ایسا برای آنها مسل می آورد و وقت جان داد و دفن شد دیگر امید نداشتن که بتوانن مجددن او را بر روی زمین ببینند. لیکن صبح روز یک شمبه وقت برخی از شاگردانش به سر قبر رفتند دیدن قبر باز است. وقت داخل قبر شدند کتان را که به جسد ایسا پیچیده شده بود دیدن وله خالی بود یعنی بدن ایسا دران نبود. بعدان ایسا که زنده شده بود به بعضی از آنها ظاهر گردید و با آنان صحبت کرد و آنها او را شناختند. آن شب با وجود که در و پنجره اتاق که شاگردان در آن جمع بودن بسته بود ایسا به اتاق وارد شد و با آنها صحبت کرد و آنها را مطمئن ساخت که زنده است. در مدت چل روز بعد ایسا بارها در مکانهای مختلف به شاگردان خود ظاهر شد و برای آنان توضیح داد که چرا لازم بود رنج بکشت و جان بدهد. او همچنین دستور داد که شاگردانش به سر تا سر جهان رفته این مشده را به مردم برسانند که اگر ایسا را به انوان نجات دهنده و خداوند خود بپذیرند خدا گناهان آنها را خواهد بخشید. او به پیروان خود فرمود که چند روز در اروشلی بمانند تا روح القصر را بیابند و برای کار که در پیش روی دارند مجهست شوند. آخر الام بعد از این که به آنها وعده داد که خودش تا پایان جهان روحن امرای آنان خواهد بود وقتی به او نگاه میکردن به آسمان بلا برده شد. قبل سعودش به آسمان او هرگز جانشینه برای خود تاین نفرمود و هرگز پیشگویی ننمود که پیغمبر بعد از او خواهد آمد تا جای او را بگیرد. شاگردان وقت استاد محبوبشان از نظر نپدید شد به گریه و زاری نپرداختن. زیرا میدانستن که او همیشه روحن با آنها خواهد بود و طبق وعده که دادست یک روز به این جهان مراجعت خواهد فرمود. آنان با شادی بسیار وقت خود را صرف دعا کردن و منتظر دریافت روح القدس بودن که ایسا وعده فرموده بود که بزودی خواهد فرستاد. در روز بعد از سعود ایسا با آسمان در موقع اید پنتیکاست یهودیان وقت در حدود 120 نفر از شاگردان ایسا گرده هم جمع آمده بودن واقعه بسیار عجیب روی داد. آنها صدای شبه صدای باد شنیدن ولی در واقع صدای باد نبود. آنها دیدن که چیز شبه زبانهای شوله آتش بر آنها نازل می شود ولی در واقع آتش نبود. سپس آنان به زبانهای مختلف بیگانه که قبلن هرگز نیامخته بودن سخن گفتن. انبوه جمیعت از سرزمینهای مختلف به گرد شاگردان جمع آمدن و هر کس پیغام خدا را به زبان مادری خود می شونید و همه از این واقعه متحیر شدند. آنگاه پترس برخواست و جمعات را مخاطب ساخته گفت که ایسا وعده خود را در مورد اطاع روح القاتص انجام داده است. پترس با قدرت روح القاتص تشریح کرد که چرا لازم بود ایسا برای گناهکاران فدا شود و خدا چی گناه او را از موردگان برخیزانیده است. او گفت که خودش و ساهر رسولان شاهد زنده شدن ایسا از موردگان بودند و مردم را تشویق کرد که طوبه کنند و به ایسای مسیح ایمان آورند تا گناهانشان آمرزیده شود. روح القاتص موزه پترس را وسیله قرار داد تا قلوب این مردم را دیگرگون نماید. به طور که در همان روز سه هزار نفر از این یهودیان ایمان آوردند و به نشانه پاکی از گناهان به نام ایسا در آب تحمید گرفتند. پس از این واقعه رسولان و ساهر شاگردان ایسا به رسانیدن مجده نجات در شهر اروشلیم و ساهر شهرها ادامه دادند به طور که بسیاری ایمان آوردند. بعد هکام یهود به طور که ایسا پیشگوی فرموده بود به ایمانداران آزار رساندند و حتی بعض آنها را مقتول ساختند. در نتیجه بسیاری از پیروان ایسا از فلسطین فرار کردند و هر جا می رفتند مجده ایسا را می رسانیدند. به طور که بسیاری از یهودیان به ایسا ایمان آوردند. بعدها خدا پترس را هدایت فرمود که به خانه افسر که یهودی نبود برود و پیام نجات به او و خانوادهش برساند. تمام اعزای این خانواده ایمان آوردند و تحمید گرفتند و روح القصر را یافتند. بعد این طریق واضح گردید که خدا ماهل است همه اولاد آدم یعنی هم یهودیان و هم امتها یعنی غیریهودیان نجات یابند. یکی از پیشوایان یهود که سولست نام داشت از مخالفین سرسخت پیروان ایسا بود و به دزگیری و محبوت ساختن و قتل آنها اشتغال داشت. هنگام که آزم دمشق یا شام بود تا ایمانداران آنجا را دزگیر نماید ایسای مسیح زنده از آسمان برو ظاهر شد و فرمود. چرا برمن جفامی رسانی؟ سولست وقت مسیح زنده را دید به او ایمان آورد و مسیح هم او را یکی از رسولان خود ساخت. بعدن به نام پولست معروف گردید و برای رسانیدن مجده نجات مسیح به یونانی ها و رومی ها بیش از همه زحمت کشید. با علاوه پولست رسول سیزده نامه از نامه های عهد جدید نوشد. انسان وقت در عهد جدید شرح توسعه مسیحت را بعد از مسلوب شدن و رستاخیز مسیح میخواند، به خوبی متوجه میشود که بعد از رفتن مسیح به آسمان کارش پایان نیافد. آنچه پترس و پولست و دیگر ایمانداران انجام دادن در واقع کار بود که مسیح توسط آنها انجام میداد. چون او از مرگ برخواست و زنده است، برخلاف آنچه ایده به غلط تصور میکنند، دیگر لازم نبود برای خود جانشین انتخاب نماید. او خود همیشه نزد پیروانش حاضر است. چی خوب است که انسان چونین نجات دهنده مهربان و پرقدرت داشته باشد که همیشه زنده بوده و حاضر است با کسانی که به او اعتماد دارند کمک فرماید. توسعه و پیشرفت حیرت انگیز مسیحیت در ست سال اول پس از مرگ ایسای مسیح نه به وسیله جنگ و خونریزی انجام شد و نه از رای اعمال نفوظ سیاسی و نه بادانش و سروت مسیحیان. در تمام قسمت های امپراطوری روم و همچونین در سایر سرزمین ها عده زیاد از یهودیان و بدپرستان به مسیح ایمان آوردند و به دین طریق فرزندان خدا گردیدند. این کار به وسیله اعلام مجده محبت خدا در مسیح و به وسیله فعالیت پرقدرت روح القدس در فکر و قلب شنوندگان عملی گردید.
26 August 2019
26 August 2019
26 August 2019
26 August 2019
26 August 2019
26 August 2019
26 August 2019
26 August 2019