این قسمت را که برای شما مینویسم در جایکه من زندگی میکنم، تقریباً وسط زمستان است. صبح وقتیکه از خواب بر میخیزم اولین چیزیکه به نظرم میرسد، نبود برخوردن روشنی و اشعههای زرین آفتاب بر در و پنجرههای خانه است. اکثر روزها نه تنها در صبح بلکه در تمام روز حتا آفتاب یک چشمک هم نمی زند که از طلوع و موجویت خود به ما خبر بدهد. با قرار گرفتن در این حالت برای وطن عزیر خود افغانستان احساس دلتنگی میکنم، که به طور اوسط در سال ۳۰۰ روز آفتابی دارد. اما یگان روز که ابرها زیاد تاریک و غلوه نباشند روشنی طلوع صبح گاهان خورشید در دور دستها به طرف شرق به نظر میرسد. با دیدن آن امیدوار میشوم که روز و روشنی در حال آغاز شدن است.
وقتیکه پطرس رسول میگوید: «تا سپیده بدمد و ستارهٔ صبح طلوع کرده، دلهای شما را روشن گرداند.» (۱۹) این وعدهٔ گرانبها از خود عیسی مسیح است، که بالاخره روز بزرگ خداوند میرسد. چیزهای را که ایمانداران اولی از این موضوع میدانستند، مقصد افق و یا سیده دم جدید خداوند بود که بر روی آنها گشوده میشد. این افق جدید با آمدن عیسی مسیح آغاز یافته و به یقین با آمدن دوبارهٔ او به پایهٔ تکمیل میرسید.
این موضوع به ما کمک میکند تا بدانیم چرا پطرس رسول تصمیم گرفته است تا کاری را در آیات ۱۲ تا ۱۵انجام دهد. پطرس رسول میدانست که روز مرگ او نزدیک است. عیسی مسیح هم خودش به پطرس گفته بود. «در حقیقت به تو میگویم در وقتی که جوان بودی کمر خود را میبستی و به هرجا که میخواستی میرفتی، ولی وقتی پیر شوی، دست هایت را دراز خواهی کرد و دیگران تو را خواهند بست و به جایی که نمی خواهی، خواهند برد.» یوحنا ۲۱: ۱۸-۱۹
عیسی مسیح به این وسیله به نوع مرگی اشاره کرده است که پطرس برای عزت و جلال خدا باید به آن جان بدهد. به تعقیب آن عیسی مسیح به پطرس میفرماید:«به دنبال من بیا.» مقصد پطرس رسول در آیت ۱۴ هم این موضوع است. باید ما به حیث خواننده نامهٔ پطرس رسول، حقیقتی را که او در این قسمت تعلیم میدهد آن را به خوبی درک کنیم. حقیقت این است که با از دینا رفتن و یا مرگ یک رسول، یک کشیش، یک معلم، یک خادم مسیحی، یک استاد، رسالت ایمانی برای ادامهٔ کار خدا به سقوط روبرو نمی شود.
ما نباید به صورت ساده در انتظار طلوع ستاره صبح گاهی و یا سپیده دم بنشیم که چه وقت طلوع میکند. عیسی مسیح خودش به پطرس، یعقوب و یوحنا ظاهر شد و آنها در پهلوی او در بالای کوه ایستاده بودند و تبدیل شدن هیئت او را دیدند. (مرقس ۹: ۲ – ۸) رسالهٔ دوم پطرس رسول یگانه جایی است که به غیر از سه انجیل متی، مرقس و لوقا در مورد تبدیل شدن هیئت عیسی مسیح سخن گفته شده است. در این جا عیسی مسیح را نور فرا میگیرد که با موسی و الیاس سخن میگوید که صدایی از آسمان شنیده میشود که ادعا میکند: «این است پسر محبوب من». پطرس تاکید میکند که این واقعه کدام خیال پردازی نیست بلکه حقیقت است که او به چشم دیده است.
در نتیجهٔ این چشم دید و شهادت پطرس رسول بود که رسولان میتوانستند به نبوتهای کتاب مقدس که در گذشته بیان شده بودند مراجعه کنند و عملی شدن آنها را در زندگی عیسی مسیح مشاهده کنند. همهٔ این نبوتهای بزرگ و پراگنده که در جاهای مختلف کتاب مقدس واقع شده بودند به حیث علایم و اشارهها به واقعاتی که در آینده رخ میدادند اشاره میکردند. وقتیکه پطرس در این مورد صحبت میکند از دید گذشته نگری به آن میبیند.
در بین همه این نبوتها، یک نبوت بزرگ در عهد قدیم کتاب مقدس در کتاب اعداد ۲۴: ۱۷ وجود دارد که میگوید:«او را خواهیم دید، اما نه حالا، او را تماشا خواهیم کرد، ولی نه از نزدیک، پادشاهی همچون ستارهٔ درخشانی در اسرائیل ظهور میکند.» بصورت عام این نبوت از گذشتهها در مورد آمدن مسیحا تعبیر شده است. وقتیکه پطرس در آیت ۱۹ از طلوع ستارهٔ صبح یاد آوری میکند منظورش این نبوت است. پطرس رسول میگوید همه ای نبوتها و واقعات که در گذشته در مورد آمدن مسیحا پیشگویی شده بودند و یکی بعد از دیگری به ترتیب بوقوع پیوستند، خدا از طریق آنها ما را آماده ساخت تا همهٔ آنها را بالاخره در یک نقطه که با هم یکی میشدند، ببینیم. این نقطه که همه نبوتها در آن یکی میشدند عیسی مسیح و یا مسیح موعود بود که در وجود عیسی ظهور کرد که جلال او در وقت تبدیل شدن هیئت عیسی بر سر کوه دیده شد. به این ترتیب مکاشفهٔ جلال خدا در وجود عیسی با وعده به ما که ما نیز میتوانیم در این طبیعت خدایی شریک شویم به حقیقت پیوست. رسالهٔ دوم پطرس رسول از لحاظ یکجا کردن این دو طبیعت الاهی و انسانی در نوع خود بینظیر است.
از این لحاظ است که پطرس رسول در مورد بوجود آمدن شرایط جدید اشاره میکند، که این این حالت و یا شرایط جدید را یهودیان قدیم تجربه نکرده بودند و آنها صرف یک نقشه راه را برای رسیدن به شرایط جدید را میدیدند و بس. همه این نبوتها به طرف روزی به پیش رفتند که بالاخره جلال خدا ظاهر شود، خانهٔ خدا ساخته شود و مسیح موعود ظهور کند تا مردم خود را نجات بخشد. خوب بالاخره این موضوع واقع شد و ایمان داران اولی به عیسی مسیح به آن باور کردند. با وجودیکه به شکلی که آنها فکر میکردند بوقوع نپیوست، اما بصورت ساده آمدن عیسی به حیث جامهٔ عمل پوشیدن همهٔ آن نبوتها و پیشگوییها بود که در گذشته خدا توسط انبیا خبر داده بود. رستاخیز او از مرگ و همچنان تبدیل شدن هیئت او بر سر کوه این موضوع را ثابت کرد. اما هیچ وقت و هیچکس فکر نکرده بود که بین ظهور اولی و ظهور نهایی مسیحا در روز بزرگ یک وقت و یا یک زمان دیگر نیز وجود خواهد داشت مثل دوران ما که در آن زندگی میکنیم. همچنان هیچ تصور نشده بود که این دوران بین ظهور اولی عیسی مسیح و ظهور نهایی او چه قسم خواهد بود و یا چرا به موجودیت این زمان ضرورت بود.
پطرس مثل رسولان دیگر کوشش کرده است که این موضوع را که چرا به این زمان ضرورت است و اکنون ایمان داران در این دوران چه باید بکنند از روی کلام خدا در کتاب مقدس توضیح میدهد. ایمان داران به عیسی مسیح از زمان پطرس رسول تا اکنون در موقعیتی قرار دارند که پطرس آن را در آیت ۱۹ خلاصه کرده است. آمدن عیسی مسیح، تبدیلی هیات او، مرگ و رستاخیز او بر تمام نبوتها در کلام خدا در کتاب مقدس مهر تائید میگذارد. ما به این واقعات تا وقتیکه عیسی مسیح برای آخرین بار مثل ستارهٔ صبح در روز بزرگ خدا دوباره ظهور کند مثل چراغی روشنی که در تاریکی شب برای رسیدن به این روز بزرگ حرکت میکند، میبینیم.
اما اکنون یک اعتراض دیگر از عقب به گوش میرسد. آیا این قسم تحلیل کردن کلام خدا در کتاب مقدس صرف اختراع وخیال بافیهای پیروان عیسی مسیح نیست؟ آیا شما صد در صد تصور میکنید که منظور کتاب مقدس این چیز است؟ پطرس به این سوالات نظر مشخص دارد که در آیات ۲۰ و ۲۱ بیان کرده است. فرق نمی کند که ما یک قست کتاب مقدس را بصورت شخصی تفسیر کنیم. چون کلام خدا خودش به شکل اصل و از زبان خود خدا به ما نرسیده است، بلکه انسانها بصورت ساده تصمیم گرفته اند که این و یا آن چیز را به رشتهٔ تحریر در آورند. کتاب مقدس مجموعهٔ وسیع از نوشتههای مختلف است. شعر، تاریخ، نبوتها و همچنان مکاشفههای عجیب که به شکل استعارهها و سمبولها بیان شده اند. اما باید متوجه باشیم که در عقب همهٔ این ژانرهای مختلف و نویسندگان مختلف الهام الاهی کار فرما بوده است. نه اینکه به این معنی که الهام الاهی مغز و فکر انسان، شخصیت و حالات او را بای پاس کند و یا نادیده بگیرد، بلکه توسط آنها کلام الاهی از طریق کلام انسانی به مردم بیان شود. زیرا هیچ پیشگویی از روی نقشه و خواستهٔ انسان به وجود نیامده است؛ بلکه مردم تحت تاثیر روح القدس، کلام خدا را بیان نمودند.»(۲۱) ما فکر میکنیم بعضی اوقات که این اشخاص از این موضوع آگاه بودند، مثل(عاموس؟ و ارمیا؟). بعضی اوقات آگاه نبودند مثل(سوگنامه). اما باز هم این اصل موضوع نیست. اصل موضوع این است، وقتیکه ما به عقب میبینیم، عیسی مسیح خودش به حیث تکمیل کنندهٔ همهٔ نبوتها قرار دارد.
مثل همهٔ ایمانداران اولی پطرس رسول به دو چیز کاملاً استوار ایستاده است. این دو چیز نوشتههای قدیمی کتاب مقدس و مکاشفهٔ فرزند خدا در عصر جدید است. تا وقتیکه ما نبوتها در عهد قدیم کتاب مقدس درک نکنیم ما نمی دانیم که او عیسی کی بود و چه کار کرد. ما به هر دو هم به کلام خدا و هم به پسر خدا ضرورت داریم، چون نبوتها آن را به یقین تبدیل میکند. ما ضرورت داریم که به هردوی آنها بچسپیم تا وقتیکه ستارهٔ صبح در درون قلب ما بدرخشد و بعد از آن این ستاره میتواند توسط ما به دنیا نیز بدرخشد.
2Peter 3: 1-10 the Day of the Lord
2Peter 1:1-11 Confirm Your Call
2Peter 1: 12-21 Prophecy Made Sure