۳۰ دقیقې
۲۶ اګست ۲۰۱۹
د مصنوعي استخباراتو له لارې نقل کول
سلام شنوندهی عزیز، خوش هستیم که باز در خدمت شما قرار دارم. مهم اطرامات سمیمانه خود را به شما تقدیم میکنم. از خداوند میخوایم که با خانواده و دوستانتان سعید و سلامت باشین. دوستهای مهربان، یک موضوع بسیار بغرنده که ما و شما به اون روبرو هستیم، موضوع رابطه دین و دولت هست. منظوری میسکه آیا دین و دولت چی رابطه را بین خود داشته باشه؟ پیش ازی که به بحث روی این موضوع مهم و عیاتی شروع کنیم، شما را به شنگیدن یک درامه کوتا در این بار را دواک میکنیم. مبارک باشه که شما رئیس ناهی شهرواله شدید. من راپورتر رادیو هستم. آمدیم که امرای شما مساحبه کنم. بسیار خوش آمدین. بفرمایید. مولوی صاحب، مبارک باشه که شما رئیس ناهی شهرواله شدید. من راپورتر رادیو هستم. آمدیم که امرای شما مساحبه کنم. بسیار خوش آمدین. بفرمایید. آنکه شما بخیر رئیسی این ناهی شهرواله شدید، چه پلانات پیش روی تان دارید؟ برادر محترم، من بر خدمت کنن اینجا آمدیم. کوشش میکنم که بر مردم خدمت کنم. در روز اول که آمدم یک اتاق در ناهی مسجد سختم. آله اون مامورین ناهی میتونن امرای من به جماعت نماز بخوانن. خوب، دیگه چی میخواین که بکنین؟ بعد از اینکه من رئیس ناهی شدم، در ناهی گشتم. وزه مسجدها رو دیدم، بسیار جگه خون شدم و از چشم خون آمد. اولین کار من این خواهد بود که این مسجدها باید غمش خورده شوه، رنگ روغن شوه. بسیاری از این مسجدها جای برای وضوع کنن نداره و امچنان او ندارم که مردم وضوع کنن. خوب رئیس صاحب، مردم این ناهی ها از وضع سرکا و کسافات بسیار شکارت داشتن. رئیس این ناهی سابقه رو هم شاروال صاحب از این خاطر تبدیل کرد. شما در این باره چه پلان دارین؟ با این چیزها فکرم همه هست. اما اول باید غم دیندوری مردم خورده شوه. این کارهای دنیا آیستا آیستم میشه. مولای صاحب، این خوب نبود که شما بایدی که در این ناهی رئیس باشین، در یک مسجد مولایی میبودین و مردم را در کارهای دینیشان ره نمایی میکدین؟ چرا؟ از خاطر که من مولاییستم، حق ندارم که در حکومت کار کنم؟ شما حق دارین در حکومت کار کنین، اما نی به حیث مولایی بلکه به حیث رئیس ناهیه. دوست های مهربان، درامه را شنیدیم. لازم به یاد آوری میدانم که منظور ما از این درامه صرف توضیح بهتری موضوعی رابطه بین دین و دولت بود، نه توحین کدنی کسی. این بسیار مهم است که ما روییی گب بذاریم که آیا رابطه بین دین و دولت چکسم باشه. بعضی عزیزا به این پافشاری میکنن که دین باید از دولت جدا باشه و بعضی عزیزای ما رویی پافشاری میکنن که نه، باید دین دولت رهبری کنه و در تمام کارهای دولت دین نقش رهبری کننده را داشته باشه. شنوندی عزیز، در وطن ما اموطوری که بسیار مسائل حل نشده، این موضوع هم تا حال حل نشده. گدوت بودن این موضوع یعنی که دولت چی وظیفه را داره و دین در جامعه ما چی وظیفه را داره در گزشته ها باعث بسیار جنجال ها شده و آله هم باعث جنجال هست. ما و شما هر یک کم و پیش از گزشته وطن خود خبر داریم. وقتی که دولت کوشش کرد که مستقلانه برای پیشرفت و ترقی کار کنه، اکثراً با مخالفت رهبران مذهبی مواجه شده. وقتی که دولتهای کاملاً مذهبی و دینی روی کار شده، اونا هم نتانستن که باعث آرامی و پیشرفت جامعه شدند، بلکه زندگی را ایقدر سر مردم سخت ساختند که مردم را از خدا و دین بزار ساختند. ای مذهبی و دینی ساختن تمام بخشهای زندگی مردم باعث سکوتشان شد. سوال ایست، آیا جدا کدن دین از دولت چی است؟ آیا جدا کدن دین از دولت به معنای از بین بردن دین است؟ آیا جدا کدن دین از دولت به معنای به احترامی و کم احمیت کردن دین است؟ اگر فکر کنیم ما در زندگی روزمره خود، در کار و بار خانه و خانواده خود معمولاً کارهای را انجام میتیم که در مجموع به دو منظور است یا برای ضرورت دنیای خود و یا هم برای مسایل اخروی خود اگرچه ای هر دو با هم تا حد بین خود ارتباط دارن، اما اگر ای هر دو موضوع را در جای خودش انجام بتیم و یکی را امرای دیگر بسیار مخلوط نکنیم، میتانیم هر کدام ای کارها را به خوبی انجام بتیم مثلا رئیس نایه شهرولی را که در درامه شنیدیم در نظر بگیرین مولوی صاحب که رئیس نایه شده بود زیادتر به فکر موضوعات آخرت مردم بود و کمتر به فکر ضرورات دنیایی مردم در آله که مردم نایه بردوی اونا ضرورت داشتند، مردم نایه هم برای مسجد خوب و هم برای سرکای خوب و هم به صفایی و پاکی ضرورت داشتند لازم بود مولوی صاحب در مسجد می ششد و مردمه در باری دین رهنمائی می کند و مدیر نایه هم به فکر بهتر شدنی موضوعی مادی مسجد ها واجه سرکا و کوچه ها و کارهای دیگی دنیایی مردم می شد در این صورت هم کار دین خوب پیش می رفت و هم کارهای دنیایی که مردم به او ضرورت داشتند منظوری ما این هرگز نیست که یک مولوی صاحب و یک آلم دین نمی تانه که رئیس نایه شوه و یا کدام پست دولتی را بگیره مولوی صاحب هم اگر لیاقت و استعداد داشته باشه می تانه رئیس نایه و یا وزیر شوه اما به شرط که وقتی که او در چوکیه مدیر نایه می شینه نمثل یک مولوی صاحب کار کنه بلکه مثل یک مدیر نایه کار کنه منظور از جدایی دین از دولتیست که دولت کار خود را به خوبی کده بتانه و دین هم کار خود را به خوبی بکنه دین در کارهای خرد ریزی دولت مداخلن نکنه و بانه که بر پیشرف و ترقی مردم کار کنه و ضرویات اونا را براورده بسازه دولت هم مکلف است که فضای مسئول بر عبادت و پرستش مردم از هر دینی که پیروی میکنن مساعد بسازه دولت حق نداره که در مسائل دینی مردم مداخله کنه و در فعالیتهای دینی اونا مشکلات باوجود بیاره این صرف ما و شما افغانان نیستیم که به این مشکل گدوت بودن کارهای دین و دولت روبرو هستیم دیگر کشورها هم این مشکلات را داشتند کشورهایی که مسئولیتهای دولت به دین را مشخص کرده و از هم جدا ساخته در اونجا آل مشکلات کم تر است و کشورهایی که تا حال مثل افغانستان این موضوع را حل نکدن همیشه این جنجال وجود داره به کشورهای همسایی ما خصوصا به پاکستان توجه کنین همیشه چی در پارلمان و چی در بیرون پارلمان در سرکا و بازارها این کشمکش در جریان است مملکت های اورپایی سالها این قسم جنجال را داشتند و همیشه این جنجال باعث پسمانی جامعه شاند شده بود بلاخره سالهای پیش بر عل کدن این موضوع آیستا آیستا تانستند که کارهای دین را یعنی کلیسا را از دولت جدا بسازند از وقتی که این کار را کدند جنجالای اونا کم شد رای پیشرفت جامعه هموار شد اونا تانستند که بسیار ترقی کنند دین هم حیثیت و مقام خود را در جامعه حفظ کرد رهبارهای مذهبی و کلیسا باید وزی این که به گرفتن قدرت سیاسی فکر کنند به فکر ای شدند که به موضوعات روحانی مردم زیادتر توجه کنند مردم ترکیه هم سالها پیش تصمیم گرفتند که دین در جای خود باشد و دولت در جای خود این تصمیم اونا زمینه را بر پیشرفت جامعه شان مساعد کنند ایره هم باید یاد آوری کنم که جدایی دین و دولت به معنای ای هرگز نیست که یکی به دیگه هیچ کار را داشته باشد بلکه به منظور ایست که با وجود که هر کدام مستقلانه کار خود را پیش میبرند یکی با دیگه همکاری داشته باشند متاسفانه در وطن ما اکثران بین دین و دولت کشمکش در جریان بوده دولت کوشش کده که برای بقای خود دین را به خدمت خود بگیره یا دین کوشش کده که دولت را زیر کانترول خود داشته باشه در این کشمکش زیادترین زره را مردم عادی دیدن اگر خوب دقت کنیم یکی از علطای جنگ های گذشته هم ای چیز بوده دین دولت را به بیدینی متهم کده در مخابل او جنگ کده و دولت هم دین را به حیث مانعی پیش رفت و یا وسیله دشمنان وطن معرفی کده و در مخابل او جنگ کده در این کشمکش زیادترین زره را مردم عادی دیدن از مردم عادی اردو طرف به حیث ابزار و یا وسیله پیش بردن اعداف خود کار گرفتن مردم عادی کشته شدن خانه هایشان خراب شد و اولادهایشان از درس و تعلیم ماندن و آواره شدن سنوندی عزیز شما هم شاید در این کشمکش ها زره را دیده باشین شما هم شاید بنافع یک طرف و برای زره رساندن به طرف دیگر جنگ کده باشین بهتر از یک طرف از خود سوال کنین که در این جنجال ها چی را به دست آوردین؟ من فکر می کنم که نه شما و نه اکثر مردم عادی وطن ما در این جنجال ها بغیر از از دست دادن اجزای خود و بربادی و خانه خرابی دیگر چیزی را به دست نه آوردن آیا شما در سلح و آرامش می تانین به خوبی خدای خود پرستش و عبادت کنین و یا در جنگ به کشمکش؟ آیا شما در سلح و آرامش می تانین به خوبی می تانیم از زندگی در پالوی خانواده و اجزای خود لذت ببریم و از نعمتهایی که خدا برای ما داده است استفاده کنیم می تانیم بخاطر آسوده از خالق خود با دعا و نهایش شکر کنیم حتما این آرزوی شما و آرزوی هر انسان سالم و نیک است پس برای رسیدن به این آرزو ضرورت است چیزهایی که باعث جنگ و جنجال می شه او را از بین ببریم یکی از این چیزها جدا کدن دین از دولت است بیتر است مولوی صاحب های ما که در حال در چوکی های دولتی ششتن اگر می خواهند خادمین دین باشن چوکی های دولتی خود را اعلاق کنن و به مسجد برن اگر می خواهند که در دولت کار کنن و لیاخت کار کدن در چوکی های دولتی را داشته باشن صرف به فکر کار دولتی باشن دولت مردان ما هم به فکر مراقز دینی باشن در راه بهتر شدن این مراقز و آرامی و آزادی رهبران دینی کار کنن اما اگر به این کار که دفتر دولتی در مسجد و مسجد را دفتر دولتی ساختن ادامه داده شوه بسیار مشکل است که جنجال های وطن ما کم شوه و بسیار مشکل است که وطن ما پیشرفت کنه شنوندی ازیز ما و شما به حیث اعضای ای جامعی رنجیده هم می تانیم که بر حل این موضوع کار کنیم دیگه لازم نیست که گفت های مردم استفاده جوره که دین وسیله قرار میتن قبول کنیم اجازه نتیم که از احساسات مذهبی ما سوی استفادگران بنافع خود استفاده کنند اجازه نتیم که به عیسه وسیله در دست اشخاص جا طلب و خودخواه چی مذهبی و چی غیر مذهبی قرار بگیریم علمای دینی خود را تشویق کنیم که به عوض سیاست کدن و مداخله کدن در کار دولت در مسجد بشینند و کارهای دینی خود را به پیش ببرند این چیزها به زندگی ما و خانواده ها و وطن ما ارتباط دارد اگر ما در این راه با جدیت زحمت نکشیم باور داشته باشین که وطن ما باست میدان تاخت و تاز خواهد شد دوستهای محرمان بیاین واهم یک شیر دلنشین را بشنویم که انوانش است نجات وطن موسیقی برادر با برادر جنگ تا که بروی همکشیدن چنگ تا که چرا باید رسول مرگ باشیم درخت مرد و بی برگ باشیم چرا آتش بروی هم بریزیم چرا آتش بروی هم بریزیم چرا از آشتی باید گریزیم چه مادرها که به فرزند گشتند پدرها جمله به پیوند گشتند نمی باید وطن ویرانه گردد نمی باید وطن ویرانه گردد نشاید هموطن به خانه گردد محبت حل کند هر مشکل را کند همچون گلستان هر دل را براه دوستی باید بکشیم براه دوستی باید بکشیم شراب راستی باید بنوشیم به دست همدهی ما دستها را همه محکم کنیم پیوستها را که تا خاک وطن آباد گردد که تا خاک وطن آباد گردد وطن از درد و غم آزاد گردد موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده به امیدی که ما شما هم بتانیم زندگی آرام و به درد سر داشته باشیم شما را با شمیدن یک آهنگ دل نشین دوت می کنیم موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده موسیقی استفاده