د عیسي کیسه - برخه 5

  ۲۸ دقیقې

  ۷ ديسمبر ۲۰۱۳

ډاونلوډ

برنامې متن / سرود متن

 د مصنوعي استخباراتو له لارې نقل کول

این راژیو صدای زندگی است به شنیدن داستان ایسا خوش آمدید در این داستان در مورد مرد صحبت می شود که زندگی و تعالیمش در جریان تاریخ تأثیر به سزای وارد نموده است داستان ایسا در چهار کتاب که بنام انجیل یاد می گردن صبت می باشد داکتر بنام لوقا که در زمان ایسا زندگی می کرد یکی از این کتاب ها را نوشت لوقا با دقت کامل مطابق روایات شاهدان اینی به صبت وقای پرداخت در اینجا جهت آگاهی بیشتر شما از گفتار و کردار ایسا گزارش لوقا تقییم می گردند تایه دو هزار سال گذاشته زندگی و تعالیم او در سر تا سر جهان مسیر زندگی مردم را تغییر داده و ملیون ها انسان خود را وقف پیروی از او کردند برای این که بدانیم چرا زندگی ایسا بسیار مهم بود باید به آغاز تاریخ بشر مراجعه کنیم خدا اول دنیا باید انسان را خلق کرد تا در آن زندگی کند دو انسان اولی آدم و هوا بودند خدا آنها را به صورت خود ساخت کامل و بدون گناه اما آنها توسط شیطان وسوسه شده در مقابل خدا نافرمونی کردند گناه در وجود آنها راه یافت زندگی گناه آلود آدم و هوا به نسل های بعدی نیز انتقال یافت چون عدل خدا گناه را نمی پذیرد نافرمونی آنها باعث رنجش خدا گردید ابراهیم که از نسل آدم و هوا بود مورد لطف خدا قرار گرفت خدا به ابراهیم و سارا وعدکد که از طریق نسل پسر آنها اصحاق تمام مردم دنیا برکت خواهند یافت خدا با انبیات در قدیم متکلم شد آنها در طول قرنها به مردم گفتند برای آمدن مسیح یا نجات دهنده آماده باشند که مردم را از مجازات گناه رحایی خواهد بخشید وقت زمان معین فرا رسید خدا ایسا را فرستاد تا در سرزمینی که امروز به نام اسرائیل یاد می گرده تولد یافت زندگی کند در برنامه های گذشته در باره تولد موجز آمیز ایسا که توسط فرشته اعلام و بواسطه ای پیغمبران پیشگوی گردیده بود شنیدید ایسا با صلاحیت تام در باره ملکوت خدا تعلیم داد بعضی مردم را اصلاح و برخی را براشفته ساخت ولی به همه آنها تحصیر می گذاشت او قدرت خود را بالای ارواح پلیت و طبیعت نشان داده موجزهای زیاده را انجام داد دلسوزی او به مردم آشکار بود زیرا مریضان زیاده را شفا داد و به زندگی شان آرامش بخشید در برنامه قبلی داستان ایسا شنیدید که مامورین دولت ایسا را دستگیر کرده به محاکمه کشاندند با ما بگو آیا تو مسیح استی؟ اگر بگویم باور نمی کنید اگر از شما سوال کنم جواب نمی دهید اما بعد از این پسر انسان طرف راست خدای قادر خواهد نشست در یه صورت پسر خدا استی؟ تو گفتی که هستم با کدام صلاحیتی گپن بزنید؟ تمام گپهایی را تو گفت ما شنیدید شنیدید چی گفت؟ بسیاری از شاگردان ایسا مخفی شدند پتراس از دور او را زیر نظر داشت اما از ترس رهبران مذهبی ایسا را انکار کرد او کنون گوشت دهید با آخرین قسمت جالب داستان ایسا صبح وقت یک تیداد سربازان از طریق راه های باریک ورشلم شخص تنها را تلکنان به قامتگاه پلاتوس والی رومی یهودیه می بردند برو پلاتوس به خاطر اعدام هزاران نفر شعورت داشت در این وقت صبح شما اینجا چی می خواهید؟ ما این مرد گمره کننده را آوردید او در خانه خدا نارامی را پا کرده او چی جذا می کنه؟ محکوم کنینش او را محکوم کنینش محکوم کنینش مامورین رومی تا که نظم جامعه برهم نمی خورد به مباحثات مذهبی کمتر توجه می کردند هیچ دلیل من به محکومیت این مرد نمی بینم پیش ما مجزم است به مردم میگه به امپراتور مولانتین ادامه کنه مسیس میگه پاچاست این اتحام توجه پلاتوس را به خود جلب کرد زیرا باعث خطر به مقام خود اونیست بود پاچا؟ آیا تو پاچا یهود هستی؟ تو میگی که هستم او از جلیم شروع کرده و الان به اینجا رسیده از جلیل؟ آیا این مرد از جلیل هست؟ پس در این صورت پیش هیرودیس ببرینش او هنوز در روش چلیم هست ببرینش پیشو پاچا یهون صاحب مخالفین عیسا او را به قصر هیرودیس بردن هیرودیس از دیدن او زیاد خوش شد بگو خودت چی فکر میکنی؟ شاگرد های خود را برای ما مرفی کنی شنیدم که موجزات هم نشان میدی به ما هم نشان بدی عیسا هیچ چیزی نگفت ولی رهبران مذهبی، مامورین و کاهنان خاموش ماندن نتونستند حضرت او تمام مردم را گمراه کرده این مرد خودا پاچا میگه یادت؟ پاچا؟ هیرودیس به عیسا بهرمتی کرده او را مذخرا نمود و چفن سرخ رنگی را به اون پوشانید حالا حضرتا خوب بزنینش پرس به پیلات بورش یاد کنم اون بعد از مدت عیسا سربازان و رهبران مذهبی به قصر پیلاتوس برگشتند مردم زیادی به شمول نظامی ها درانجا جمع شده در مقابل مقام ادارت و استاده بودند پیلاتوس تا آن وقت نیز نمیخواست عیسا را محکوم نماید این مرد کار لائق اعدام نکرده پس از شلاق زدن ازادش کنین در اثر فشار رهبران مذهبی مردم پیشنهادی دیگری کردند شما متابق رسم ما مجبور استین یک نفر دی اید ازاد کنید رسم چونین بود که در اید فسر و میها زندانی محکوم به مک را ره ها می کردند براباس را آزاد کنین برای ما براباس آزاد کنید این مرد را بکشید براباس عیسا را بکشید مذلوبش کنین بله مذلوبش کنین شلاکش بزنید ولی لطکوب و هشتیانه ای عیسا توسط سربازان نتوانست مردم را فروه نشاند از ترسی آشوگ پیلاتوس بلاخره موافقه کرد تا عیسا را بسری بچوبی به خوب کنند در اصل فشار مردم پیلاتوس موافقه نبود که براباس آدم کش را ره ها سازد او حقم مذلوب شدن عیسا را داد پیلاتوس گفت من در ریختن خون این مرد بگناه هم خون اون بگردنی ما و اطفال ما سربازان ولی عیسا را به قصر بردن پشگوی کن چی واقعی میشه؟ مارم رجات بتیه حالا حضرت؟ آنه مارم رجات بتیه بیاین کارش خلاص کنیم بعد از لطکوب دوباره سربازان چپن عیسا را به اون پوشانیدن و سلیب چوبی را بر پشت زخمیش کذاشتن سپس عیسا را تیلکنان مجبور ساختن از میان سدک های مزدهم بگذرد درست قبل ساعت نوی ساب سربازان به سوی محل اعدام در خارج اورشلم به نام جلجتا یا محل کاسی سر روانه شدن از خستگی زیاد عیسا زیف شده روی زمین افتاد چوب سلیب تا هنوز در پشت اون بسته بود کماندان میمی کسی را میپالی تا سلیب را حمل کند تعداد زیاد مردم گریه کنند به دنبال عیسا روان بودند از بین جمعیت چند زن به عیسا نزدیک شدند برای هم گریه نکنید به خود و اولاد خود گریه کنید ببینید که با چوب ترچنین میکنند و چوب خوشک چی خواهند کرد دعایت میکنیم خدا هم رایت باشه بلاخره به جلجتا رسیدن و کار وحشتناک آغاز یافت عیسا را با دو جنایتکار یک جا کردند لباس را از تنش کشیده دست های او را بالای سلیب چوبی میخکوب کردند سربازان به پاهای او نیز میختدند سربازان به پاهای او نیز میختدند بعد از آن که هر سری نفر را بسلیب کشیدن سربازان لوحی را بالای سر عیسا نست کردند که در آن نوشته شده بود این از پادشاه یهودیان سفر از آنها تا جان دادن هر سری نفر منتظر ماندند سربازان ایسا بروی سلیب گفت ای پدر اینها را ببخش که نمیدانند چی میکنند سربازان اجازه نداشتند آن جارا ترک کنند بر لباس ایسا قرآن داخته میان خود تقسیم کردند اینا لباس شاهانه ش سیکو براتون که آن باس کنید براتون که آن باس کنید براتون که آن باس کنید میان تماساتیان یک تدات رهبران ماسحبی نیست بودند که ایسا را محکوم کرده بودند ای مردم را نجات میداد آنها خود را نجات بداید نه اگه مسیحیسی خود را نجات بدید از سلیب پاین بیا یک موجزا نشان بدید وقتی ایسا بالای سلیب قرار داشت یک از خر اسفنجی را که دارای سرکه بود به دهن او نزدیک ساخت اگه پاچای یهود هستی خود را نجات بدید ایسا از سرکه روی خود را گشتاند یکی از آن جنایتکاران با تماسخور به او گفت آیا تو مسیحیسی خود و ما را نجات بدید از خدا نمیترسی سر او هم اینی مثل تو حکم شده در حال که او هیچ گناه نکده من وعده می کنم که امروز با من در بهشت خواهی بود زمان می گذشت اما در حال که هنوز روز بود تاریکی همه جا را فرا گرفت دورتر از آن جا در خانه خدا جایی بود به نام قدس القداس سفر کاهن سال یک بار با آن جا رفته بخاطر گناهان مردم طلب مغفرت می کرد پرده بزرگی آن که کاهن را از حضور خدا جدا می ساخت از سر تا پا دو تکه شد ای پدر روح خود را با دست تو می سپارم قومندان سختن رومی کشت شدن مردم زیاد را دیده بود اما هیچ کدامی آنها مثل این نبود ای خدای بزرگ براستی مرد به گناه بود سربازان نیزر ها در بدن ایسا فرو بردن خون و آب از بدن او جاری شد آنها دانستن که او واقعا مرده است معمولا از طرف شب اجساد مالای سلیب باقی می ماندن ولی در این روز های مقدس یهودی ها شخص به نام یوسف که رهبر مذهبی و بخالف کشت شدن ایسا بود به پیلاتوس درخواست کرد که جنازه ایسا را دفن کند پیلاتوس معافقه نمود یوسف جنازه ایسا را در کتال نازف پیچید و در مقبره جدید گذاشت و دروازه آن را با سنگ کلان بهست وقتی یوسف و همراهانش مقبره را ترک می کردند یک دیداد از زنان را دیدند آنها پیروان ایسا بودند که مرگ او را از فاصله دور در مقبره در کجا موقعیت دارد زنها به شهر برگشتند تا مواد خوشبور را تحیه کنند نظر به رسم و رواج آن را باید به سر جنازه ایسا می پاشیدند صبح روزی یک شمبی در رخوستین روشنی روز زنها به عجله خود را به مقبره رسانیدند آنها در فکر این بودند که برداشتن سنگ برایشان مشکل خواهد بود با حیرت زیاد دیدند سنگ بیجا شده و جسد ایسا آنجا نیست صرف کفن او در مقبره باکی مونده بود دو مرد نورانی دفتن برانها ظاهر شدند وقتی که فرشتگان با آنها سخن گفتند زنان ترسیدند چرا زنده را در میان مردگان می پالید او اینجا نیست بلکه زنده شده است آنچه به شما گفت به خاطر بیاورید بسره انسان به دست خطاکاران مسلوغ گردید و روز سی اوم پس زنده خواد شد زنان سخنان ایسا را میان راه برایشان گفته بود به خاطر آوردند این را به هیچ کس نگوهید بسره انسان باید شکنج شد او کشته خواهد شد لیکن بعد سی روز زنده خواهد شد بادرک جدید زنان به عجله خود را به 11 شاگرد ایسا رسانیدند گوش کنین سنگ از دان قبر دور شده بود ما در رو رفتیم اما جسد ایسا اوجه نبود دو فرشته بما ظاهر شدن که مثل نور میدرخشیدن و باما گفتن چرا زنده را بین مردگان میپالین او برخواسته هست راست میگم باور کنین باور کنین ما دیدیم شما هم برین خودتان ببینین که قبر خالیست خداون اونجا نبود تو باید باور کنین پترست دوید تا خودش قبر را ببیند در آن روز حیرت انگیز دو نفر دیگر نیست با اجلا به ورشلم آمدند تا خبر عجیب را به شاگردان ایسا بدهند خداون راستی زنده شده شما نور را دیده ما اول نور را در راه نشناختیم نانه که بارکت ما شناختیمش عجب هست چرا اینجا پشت ما نامد سلام بر شما ایسا دفتند در وسط آن جمعیت استاد هیچ دروازه باز یا بسته نشده بود استاد آنها با ترس و وحشت فکر کردند که شبهی میبینند چرا پریشان هستید؟ چرا در دلهای خود شک دارید؟ ببینید دست ها و پاهایم را ببینید من خودم هستم لمز کنید خواهید فهمید اروا مانند من گوشت و سخان ندارد وقتی که با شما بودم همه اینها را گفته بودم لازم بود هرچیزی که در باره من در توراز و زبور نوشته های انبیاه آمده انجام شود نوشته شده مسی باید عذاب دیده روز سیوم دوباره زنده شود پس بنامه او پیام توبه و آمرزش گناهان از یورشلیم شروع شده و به ملد ها همه اعلام گردند شما به همه اینها شاهد استید خودم وعده پدرم را برای تان میفرستم در شهر بمانید تا وقتی به قدرت علا راست شوید ایسا بارها به جمعیت های مختلف پیروانش ظاهر شد حتی یک بار به جمعیت 500 نفری دیست در کوه جلیل او 11 شاگرد خود را ملاقات کرد خدا نگهدار تان باد تمام قدرت در آسمان و زمین بمن داده شاد پس بروید و همه ملد ها را شاگردان من سازید و به نام پدر پسر و روح القادس تحمید دهید و همه چیزهایی را که به شما گفتم با انها تعلیم دهید تا انجام دهند من همه روزه تا آخر با شما هستم آمین بلاخره 40 روز بعد از قیامش از مرد ایسا شاگردان خود را به باغی در کوه زیتون بود او دستان خود را بلند کرده آنها را برکت داد بعدن آنها را ترک کفته و آسمان سعود نمود بزرگترین موجز را رخ داد ایسا مرگ را شکست داد شک باقی نماند که او همان کسی هست که ادا کرده بود او دارای الهویت بود که به شکل انسان در آمده تا زندگی پاک خود را بخاطر گناهان دنیا فدا کند این آغاز پلان خدا را تشکیل می داد ایسا گفت هرگاه او را به حیث نجات دهندهی خود قبول کنیم گناهان ما را می بخشد کسانه که به او ایمان می آورند بخشیده می شوند او پیشگوی نمود که به خاطر کفاره گناهان بشهر قربانی شده دوباره قیام خواهد کرد حقیقته که او دوباره قیام کرد نشان می دهد که او نجات دهندهی زنده است با این سبب او می تواند تمام کسانه را که به او ایمان می آورند نجات داده زندگی عبدی بخشد ایسا خودش فرمود ایسا خودش فرمود برای این که گناهان شما بخشیده شده زندگی جاوید با خدا داشته باشید لازم از ایسا را بحث نجات دهندهی خود پذیرفته ایمان داشته باشید که او زندگی خود را به خاطر گناهان شما قربانی نمود اگر شما هم به او اعتماد کنید شما را نیز پذیرفته نجات می دهد زیرا فرموده است بیایید نزد من ای تمامی زحمت کشان و گران باران و من به شما آرامش خواهم داد یوغه مرا برخود گیرید و از من تعلیم یابید زیرا من حلیم و افتاد دل هستم اگر آرزوی قلبی شما است که ایسا را به حیث کفاره گناهان خود بپذیرید شما می توانید با ایمان دعا کنید ایسای مسیح وارد زندگی شما خواهد شد خدا از اماق قلب شما آگاه است در مورد ادای کلمات مشوش نباشید شما می توانید این گونه دعا کنید ایسای خداوند من به تو محتاجم تشکر از این که به خاطر پرداخت کفاره گناهان من روی استلیب کشته شدید دروازه زندگیم را به رویت گوشده و تو را به حیث نجات دهنده و خداوند خود میپذیرم اراده زندگیم را به دست خود بگیر از من شخص بساز که مورد پسند تو باشد آمین این گونه دعا کنید این دعا را خاموشانه یا به آواز بلند باری دیگر بخانید ایسای خداوند من به تو محتاجم تشکر از این که به خاطر پرداخت کفاره گناهان من روی استلیب کشته شدید دروازه زندگیم را به رویت گوشده و تو را به حیث نجات دهنده و خداوند خود میپذیرم اراده زندگیم را به دست خود بگیر از من شخص بساز که مورد پسند تو باشد آمین من هرگز شما را تنها نمیگذارم و تا عبد با شما هستم این برنامه به زبانهای مختلف جهان ترجمه و به نشر میرسد تا هرکس بتواند در مورد ایسا ملومات به دست آورد که ایسای مسیح کیست و چی پیامه به جهان دارد هرگا خواسته باشید با ارسال نامه میتوانید کسیت این داستان جالب را تور رایگان به دست آورید درنامه ایتان بنویسید این داستان در زندگی شما چگونه چند کلمه ای در مورد خودتان بنویسید و نیست که چند نفر دیگر یک جا با شما داستان ایسا را شنیدید و در مورد استفاده از کسیت که به شما ارسال می نمائیم چه پلان دارید از این که به برنامه ما گوش دادید قلبا از شما سپاس گذاریم شنونده عزیز آن توجه شما را فرنگی جلد میکنیم موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی