۳۰ دقیقه
۲۶ اوت ۲۰۱۹
رونویسی توسط هوش مصنوعی
با شما از صدای زندگی می شنوید برنامه با شما خوش آمدید و روزایی که در پیش روز امیدوار هستیم که با کمک خداوان همه چیز به خیریت شما باشه و همچنان افته گزاشته که اید قیام ایسای مسیح از مردگان بود آرزو می کنم که با خوشی و آرامش کامل سپری شده باشه و مایی برکت براتان بوده باشه و به امی آرزو مندی می پردازیم به نشره برنامه این عوض خود خوب دوست های گرامی طبقه معمول ما در این برنامه باز هم جاو جان امرای خود در استادیو داریم جاو جان باز هم برنامه با شما خوش آمدید تشکر شاید جان زنده باشین خوب جاو جان میشه که شما برما بگوین اتمن دوست های شرمده ما هم از طریق تیلیفون هم از طریق ایمیل وچت همرای شما به تماس شدن گب زدن سوال کردن میشه که در این مورد برما معلومات بدین از ازیز ما امرای ما در ارتباط شدن و سوالای بسیار خوب را پرسان کردن که با امید خدا شاید جان من فکر میکنم که در برنامه آینده در باری سوالای دوست های ما اتمن گب بزنیم و امروز من میخوایم شاید جان امتتاکه شما اشاره کردین امتتاکه شما اید قیامه تجلیل کردیم چی ایده چی خوشی خوشی بپایان یک امید بپایان بر همه مورد شما من میخوایم به ادامه اید قیام اید قیام ایسای مسیح از موردگان من میخوایم که امروز از انجیل یوهنا فصل 21 از آیه دو تا چارده برای شنونده ما بشنوانیم در باری ای سی از کتاب مقدس گب بزنیم و ببینیم که چی پیام را کلام خداوند برما داره امروز بسیار خوب شاید جان ما اگر انجیل یوهنا فصل 21 آیه دو تا چارده را بخونیم در اینجا ایطور نوشته شده که شمون پتروس و تومای ملقب بدوگانگی و نتنایل که اهل قانای جلیل بود و دو پسر زبدی و دو شاگرد دیگر درانجا بودن و شمون پتروس با انها گفت من میخواهم به مایگیری بروم انها گفتند ما هم با تو میاییم پس انها برا افتاده سوار کشتی شدند اما در آن شب چیز ساید نکردند وقت صبح شد ایسا در ساحل استاده بود ولی شاگردان او را نشناهتند او با انها گفت دوستان چیز گرفته ایت؟ انها جواب دادند نه خیر ایسا با انها گفت تو را به طرف راست کشتی بیندازید در آنجا مایی هاهی دیافت انها امین کارا کردند و انقدر ماهی گرفتند که نتوانستند تو را به داخل کشتی بکشند آیه افت پس آن شاگرد که ایسا او را دوست میداشت با پتروس گفت این حداوند است وقت شمون پتروس که برای نبود این را شنید لباس خود را به خود پیچید و خود را به داخل آب انداخت آیه اشت بقیه شاگردان با کشتی به طرف خشکی آمدند و تور پر از مایی ها را به دنبال خود می کشیدند زیرا از خشکی فقط یک صد متر دور بودند وقت به خشکی رسیدند در آنجا آتش دیدند که ماهی رویان قرار داشت و مقدار نان آماده بود ایسا به آنها گفت مقداری از مایی های را که آلا گرفتید بیاورید شمون پتروس به طرف کشتی رفت و تور را که از 153 مایی بزرگ پر بود به خشکی کشید و با وجود آن همه مایی تور پاره نشد ایسا به آنها گفت بیایید نان بهارید ایچیک از شاگردان جرعت نکرد از او بپرست تو کیستی؟ آنها میدانستند که اون حداوند است پس ایسا پیش آمده نان را برداشت و بانها داد و ماهی را نیز امین تور این سیومین باری بود که ایسا پس از رستاهای از مردگان به شاگردانش ظاهر شد آمین شاید جان وقت مایی این سی از کلام هدا را میخانده هم بر من بسیار جالب بود که آلت شاگردار را برمان نشان میده شاگرد های ایسای مصیح اینجا در آلت هستند که استادشان باید ساب دستلی محکوب شد در اونجا جان داد مرد و بعد از او دفن شد و در قبر مانده شد و روز یک شمبه بعد از سی روز از ای که دفن شد او زنده شد باید یکی اینجا ما میبینیم که شاگرد های ایسای مصیح شنیدن در باری ازی که ایسای مصیح زنده هست بعد از او دیدن بعضی هدف ایسای مصیح را زنده وگر باز هم بعضی هاشان انهوست امو اعتبار و اتمینان کامل نداشتند و اینجا ما میبینیم که شمون پتروس که شاگرد ایسای مصیح سمرای دیگر شاگرد های یکجای هست و اینجا شمون پتروس میگه برشون میگه من میخواهم که به ماییگیری بروم دایه سه شمون پتروس با انها گفت من میخواهم به ماییگیری بروم آنها گفتند ما هم با تو میاییم پس آنها برا افتاده سوار کشتی شدند شاید جان من که میبینم اینجا نامیدی پتروس ها میبینم خسته هست دیگه میخوای که بعد ازی که ازی سال امرای استادها قدم با قدم رفت قدرت شدید موجزات شدید اینجا آنها دیگه استادش امرایش نیست و این فکر میکنه که من پس دمو زندگی سابقیهاد میرام و او فکر میکنه که همه چیز خلاش تمام شد دیگه ایسا رفت خلاش شد من باید بروم پس دمو زندگی سابقیهاد امو کار سابق خود باید شروع بکنم مگر اینجا ما شما میبینیم پترست از یادش رفته بود چیزه که ایسای مسی سابق برش وعده کده بود بله ایسای مسی برش یک وعده کده بود دوسته ازیز اگر شما اگر انجیل مقدس در دسترستانست لطفا انجیل لقا فصل پنج از آیه چار تا یازده رو عوض کنین که یک جوی بحانیم در اینجا نوشته شده که در پایان صحبت به شمعون گفت اینجا ایسای مسی امروی شمعون گفت میزند بله و برش میگه به قسمت های امیق آب بران و تورهای تان رو برای سعد با بیندازید اینجا جاییست که ایسای مسی بر مردم گفت میزند و در کشتی شمعون ششته و بر مردم گفت میزند خودش دهو هست در کشتی و مردم در بیرون در حاشکه استاده هستند ایسای مسی امرویشون گفت میزند و بعد از او به شمعون میگه میگه که به قسمت های امیق آب بران و تورهای تان رو برای سعد با بیندازید اونجا ما میبینیم که کار شمعون مایگیری بود و ایسای مسی برش میگه که تورهای تان رو برای سعد با بیندازید شمعون جواب داد ای استاد ما تمام شبز عمد کچیدیم و اصلاً چیز نگرفتیم اما الا که تو میفرمایی من تورها رو میاندازم شمعون پتر از شاید جان تمام شب زامد کشیده بود امروی دوست های حادی ها که مایی بگیرند ایچیز نگرفته بودند و اینجا میگه به ایسای مسی که ما تمام شب زامد کشیدیم چیز نگرفتیم مگر آل بخاطر از این که تو میگی برو تورها رو مندازیم بسیار مهم در اینجا نفته است که باوجود از این که شمعون کل شب زامد کشیده بازم احترام خود رو نزدید به ایسای مسی نشان میدهند دقیقا و چیزی رو که ایسای مسی میگه به گفتش میکنه آه دقیقا و اینجا مندازه تورها رو گفته شما به گفت ایسای مسی میکنه امروی ایسای مسی رو به جای میکنه مندازه و آنها چونین کردند یعنی تورها رو دهو انداختند و انقدر مایی ساید کردند که نزدیک بود تورهایشان پاره شود به گفت ایسای مسی کرد امروی ایسای مسی رو به جای آورد و خداوندان برکتش داد و اینجا میگیره مایی میگیره و پس به امکاران خود که در کشتی دیگر بودند اشاره کردند که به کمک آنها بیایند هشان آمدند و دو کشتی رو از مایی پار کردند به توره که نزدیک بود غرق شود قدر مایی گرفتند وقتش امون پتروس متوجه شد که چی واقع شده است پیشی ایسا زانو زد و ارس کد ای خداوند از پیش من برو چون من خطاکارم اینجا پتروس ایسای مسی رو شناح درست فامید که ایسای مسی کیست فامید که طبیعت زیر امر ایسای مسی هست و اونجا اعتراف کد و برش گفت گفت خداوند تو از پیش من برو بخاطره که من گناکار هستم من خطاکار هستم پتروس قدوسیت ایسای مسی رو دید وحود دید که یک انسان گناکار هست ولی لیاقتی رو نداره که در حضور خداوند استاشوه پس اونجا زانو میزنه میگه ای خداوند از پیش من برو که من گناکار هستم پتروس از دل و جان قلب ایسای مسی رو شناخت و اعتراف کد برش که من گناکار هستم و تو خداوند هستی آیه نو میگه او و همه امکارانش از سیده که شده بود متعیر بودن ایران بودن که چی شد امکاران او یعقوب و یوهنا پسران زبدی نیست امان حال را داشتند ایسا به شما فرمود ببینید که ایسای مسی بهش چی میگه نه ترس از این پس مردم را سیدهایی کرد تو مایی گیر بودی مایی میگرفتی و ایسای مسی میگه از ایباد تو مردم را برای خداوند سید میگنی مردم را برای خداوند سید میگنی برای خداوند سید میگنی یعنی پیام خوش اینجیل تو برای مردم میرسانی که مردم از گناه نجات پیدا کنند و برای خداوند روی بیارند اینجا برش ایسای مسی واده کرد برش گفت از ایپاد یعنی تو مایی گیری نمی کنی تو مردم را برای خدا سید میگنی مگر اینجا ما شما که خاندیم در اینجیل یوهنا اینجا ما شما دیدیم این گفت ایسای مسی را کاملا پترس فراموش کده بود و اینجا دیدیم امتحان که دیگه دوست های خود میگه میگه ما میخوایم که برای مایی گیری برم اون کار را که خداوند برش داده بود که مردم را برای خداوند سید کنه اون یادش رفت دسته که پریشان بود فکرش ناران بود اتمن و اینجا برش میگن و وقته که میره باز اینجا میبینیم در این قصه امتحان که ما شما حانده ایم دیگه دوست های شما امروش میان و تمام شعب آیه 3 برای ما اینجا میگه اما دران شب چیز سید نکردن این قصه ای که در اینجل لقا ما شما دیدیم که در اونجا تمام شعب کار کرده بودن در وقت که نویسای مسی را دید کار کرده بودن چیز نگرفته بودن و آیه 4 صبح شد ایسا در ساحل استاده بود ولی شاگردان اورا نشناهدن چرا که انوز نه و روشنی شده بود دور بود دقیقا صد متر امتحان کلام حادا میگه دور بودن و اینا صحیح ندیدن و ایسای مسی اینجا سرشان صدا میکنه دوستان چیزه گرفته اید؟ دوست های عزیزم خوار بیادر عزیزم وقته که شما نامید میشین وقته که شما اصلا نامید نامید نامید داشته باشین زامت میکشین تمام قدرت انسانیتان رو بکار میبرین و ایچ وقت کامیاب نمیشین ایسای مسی اونجاست ایسای مسی شما رو میبینه و ایسای مسی همیشه میخوای که سر شما صدا کنه که دوست هم چی کردین؟ های شما چیزه گرفتین؟ با کمک قدرت خودتان چیزه کردین؟ و اینجا ما شما میبینیم که شاگردان میگن نه خیر نه خیر ما ایچ چیزه نگرفتیم با قدرت خودتان چیزه نتونستیم تمام شهو زامت کشیدیم تمام شهو ما نارامحوی کشیدیم تمام قدرت و طوانها رو بکار گرفتیم ایچ چیزه نگرفتیم نه خیر ایسا به آنها گافت تو را به طرف راست کشتی بیندازید در آنجا مئی هاید یافت آنها این کار را کردن و آنقدر مئی گرفتن در آنها کشتی بکشند دوسته ازیز اگر در زندگی تان شما تا با امروز نامی چودین تمام کوشش قدرت حدا کردین امروز کلام ایسای مسی را بشنوین کلام ایسای مسی قدرت دارد دوسته ازیز کلام ایسای مسی امید میده و اینجا میبینیم شاگردایی که شهو تا صبح جانشان بر آمد و هیچ کار کردن نتونستند به کلام ایسای مسی گوشت کردن و امتحان که ایسای مسی گفتشون گفت طرف هستگی تانو ماندگی و هیچ چیزی هست گفته شما پیشتر که گفتین ندیدن و چیزی که ایسای مسی گفت امو کار کردن تو را در طرف راست کشتی انداحدن و اونجا ما میبینیم که بازم آنقدر مئی گرفتن که اصلا اعران ماندن که چطور اینقدر مئی را ما گرفتیم نمیتونستن که تو را در داخل کشتی کشتی کشت کنند دوست های عزیزم مشکلات و سختی همیشه میباشد و بعض وقت ها اتا شما اگر پیروی ایسای مسی هستین شاید نعمیدی در زندگی تان بیاید شاید بعض وقت ها فکر کنین که ایسای مسی دیگر امروی شما نیست مثل که پتروس فکر میکد شما فکر میکنین که شما پس در زندگی سابقه تان برین مگر دوست ها عزیزم پیام خوش انجیلیست که یسای مسی زنده هست اتااگر شما بعض وقتا شک می کنین اتااگر بعض وقتا احصی ایسای مسی را در زندگی تان نمی بینین حقیقتی هست که یسای مسی زنده هست و یسای مسی میخوای که شما پس هر قدر در مشکلات هستین پس به کلامش روج scenery و وقتی را اینجیل مقدسه می خوانی می کلام یسای مسی را در زندگی ما عملی میکنیم چی میشه؟ پس ما قدرت پیدا می کنیم و امتحان میشه اینجا میبینیم که شمون پتروس زود ها در دوم اندازه که پس طرف یسای مسی بیایی وقتی که در حشکی رسیدن در اونجا میبینن که آتش هست و در روی آتش اونجا دیدن که ماهی رویان قرار داشت و با مقدار نان آماده هست دوستهای عزیز یسای مسی همیشه آماده هست و آماده هست که آشمار سیراب بسازه او همیشه آماده هست که از کلام خود ما رو سیر بسازه او آماده هست که ما رو قدرت و توانایی بته شاگردهای یسای مسی تمام شوق کار کرده بودن خسته بودن نیرو و توان جسمیشون بسیار کم شده بود مگر یسای مسی آماده برشان نان تیار کده بود امروز هم دوستهای عزیز اگر نیرو توان جسمی شما کم شده اگر شما نامید هستین اگر زندگی تمامش شما رو به طرف نامیدی سوق میده دوستهای عزیز حبر هاشیست یسای مسی زنده برشما قدرت و توانایی میده او آماده هست که شما رو خدمت کنه او آماده هست که زندگی شما رو تبدیل کنه دوستهای عزیز ما و شما دایه 13 میبینیم پسیسا پیش آمدن نان رو برداشت و بانها داد و ماهی را نی زمین تور امروز هم یسای مسی میگه من پشت دروازه قلب شما استاده ایم در میزنم اگر شما دروازه قلبتان رو باز کنین من داخل زندگی های شما میشم و با شما زیست ها ام کرد با شما یک جای میباشم دوستهای عزیز اگر شما اما تا رو که ما میبینیم شمون پتروس وزیفه ای را که یسای مسی برش داده بود اگر شما هم فراموش کردین یسای مسی شما را نمیرانه ازهاد او نمیگه که شما به گفت من گوش نکردین شما میرین در آتش جهانم نمیگیش بلکه او میای باز قدرت و توانایی میتش و امروز دوستهای عزیز اگر شما هم در نامیدی ها بودین و یا استین و بعض وقت ها فکر کردین که من پیروی یسای مسی بودم مگر آله دیگه من در زندگی سابق رفتیم و من نمیتانم دیگه پیروی یسای مسی باشم ای یک دروغ شیطان است یسای مسی همیشه همیشه با قلب باز شما را میپذیرند و دوست های عزیز اگر شما تا بالا یسای مسی را قبول نکردین تا بالا او را نشناهتین کاملا از اینجا از انجیل مقدس ما و شما میبینیم که یسای مسی زنده است او زنده است و قدرتش را مردم میبینند شاگرداشو را زنده دیدن و امروز که دو هزار سال تیر شد از او بازم مردم از طریق خواه از طریق رویا از طریق کلامش با یسای مسی ملاقات میکنند چند وقت پیش شاید جان یکی از دوست های ما که تیلفون کرده بود برما گفت جوا جان من راڈیو صدای زندگی را شنیدم و بعد از او گفت من رفتم در جای وقت که میخواستم استرات کنم یسای مسی من های ایمان دارم که تو زنده استی مگر من بازم در دلم نمیفهمم که هایا تو کجا استی هایا واقعا زنده استی یا نیستی میفهمم شنیدیم مگر من صد فی صد مطمئن نیستم اگر تو زنده استی همون را برما نشان بده و این دوستم امی دوستم و شما امو شاه خواه دید که یسای مسی برش میاید میگه من زنده هستم دیگر روز برمایی قصه را کرد امو که تلفون کرد گفت من گریان کردم و من یسای مسی را شکر کردم که نه تنها دو وقت برای شاگردهای خود خود را نشان داد امروز بعد از دو هزار سال بازم خود را به مردمه که تشنی ازو استند به مردمه که میخواین اون را بشناسند خود را ظاهر میصده خود را نشان میده شکر میکنم به قدرت یسای مسی واقعا وابسته با ما است چقدر تشنی و گشنی یسای مسی است چقدر به پیام ازو ما ضرورت داریم اگر واقعا از تای دل بخواییم و سرزو صدا بکنیم در هر حالت میاد دست ما را میگیره در خوشی ما خوشی میکنه به حساب در غم ما شریک میشه این مربوط ما است که ما باید قلب خود را باز بکنیم ازو سمیمانه و از تای دل و از اخلاس باید دعوت بکنیم در زندگی خود و امتحان که دیدیم یسای مسی پشت دور نمیده پتر از کار را امتحان که پشتر گفتیم یسای مسی کار را که برش داده بود تو را فراموش کرد پس رفت در زندگی سابقیهاد پس رفت که مایگیری کنه مگر یسای مسی پشت دور نداد آه! من وقت که ای را میخانم شاید جان اصلا مویای بدنم استاد میشه و من شکر میکنم که بعض وقت ها ما انسان ها بعض وقت ها از که نهتایتی میکنیم و یاد ما میره این طبیعت انسانی ما از بعض وقت ها فراموش ما میشه بعض چیز مگر شکر به خداوند قادر مطلق او روی دور نمیده او ما را مشناسه او ما را دوست داره بیاین جاو جان که دمی مورد دعا بکنیم که خداوند زندگی هر کدام ما را لمس بکنه طوان قدرت از ای را برما بده که واقعا انسان بر Sir ایسای مسیح صدا بکنیم آمین پدر آسمانی خداوند پر جلال خداوند قادر مطلق خداوند زمین و اسمان شکرت میکنیم شکرت میکنم خداوندها که تر داریم شکرت میکنم خداوندها که ما تر پی روی میکنیم از طریق ایسائی مسیح که روح تو هست و در جسم خدا بر ما ظایر صحتی خداوندها شکرت میکنم که ما میتونیم قدرت تر ببینیم و شکرت میکنم که محبت تر ببینیم خداوندها در ایسائی مسیح ما میتونیم که تر خداوندها واقعا دوست داشته باشیم بخاطره که اول تو ما رو محبت کردی شکرت میکنم به کلام پاک و مقدست خداوندها که بر ما نشان میتونه که تو هرگز ما رو تنها نمیمونی اتا وقتایی که خداوندها ما بعض وقتا زیف میشیم شکرت میکنم که باز هم با حوش باز اور خداوندها منتظر ای استی که ما بطرف تو برگشت کنیم شکرت میکنم پدرجان که تو مارو دوست داری خداوندها قدرت بتایی مارا که امیشه چشم ما بطرف تو باشه خداوندها قدرت بتایی که واقعا تو رو اطاعت کنیم و خداوندها قدرت بتایی که امیشه به تو اعتماد کنیم خداوندها ببخشivel اگر بعض وقتا ما زیف میشیم خداوندها ببخش مارا اگر خداوندها شکرت میکنم که تو بازا مارا میتونی قدرت بتی که ما بطرف تو ببینیم و خداوندها امید داشته باشیم شکر گذارت استم در نام پر قدرت ایستای مسیح آمین تشکر جوا جان که با برنامه آمدین و موضوع بسار جالب و عموزندره امرای ما و شنانده های گرامی ما در میان گذاشتید دوست های زیز امیدوار هستیم از شما شکر کنم که داخل قلب ما شد و برنامه خود را بپایان میبریم تا برنامه آینده و در این ساعت که باز هم در خدمت شما خواد بودیم تمام شما دوست ها را بخداونده متعال میسپاریم بیتلاه مشغول بود و بهر یسا جانبود بهر یوسف مریم و آن طفل یکتا جانبود رفته هر جا یوسف ها در بست شد در سرایه مردم بیره بهرش جانبود روبه هان سوره خواب و بلبلان رالانه ها بهر یسا از برای سر نها دن جانبود اشتباهی رفتن دیرانیان در قصر شا بوبا و سلطان دلها لا جرم آن جانبود شد ستار رهنما تا بیت نهم یافتن در آخ و رورا منزل و مهبا نبود منظر اناب و یه یاب و همیشم اون پیر در میان کاهنان و آن ایران جانبود بیت نهم مشغول بود و بهر یسا جانبود بهر یوسف مریم و آن طفل یک تا جانبود رفته هر جا یوسف و در بست شد در سرای مردم بیره بهرش جانبود روبهان سوره خواب و بلبلان رالانه ها بهر یسا از برای سر نها دن جانبود اشتباهی رفتن ایرانیان در قصر شا و بود سلطان دل ها لا جرم آن جانبود شد ستار رهنما تا بیت نهم یافتان در آخ و رورا منزل و موانه بود منظر اناب و یه یاب و همیشم اون پیر در میان کاهنان و آن ایران جانبود حال بعد از قرن ها بوید ترا قلب خود بکشا بیایم دیگران را جانبود حال بعد از قرن ها بوید ترا قلب خود بکشا بیایم دیگران را جانبود هر روز ساعت هفت سب به وقت افغانستان روی موج کوتاه سی و یک متر بند برابر با نو هزار و هفت سد و بیست و پنج کلو هرت و هر شب ساعت هفت و سی دقیقه روی موج کوتاه بیست و پنج متر بند برابر با یازده هزار و هفت سد و پینج و پنج کلو هرت میشنوید خواهش مندیم تا نظرات و پیشنادهایتان را با آدرس زهل ارسال کنید رادیو صدا زندگی صندوق پوستی هفت سد و دو جی پی او لاهر پاکستان همچنان شما میتوانید از طریق ایمیل نیز همراه ما بتماث شوید توجه کنید با ایمیل آدرس ما روشند at afghanradio.org و اگر میخواهید که از طریق تلفون همراه ما بتماث شوید و سوالاتتان را مستقیمن همراه ما متره کنید لطفاً با شماره تلفونه 001-541-550-7131 بتماث شوید
۲۳ مارس ۲۰۱۲
۶ آوریل ۲۰۱۲
۲۶ اوت ۲۰۱۹
۸ آوریل ۲۰۱۱
۱ آوریل ۲۰۱۱
۲۵ مارس ۲۰۱۱
۱۸ مارس ۲۰۱۱
۱۱ مارس ۲۰۱۱