۲۹ دقیقه
۲۷ آوریل ۲۰۱۲
رونویسی توسط هوش مصنوعی
PYM JBZ سلام شنانده های عزیز برنامه با شما چه حال دارین؟ عرضو می بریم که تمام شما شنانده های گرامی با خانودهای تان روزای بهتره را در پیش داشته باشین خوشحال استم که باز هم از طریق برنامه آزر در خدمت شما شنانده های گرامی قرار داریم خوب دوست های گرامی ما باز هم جواد جانه در استوديو امرای خود داریم جواد جان باز هم به برنامه با شما خوش آمدین تشکر شاید جان زنده باشین خوب جواد جان میشه برما بگوین که در این افتیق سپری شد به چی تیداد دوست های ما زنگ زدن و چقدر ایمیل شما گرفتین؟ شاید جان تیداد دوست های ما که زنگ زدن تقریبا در هر روز تقریبا 5 تا 6 زنگ ما گرفتیم دوست های ما که کبلا با ما ارتباط داشتن و دوست های ما که برنامه هم شنیدم سابق هم بودیم و آلام امروز شان در ارتباط هستیم و اونا از طریق ایمیل با ما ارتباط گرفتن بسیار خوب شما گفتید که هر روز شما در ورده 5 یا 6 زنگی تلیفون می گیرید به حساب است بله به این روز ها بله بله یک چیز ها می خواستم بگویم که این کسای که زنگ می زنند یا کسای هستند که شنونده های دائمی هستند یا کسای هستند که نو برنامه گوش میتند یا تازه بر شما تلفون کدن شروع بودند بله شاید جان کسای هستند که سابق هم روی ما ارتباط داشتند بعضی هایشان مثلا بخاطر ارتباطی که هال داریم و اولشان رو می گیریم اونا هم می خواستند اول ما رو بگیرند اونا هستند ولی امتحانا که پیشتر گفتم بسیاری هایشان هستند که بر اولین بار هستند که بر ما زنگ زدند بسیار خوب خودم هم بفهم و دوست های شنوده ما همچنان بله شاید جان حدا را شکر که دوست های عزیز ما کسای که نو زنگ میزنند اونا هم برنامه راژیو صدای زندگی رو از سات افت صبح تا افتونیم صبح و از سات افتونیم تا اشت شام برنامه راژیو صدای زندگی رو میشنوند شاید جان بسیار خوب میشه برما بگویند در ایفته که دوست ها زنگ زدند و سوال های را مطرق کردند کدام سوال یا کدام مطلب بر شما زیادتر جالب بوده برما بگویند که هم شنوده های ما بشنواند و هم ما شما سرش گب بزنیم شاید جان در ایفته چیزه که ما میخوایم بگویند واقعا بسیار جالب هست جالب به حاتر عزیز شاید جان که یک تعداد از متعلمین بودند که شروع کردند برما شما تلفون کردند و در بین از او کسا یک بچه بود که وام برما تلفون کرد و وام میخواست که در باری رادیو صدای زندگی بفهمه شاید جان و جالب ای بود که در بین او بچه ها کسایی که زنگ میزدند برما میگفتند که ما فقط شماره تلفون رادیو صدای زندگی را از یک دوست ما گرفتیم و خودشان متاسفانه نشنیده بودند رادیو را و وقته که من برشون میگفتم بیتر از شما رادیو را بشنوین متاسفانه بعضی از وا فقط میخواستند سوالای خود را مطرق کنند و من همیشه تشویق میکنم شنواندهای ما را شاید جان که اونا خودشان اول رادیو را بشنوان و باز اگر سوالات داشتن امروه ما در ارتباط چون تایی که مثلا یک کسی برشون میگه که یک رادیو هست و شما زنگ بزنین مثلا سوالایتان را مطرق کنین درست است دوست هزیز ما در حدمت شما هستیم مگر چیزی که من همیشه از دوستهای ما میخوایم شاید جانی است که خودشان به گوش خود اول رادیو را بشنوان دو سه چار برنامه را بشنوان و بعد از او امروه ما ارتباط بگیرند فکر میکنم این بیتر است که از روال برنامه با حساب خبر میشند و میبینند که ما در باری چی گب میزنیم تایی که مثلا یک کسی به شما شماره تلفون را میده و شاید همون مخالف برنامه را دیو باشه و فقط میخوای که احساسات مردم را تحری کنه و بزد را دیو چیز بگوید و بعض دوستهای ما متاسفانه بخاطر از این که خودشان نشنیدن سوالای مطرح میکنند که اصلا امو مسئله که ما شما میگیم ده کجا درختا کجا اموطر یک مسئله پیش میاید بسیار خوب و شاید جان امروه از این دوست ما که امروز میخوایم در بارش گره بزنیم این دوست ما هم از جمله امو محسلین بود و تلفون کرد و خدا را شکر میکنم که وقتی ما برش گفتم که خودش باید راژیو را بشنه و قبول کرد و بعد از چند روزی که راژیو صدای زندگی را شنید دوباره زنگ زد و سوالایی که دباره شخصیت ایسای مسئی داشت دباره ایمان مسئی داشت پرسید و آستا آستا ادامه داد به شنیدن برنامه تایی که یک روز خودش تصمیم گرفت که میخوای که ایسای مسئی را که روح الله است منعیس نجادنده خود خودش قبول کند خدا را شکرم شاید جان برمه بسیار جالبود که تیلفون کد و گفت که جوا جان من میخوایم که برمه دعا کنین و من میخوایم که واقعا محبت خدا در زندگی من بیاید گفت من راژیو را نشنیده بودم چیزایی که برم گفته بودند بسیار فرق داشت مگر وقت که خودم راژیو را شنیدم آله واقعا من در طول مدت که برنامه را مشنوام من محبت خدا را میبینم در برنامه راژیو صدای زندگی من واقعا شخصیت خدا را بیتر شناختم و آنه میفهمم که خداوند من را دوست دارد پس امرای برادر ما دعا کدیم و خدا را شکر که امیشه رشت میکنه در ایمان خود و از طریق انترنت کلام خدا را میخوانه انجیل مقدس را میخوانه و هم شاید جان برم دو روز پیشی برادر عزیز ما وقتی که زنگ زد واقعا طبیعتش بسیار گرفته بود وقتی که پرسان کدم گفت جوا جان یک عادسی بسیار بده را گفت ما تجربه کدم در ای چند روز در ای چند روز پیش واقعا بسیار جگرخون هستم و وقتی که ازش پرسان کدم شاید جان مسئله ازی قرار بود که یکی از دوستایشان شاید جان که یک بچه جوان سنف 11 بود بچه بسیار حوشتیپ و حوشت شیره یک تئداد بچه های دیگر بود یک گروپ دیگر بودد که ای بچه ها پشتی بچگره که گرفتن وامشی ایرا عذیت و آزار می کنن و متاسفان اموطرا که برادر ما گاف می خواستن تجاوز کنن بی بچه ها مگر ای بچه ها میخواستا می شن از خود دفاع کنن مگر متاسفان ای گروه یا ای شحصیت هایی که شیطان صفت بودند متاسفان ای بچه ها را می برند و سر از ای بچگره ک تجاوز می شود و بعد از او ای بچگره ک به قتل می رسانند و ای چیزا که من شنیدم شاید جان بسیار جگرم خون شد و واقعا دردابار است دوست ما بسیار جگر خون بود ای قصه را کرد و ما شما شاید جان می بینیم که ای فقط در یک جای از وطن ما نمی شد ای در بسیار جای دگه هم شدند و متاسفان ما شما کمندان ها را می شناسیم که بچه های آجز، بچه های بیچاره بچه هایی که یک ذره حشت شیره بودند و مثلا یک کم حشتی بودند یا چیز او بچه ها را گرفتند، امرای هات بردند و ما شما به حساب وطنی می گیم که وارا برای هات نگاه کدند و متاسفانه سر او بچه ها تجاواز شده و هر کدام ای کمندان هایی که بوده برای حاد مثلا چند تا بچه هایی را نگاه کردند و متاسفانه ای گپا بسیار زیاد بوده ولی ای چیز را که ما شنیدم شاید جان که هم بالای بچه هایی تجاواز کردند و هم ای را به قتل رساندند واقعا بسیار جگرم خوند شد ما امرای برادر ما دعا کردم یک جای برای فامیل ای بچه هایی که فیلن جگر خون بچه جوان خوند هستند برای از او دعا کردیم و امطور برای برادر ما دعا کردم که خداون ای برادر ما را آرامش بده شاید جان بله واقعا دیگه شاید جان من میخواستم وقتی که تمام این مسئله را در بارش فکر کردم من میخواستم که از کلام مقدس از کتاب پیدایش ما شما از فصل 19 بعض آیت ها را بخونیم و ببینیم که چطور خداون از این کارها نفرد داره و کسایی که این کارها را میکنند شاید جان کسای هستند که برزد ارادی خداون زندگی میکنند و کسای هستند که شیطان را پیدایی میکنند شاید جان اینجا اگر ما شما کتاب پیدایش فصل 19 را ببینیم ما شما در باره شاره صدوم و اموره میخونیم و ما میخونیم که از پیدایش فصل 19 از آیه یک اینجا نوشته شده که در حروب ان روز وقت دو فرشته وارد صدوم شدند ازرت لود به دم دروازه شهر نشسته بود همین که آنها را دید برخواست و به طرف آنها رفت تا از آنها استقبال کند شاید جان ما اینجا وقتی که میبینیم چیزی میبینیم که ازرت لود ششته در پیش دروازه شهر و میبینه که دو نفر در داخل شهر میایند و اون میبینه که در وقت حروب بود و کلام خدا میگه وقت دو فرشته وارد صدوم شدند دو فرشته خداون میایند و ازرت لود وقتی که اینا را میبینند برشان میگه که بیاین پس شما میمان ما شوید استقبال میکن از آنها و او در مقابل آنها تعظیم کرد و گفت ای آقایان من در خدمت شما استم لطفا به خانه من بیاید شما میتوانید پاهای خود را بشوید و شب را بگذرانید و صبح زود برخیزید و برای خود بروید اینجا ما میبینیم که ازرت لود شاید جان میخوای که میمانوازی کنه مثل ما و شما در فرهنگ خود میمانوازی را داریم با وقتی که یک کسی میبینیم که مثلا مسافر است از یک شهر در دگه شهر میره اگر ما شما میبینیمش اطمان میخواییم که میمانوازی کنیم آله زیادتر میمانهانا و این گپا زیاد شده مگر ما و شما اگر یک کسی را ببینیم میخواییم از اونا میمانوازی کنیم شاید جان و اینجا این چیز ازرت لود میکنه و اما آنها جواب دادن نه ما شب را اینجا در میدان شهر میکذرانیم لود به خواهش خود ادامه داد تا سرانجام آنها به خانه یا رفتند پس برای میمانان مقدار نان پاحت و ازای مزدار تیعه کرد وقتی ازا حاضر شد آنها خوردند و بعد از او میبینیم که آیچار میگه قبل از این که میمانان بخوابند مردم صدوم خانه را معاصره کردند تمام مردم شهر پیر و جوان در آنجا جمع شده بودند آنها لود را صدا میکردند که بیرون بیاید و میپرسیدن که آن مردانی که امشب در خانه تو میمانند کجا هستند آنها را بیرون بیاور و کلام حدا میگه که آنها میخواستند به این مردان تجاوز کنند دوسته ازیز ما شما وقتی که اینجا میبینیم آینان در بعض جایا در کشور ما این مسئله هست و همین بچهگره که قصیش شاید جان شنیدم این مردم چی میخواستند کنند میخواستند تجاوز کنند به این بچه و اینجا ما شما اگر بخونیم در آیه 7 ما شما میبینیم که اینجا لود خواهش میکنه و به مردم گفت دوستان من از شما خواهش میکنم از کار بدتان دست بردارید در آیه 9 وقتی که میخونیم شاید جان اینجا میبینیم که میگه اما آنها گفتند از سر راه ما دور شو تو یک شخص اجنبی استی و چی کاره ای که بمون بگوییم ما چی باید بکنیم از سر راه ما پس شو و الا کاره بدتر از آن چی را که به آنها میخواستیم بکنیم باتو میکنیم آنها به طرف لود عمله بردند و میخواستند دروازه را بشکنند شاید جان وقتی که میخونیم ببینیم چی قضرت لود برشان خواهش میکنند میگه که این کار را نکنین شما این کار را نباید کنین این میمون های ماست چطور شما میخوایین عمله کنین و این مردم اصلا گوششان نمشنید نمشنید امون خواهشای نفسانیشان امون کارای شیطانیشان چشمایشان را پت کده بود گوششان را کرد کده بود چیزی را که لود برشان میگفت اصلا برشان احمیت نداشت دقیقا شاید جان و اونا فقط کار را که میخواستند کنند ای بود که باید تجاواز کنند و آیه ده و یازده را که ما میخونیم اینجا میبینیم که اینجا ما میبینیم که فرشتا عمل میکنند دقیقا میگه اما آن دو مرد که داخل حانه بودند بیرون آمدند و لود را به داخل حانه آوردند و دروازه را بستند سپس چشمان تمامی کسانی را که در بیرون دروازه جمع شده بودند کر کردند تا نتوانند دروازه حانه را پیدا کنند تمامشان کر کرد فرشتا و این دو فرشتا وقته که اینا را کر میکنند دعایی 23 ما میخونیم که بریم و دعایی 15 میبینیم که اینجا نوشتر شده صبح وقت فرشتگان به لود گفتند اجلاکان زن و دو دختر حدرا بردار و بیرون برو که وقت این شهر نابود میشود تو زندگی حدرا از دست ندهی و دعایی 23 وقته که میریم شاهی جان اینجا میبینیم وقت لود به سنغر رسید و شارع که دیگه از اونجا میرسه آفتاب نو بر آمده بود ناگهان خداوند آتش از گوگرد بر شهر صدوم و اموره بارانید خداوند صدوم و اموره را و تمام دشتهایان را با مردم و هر گیای که در آنجا رویده بود ویران کرد و وقته که میبینیم این تمام تبایی و ویرانی را اصلا فکر میکنیم بعضی وقتا که شاید پرسان کنیم بعضی مردم میگن که چرا خداوند کلی شارع از بین برد شاید امو مردم امو مردایی که این کارکدن از بین میبرد نه مگر اگر پیش از اون ما شما شاهی جان فصل اشده پیدایش را بخانیم اینجا وقته که میبینیم پیش از اینکه این فرشتا بشار صدوم برسند و پیش از اینکه حضرت لوت را ببینند ما شما میبینیم که اونا حضرت ابراهیم را ملاقات میکنند و این در فصل اشده اومد نوشته شده و در اونجا میگه که در آیه شانزده آن مردم آنجا را ترک نموده و به طرف صدوم عرقت کردند اینجا اگر پیشتر از اون را بخانیم اینجا میبینیم که حضرت ابراهیم با این فرشتا ملاقات میکنند و بعد از اون امی فرشتا که در جسم انسان در جسم مرد آمده بودند اینجا میگه آن مردم آنجا را ترک نموده و طرف صدوم عرقت کردند ابراهیم آنها را تا یک اصحه را امرئی کرد و خداون فرمود من چیزی را که میخوام انجام بدهم از ابراهیم مخفی نمیکنم و اینجا است که خداون امو پلان که داره برای حضرت ابراهیم میگه که چرا طرف صدوم اموره میره و اونجا میگه پس خداون با ابراهیم فرمود برش اول گفت که من این چیزی که دارم پلان که دارم به حضرت ابراهیم میگم و اینجا دای بیست میگه که پس خداون با ابراهیم فرمود شکایات زیاد علای صدوم اموره وجود دارد و گناهان آنها بسیار زیاد شده است من می روهم تا ببینم آیا این شکایات که شنیدم درست است یا نه و بعد از او میبینیم که دای بیست و دوست که میبینیم که آن دو مرد آنجا را تر کردند و به طرف صدوم رفتند و پسان اگر میبینیم حضرت ابراهیم چی کاره که میکنه دای بیست و سه میگه پس ابراهیم به حضور خداون رفت و پرسید خداون آیا تو واقعا میخوای راستکاران را با گناهکاران از بین ببری؟ و حضرت ابراهیم میگه اگر پینجا نفر راستکار دران شهر باشند آیا تو همه شهر را نوبود میکنی؟ آیا به خاطر آن پینجا نفر از نوبود کردن آن شهر سرف نظر نمیکنی؟ و بدون شک تو راستکاران را با گناهکاران نمیکشی؟ این ممکن نیست تو نمیتوانی چونین کاری کنی اگر بکنی راستکاران با گناهکاران مجازات میشون این غیر ممکن است داور همه جهان باید با انصاف رفتار کند و دایی 26 است شاید جان که حدوان میگه اگر من پینجا نفر راستکار در شهر صدوم پیدا کنم از گناه تمام شهر سرف نظر میکنم و اگر پیش بریم شاید جان حضرت ابراهیم میگه اگر 45 نفر باشه آخر در 10 نفر میرسند و دایی 32 است ابراهیم میگه که حدوان دا لطفا قهر نشو من فقط یک باری دیگر صحبت میکنم اگر فقط 10 نفر پیدا شود چی میکنی؟ و حدوان میگه اگر من در آنجا 10 نفر پیدا کنم آنجا را نبود نمیکنم 10 نفر راستکار با عدالت اگر پیدا کنم من اونجا را میگه بیران نمیکنم بعد از این که صحبت او با ابراهیم تمام شد حدوان برای حد رفت و ابراهیم به خانه حد برگشت دوست دیدیم که می آیند و این فرشت هدوان حضرت لوت را میبینند و بعد از اون ما میبینیم که چی تبایی می آیند دوست های عزیز امروز ما و شما وقتی که این تبایی ها را میبینیم وقتی که ما و شما میبینیم که یک جوان ما این رقم در یه تر حالت قرار میگیره که سر از اون تجاوز شد و اون کشته شد دوست های عزیز اگر ما و شما خاموش میمانیم اگر ما و شما یه چیز نمیگیم به این معناست که ما ترفداری می کنیم از اون مثل و غضب خداون نازل می شه چرا غضب خداون نازل می شه بخاطر از این که خداون نمی خواهی که سر یک جوان تجاوز شده خداون نمی خواهی که امجنس بازی باشه خداون نمی خواهی که قتل باشه و خداون می خواهی که ما در قدوسیت در پاکی زندگی کنیم دوست عزیز اگر ایتر یک جوان در وطن ما و شما در منطقی ما و شما ایتر حالت سرش میای دوست عزیز من فکر می کنم که ما و شما باید منتظر تبایی باشیم بله خصوصا کسایی که از این موضوع خبر دارن و کسایی که به اون تجاوز کرده و اون رو می شناسند اونا باید کمک بکنن تا این افراد برای دولت برای قانون به حساب بسپارن دوست عزیز اگر خود خاموش می گیرن و یا می گیرن که به ما ارتباط ندارم این بچه از فامیلی ما نبود یا از قوم ما نبود این به این مفهوم است که از اون گناهی که صورت گرفته اونا هم پشتبانی می کنند دقیقا شاید جان پس دوست عزیز اگر شما چیز رو می بینین که ایتر صورت می گیره در منطقی تان در فامیل تان در بین دوست های تان نه شنین آرام اگر قوماندان است اگر قدرت دار است هر کسی که باشه دوست عزیز شما می تونید اگر این کار کنین شما می تونین که خودتان یک جرگه درست کنین وکیل قریه دارین شما شهردار دارین شما کلتان یک جه شمید و باید این مسئله رو عل کنین اگر شما عل نمی کنین دوست عزیز به این معنی است که شما هم دست استین در این گناه و پس تبایی آمده نیست چرا ما و شما کسایی که بزدی این مسئله هستیم چرا استادگی نکنیم و چرا این مردم رو به دست قانون نسپاریم و این چیزو رو که خداوند در کلامش برای ما و شما آشکار کرده او از گناه نفرت داره او نمی خواهی که ما و شما در گناه زندگی بکنیم کوشی بکنیم که همیشه زندگی ما برای جلال خداوند باشه کوشیش کنیم که خداوند از من خداوند زندگی خدا خداوند از گناه باید باید دور نگاه داشته باشیم و خداوند از من میخوایی که در قدوسیت خداوند باید زندگی بکنیم بله شاید جان و برمین وقته که ہم کلام حدا رو میخانیم وقته در که من تورات شریف رو میخانیم و زبور شریف رو میخانیم او وقته است که واقعاً هم ایرادی خداوند رو بیتر میشنستم و این مسال رو باید کنیم وقعاً ای بچه از این مسال نفرد داشت مگر دگر کسایی که این کار کردن شاید در از اون این مسال عادی است دوستهای زیز من شما رو تشویق میکنم و دعایی میشه از که هر کدوم ما شما بتانیم وقعا انجیل مقدس بحانیم و وقته که انجیل مقدس بحانیم ما شما محبت حدا رو میفمیم کلام حدا میگه حداون حدایتا با تمام وجود دوست داشت باش و همساییتا و دوستتا مثل خود محبت کن و دوستهای زیز اما تا رو اگر ما شما کتاب اشعیای نبی رو بخانیم فصل یک آیه پانزده اینجا میگه انگامه که دستهای خود را برای دعا بلند میکنید من روی خود را میپوشانم و هر قدر که دعا کنید اجابت نمی کنم زیرا دستهای شما به خون آلوده است دوستهای زیز و هر قدر که دعا کنید اجابت نمی کنم زیرا دستهای شما به خون آلوده است دوستهای زیز کسایی که برای ما مثلا تیلفون می کنند و امرای ما ارتباط می گیرند شاید بسیاریشان انوز از کلام حدا زیاد نمی فامند و امی کسایی که امی کارم می کنند من فکر می کنم که از کلام خدا خبر ندارند از موضوع شما پیدایش خاندین پیدایش خاندین فکر می کنم این کسایی که عمل انجام می تند کسایی که خوش دارند تجواز بکنند یا لواتت بکنند این کسایی هستند که در زندگی زیاد شیطان است کسایی هستند که از کلام خدا غافل هستند کلام خدا رو نخوندند دعا می کنم که دوستهای ما از این عمل شما ندامت و پشیمانی بکنند توبه بکنند و متابق کلام خدا مند زندگی بکنند درست دارند شاهد جان و من همه شاید شما دوستهایی سه هاش می کنم اگر بازم شما ایتر مساله را می بینید شما ایتر مشکلات را می بینید لطفاً رای را پیدا کنین که این مردم به پنجی قانون سپرده شود این مردم مجازات شود تا که این ندامت و این چیزها از قریه شما پاک شود از بین فامیله شما پاک شود اتا اگر نزدیک ترین کسایی تان است خوب تشکر جاو جان که استادیو آمدین و این موضوع برما و شنونده های گرامی ما در میان گذاشتین شنونده های گرامی ارگاه شما می فامین کسایی که دست به این عمل شرمامیز می زنند نتایج گناه از اونها بر شما زرر می رسند بله بنان کوشش بکنین که این افرادا گفتشون گب بزنین صحبت بکنین از کلام خدا برشون بگین شرمامیز خود دست بردارن خوب دوست های گرامی ای بود برنامه این حوبت ما که تقریم شما شنونده ها شد تا برنامه اینده که بازم در خدمت شما خواد بودیم تمام شما دوست های گرامی را به خداونده مهربان می سپاریم این گرام ای سرند مرنده با همه من که رسپانیه سافر اکسردم در زندگی مصیر با مردم مرنبه مرمی باشن برای انسان چی فائده دارن هر گزمت در این گرامی با گرامی با گرامی با گرامی با گرامی با گرامی هر گرامی جهان را به مرد همه جانی که را به مرد هر گزمت در زندگی مصیر اکسردم در زندگی مصیر با مردم مرنبه مرمی باشن ایران بود نود بود نود بود نود از الجا بود نود بود نود بود نود بود نود بود نود بود نود بود نود بود نود سفر دیگه بود نود بود نود بود نود کمک همون زندگی بود نود من سادم در زندگی مخصوص با خودم و نفر من نموشم شنواندگان عزیز اگر شما ميل دارید که از طریق تلفون سوالات و پیشناد های تان را همراه ما مطرح کنید لطفاً به شماره تلفون 001-541-550-7131 بتماس شوید ما به سوالات شما پاس خواهیم گفت
۱۳ آوریل ۲۰۱۲
۱۲ اوت ۲۰۱۱
۴ ژوئیه ۲۰۱۴
۵ اوت ۲۰۱۱
۲۹ ژوئیه ۲۰۱۱
۲۸ دِسامبر ۲۰۱۲
۱۵ ژوئیه ۲۰۱۱
۸ ژوئیه ۲۰۱۱