۳۰ دقیقه
۲۶ اوت ۲۰۱۹
خوانندگان گرامی! دوستان ما ضمن تماس تلفونی سوالی را مطرح نموده اند که محبتی را که ما از طریق تلفون به دوستان ما ابراز میداریم و با آنها از طریق رادیو صحبت میکنیم، چه وقت در زندگی ما پیدا شده و آیا این محبت واقعی است و یا صرف محبت پشت تلفون و رادیو؟
دوستان عزیز! همانطوری که من به دوستان ما که این سوال را پرسیده بودند از طریق تلفون و برای شنوندگان برنامۀ ( با شما) از طریق رادیو گفتم، میخواهم به شما خوانندگان گرامی نیز این موضوع را بنویسم که، خداوند را شکر میکنم که این محبت از جانب خداوند است و در زندگی مسیحی دیگر به پوشیدن نقاب ضرورت نداریم تا آن شخصیتی که نیستیم، آنرا به مردم نشان بدهیم. بسیاری از اشخاص هستند که متأسفانه از پوشیدن نقاب اصلاً خسته نمیشوند. ولی اگر در نزد خود عادلانه قضاوت کنیم، این نوع زندگی خسته کن میباشد و ما شکر میکنیم که عیسی مسیح تمام آن نقابها، تمام آن فکرهای که در آن دروغ شامل بود، از زندگی ما گرفته و نه تنها اینکه از نظر خداوند نمیتوانیم پنهان زندگی کنیم، بلکه همانطوری که هستیم باید زندگی شخصی ما نیز با اعضای خانواده ، دوستان، همکاران، شنوندگان و سایر مردم به همان صورت باشد و من خداوند را شکر میکنم که خداوند تمام آن تاریکیها را از زندگی من دور کرده است زیرا عیسی مسیح میفرماید: من نور جهان هستم و هر کسی که به من ایمان بیآورد، زندگی اشرا تبدیل میکنم و زندگی جدیدی را به شما میدهم. خداوند را شکر گزار هستم که این زندگی نو، تبدیلی و محبت خداوند را در زندگی خود و سایر همکاران خود و ایماندارانی که در کلیسای خانگی ما جمع میشوند، میبینم.
دوستان عزیز! میخواهم مثالی دیگری را که با دوست ما در تلفون نیز در میان گذاشتم، بیان کنم. اگر ما آئینه را برداریم و به طرف دیوار بگیریم، همان عکس دیوار را به ما نشان میدهد، اما اگر آئینه را به طرف آفتاب قرار بدهیم، آئینه نور آفتاب را منعکس میسازد و اگر با عیسی مسیح زندگی میکنیم، که میفرماید “من نور جهان هستم ” و ارتباط شخصی با او داریم، پس زندگی ما باید نور عیسی مسیح را انعکاس بدهد. دعای ما اینست که هر دوست ما که این صفحات را مطالعه میکنند، و یا کلام خداوند را میخواهند بخوانند و در تلاش پیدا کردن خداوند هستند، این تجربۀ شخصی را که عیسی مسیح درباره اش صحبت میکند، در زندگی خود داشته باشند و خبر خوش انجیل نیز همین است که خداوند زندگی شما را تبدیل میکند و مردم نور خداوند را در زندگی شما میبینند. و دیگر شما آنکسی نخواهید بود که نقش بازی میکند. بلکه کسی میباشید که به همان صورتی که بدون پرده در حضور خداوند زندگی میکنیم، در بین مردم نیز زندگی کنیم و این برکتی است که خداوند در زندگی من عطا نموده است.
خوانندگان عزیز و گرامی! یکی از دوستان ما پرسیده اند که ارتباط شخصی من ( جواد ) با پدر و مادرم چگونه است؟ آیا پدر و مادرم قبول دارند که مسیحی باشم؟ آیا آنها خبر دارند؟ البته باید گفت که این سوال بسیار جالب است زیرا بسیاری ما با این سوال مواجه میشویم، زیرا همۀ ما مسلمان زادگان هستیم و پدران و مادران ما مسلمان هستند.
پاسخی که به این دوست ما دادم این بود که : بلی ! پدر و مادرم خبر دارند که من مسیحی هستم و این حقیقت است که پدر و مادرم بسیار بالای من قهر بودند، پدرم مرا لت و کوب کرد که حتی قبرغه ام شکست و از خانه بیرونم کرد. ولی خدا را شکر میکنم که من هیچ وقت از پدر و مادرم، دلسرد نشدم ولی حقیقتاً قهر بودم و برایم مشکل بود ولی اینرا میدانم که پدر و مادر مرا دوست دارند و من هم از عمق دل آنها را دوست دارم. چرا؟ بخاطری که کلام خدا برایم این را یاد داده است تا باید پدر و مادرم را احترام کنم و از زمانیکه به مسیح ایمان آورده ام تا به حال با وجودیکه آنها نیمخواستند با من در ارتباط باشند و همیشه کوشش کرده اند که دوری کنند، من به آنها نزدیکی کرده ام و تا جایی که توانسته ام خدمت ایشان را کرده ام و خدا را شکر میکنم که با گذشت سالها، حال از مادرم بیشتر میشنوم که میگوید: پسرم، تو از دیگران فرق داری و این چیزی نیست که مادرم تصادفاً گفته باشد، بلکه مادرم دیده است و من پدر و مادرم را از دل و جان دوست دارم. حتی مادرم به من گفت که نسبت به دیگر خواهرها و برادرانت تو زیادتر به ما احترام میکنی و حرفهای که میزنی، حرف هایست که درست استند و حرف خراب نمیزنی و همه به خواست و ارادۀ خداست. ولی بعضی وقت متأسفانه میگوید که با وجود اینکه کافر شده ای یا با این که عیسوی شده ای، اما عکس العمل و ارتباطات ات خوبتر شده است.
دوستان عزیز ! این حقیقت است که بعضی اوقات پدرها و مادرها بخاطر محبتی که به اولاد خود دارند، فکر میکنند که پسر یا دختر شان کافر شده اند. در حالی که سوال اینجاست که آیا ما کافر شده ایم؟ و یا اینکه حال ما واقعاً خداوند را یافته ایم؟ پدرها و مادرهای ما و شما همیشه با همین سوال و تعلیماتی که برایشان داده شده است، دست و پنجه نرم میکنند. زیرا به آنها گفته شده که کلام خدا دست خورده و منسوخ شده است و عیسویان کافر، عیاش و شرابخوار هستند ولی این چیز هایست که شنیده اند و فکر میکنند که این حرفها حقیقت دارد زیرا در فلمهای هالیوود ما میبینیم که کسانی که صلیب در گردن شان است، کارهای خرابی انجام میدهند. مگر دوستان عزیز ما و شما باید اینرا بفهمیم که مسیحیت کدام دین غربی نیست و با آویختن صلیب در گردن کسی مسیحی شده نمیتواند. عیسی مسیح در قارۀ آسیا تولد شده بود و اگر زندگی عیسی مسیح را با تمام تعالیم اش بخوانیم، میتوانیم وطن خود را در کتاب مقدس ببینیم، مشکلات خود را در کتاب مقدس ببینیم ولی پدرها و مادرهای ما که شنیده اند کلام خدا دست خورده است، فکر میکنند که حقیقت است. ولی طوری که بارها گفته ایم همانطوری که خداوند ازلی و ابدی است، کلام خداوند هم ازلی و ابدیست و شکر خداوند است که امروز ما میفهمیم که هیچ قدرتی نیست تا کلام خدا را دست بزند و یا تغییر بدهد و خداوند انسان نیست که از کلام خود بگردد، همانطوری که با دوست ما صحبت کردم، همین مثال را برایش آوردم که ما و شما در کتاب کیمیای صنف ششم، هفتم و هشتم میخوانیم که فورمول آب H2O است و در صنف نهم نیز همان چیز است و یا زمانی که در انستیتیوت پولی تخنیک یا هر جایی که برای تحصیلات عالی میرویم، در آنجا نیز فورمول آب عین چیز است و در صورتیکه هیچ کس نمیتواند فورمولی را که انسان کشف کرده است، تغییر بدهد، پس کلام خداوند را چطور میتوانند تغییر بدهند؟ در کلام خداوند شخصیت، محبت، دوستی و رحمت خداوند را میبینیم و من از تمام شما دوستان که حتی همین حرف را به پدر و مادرم نیز گفته ام، خواهش میکنم تا یکبار کلام خداوند را بخوانید و اگر میفهمید که کجایش تغییر کرده برای من هم بگوئید تا من نیز فکرم را تغییر بدهم و ببینیم که کجای کلام خدا تغییر خورده است.
دوستان گرامی ! ما مسیحیان، کسانی که به عیسی مسیح ایمان داریم، ایمان کامل داریم به خداوندی که قادر مطلق هست و کلام او تغییر ناپذیر است. مثلا اگر یک دوست شما بیاید و با شما وعده بدهد که فردا به کتابخانه خواهیم رفت و صبح برایتان بگوید که ببخشید من نمیتوانم ولی روز دیگر حتماً میرویم و روز بعد باز هم بیاید و از قول خود بگردد و یک وعدۀ جدید بگذارد، آیا شما به آن شخص اعتماد خواهید کرد؟ پاسخ نخیر است و ما هم اعتبار نمی کنیم و زمانی که ما بالای یک انسانی که از قول خود بر میگردد نمیتوانیم اعتبار کنیم، پس بر خداوندی که اگر از حرف خود بگردد چطور میتوانیم اعتماد و اعتبار کنیم؟ خداوند هرگز از کلام خود نمیگردد و کلام خود را حفظ میکند.
اگر به کلام خدا در کتاب خروج فصل بیستم، آیۀ دوازدهم مراجعه کنیم، میخوانیم: به پدر و مادرت احترام کن تا در سرزمینی که به تو میدهم، عمر طولانی داشته باشی. کلام خدا به وضاحت برای ما میگوید که به پدر و مادرت احترام کن. مگر دوستان عزیز اگر کلام خدا میگوید که به پدر و مادرت احترام کن آیا هدف از آنست که هر چه پدر و مادرت میگوید قبول کنیم؟ بلی ! ما باید حرف پدر و مادر خود را قبول کنیم ولی وقتی به کلام خداوند میرسیم، خداوند تمام ما و شما را آزادی داده است. زمانیکه پدر و مادرم را کسی یاد داده که کلام خدا دست خورده است و من میبینم که نی ، کلام خدا دست خورده نیست، پس من باید از کلام خداوند اطاعت کنم و همین پیام خوش را به پدر و مادرم نیز برسانم. چرا که انسانها به پدر و مادرم تعلیم داده اند که کلام خدا دست خورده است. پس وظیفۀ من چیست؟ وظیفۀ من منحیث پسری که پدر و مادر خود را احترام میکند، اینست تا با محبت و احترام، کلام خداوند را به پدر و مادرم برسانم. تا آنها ببینند که کسانی که به آنها تعلیم داده اند که کلام خدا دست خورده است و یا خدا قادر مطلق نیست که کلام خود را حفاظت کند، دروغگو هستند و از طریق من که اولاد شان هستم بتوانند کلام خداوند را بخوانند و به خداوند اعتماد کامل داشته باشند و حیات ابدی را دریافت کنند. برای من نزدیکتر از پدر و مادرم، کسی دیگری نیست و من چطور میتوانم که کلام خداوند، پیام حقیقت و خوش انجیل را داشته باشم و آنرا به گوش پدر و مادرم نرسانم؟ درکتاب اعمال رسولان ، فصل چهارم آیات 18 تا 20 میبینیم که دو شاگرد عیسی مسیح را رهبران قوم میخواهند و برای شان میگویند که دیگر دربارۀ عیسی مسیح با کسی حرف نزنید، بیائید این آیات را بخوانیم : پس ایشان را احضار کرده گفتند که دیگر دربارۀ عیسی با کسی سخن نگویند. اما پطرس و یوحنا جواب دادند: خودتان بگوئید آیا درست است بجای حکم خدا از دستور شما اطاعت کنیم؟ ما که نمیتوانیم آن چیزهای عالی را که از عیسی دیده و شنیده ایم به کسی نگوئیم.
دوستان عزیز! شاید پدر و مادر ما نیز بگویند که در این باره حرف نزن مگر باید به یاد داشته باشیم که خداوند یک قدم بالاتر از پدر و مادر ما است و وقتی که قدرت خداوند و محبت او را میبینیم، باید اولتر از همه، از محبت خداوند، به پدر و مادر خود بگوئیم. شاید همانطوری که مرا لت و کوب کردند و قبرغۀ مرا شکستاند، شاید با شما نیز چنین کنند، شاید قهر شوند. مگر کلام خدا برای ما میگوید که پدر و مادرت را احترام کن. ما از احترام خود به آنها کم نمیکنیم، چرا ؟ بخاطریکه دوست شان داریم. کلام خدا میگوید که به آنها احترام کن. اگر پدر و مادرم مرا لت و کوب کردند و کلام خدا میگوید آنها را احترام کن پس باید من چندین مراتب بیشتر آنها را احترام کنم.
دوستان عزیز! ( داود ) من نیز میخواهم تجربۀ را که در زندگی خود با آن مواجه شده ام با شما شریک بسازم. در گذشته قبل از اینکه پیرو عیسی مسیح شوم، به پدر و مادرم احترام داشتم و آنها را دوست داشتم ولی من فکر میکنم که آنها را از خاطری دوست داشتم که همین رسم و رواج ما افغان هاست و این چیزی بود که جامعه اینرا بالای ما قبولانده بود که ما باید پدر و مادر خود را احترام کنیم. اما از روزی که پیرو عیسی مسیح شدم، حال واقعاً از دل و جان به پدر و مادرم احترام و دوست شان دارم. خودم، خانمم، اولاد هایم هر روز به پدر و مادرم دعا میکنیم تا یکروز چشمهای آنها هم باز شود تا محبت عیسی مسیح را ببینند و این یک فرق بسیار عمده در زندگی ما و شما است. در گذشته ما شاید از شرم جامعه این کار را میکردیم ولی حال طبق کلام خداوند آنها را محبت و احترام میکنیم.
در انجیل متی فصل 21 ، آیۀ 28 تا 31 میخوانیم که عیسی مسیح داستانی را برای ما بیان میکند که نوشته شده: ۲۸ اما نظرتان در این مورد چیست ؟ مردی دو پسر داشت . به پسر بزرگتر گفت : پسرم ، امروز به مزرعه برو و کار کن . ۲۹ جواب داد: ,, نمی روم !،، ولی بعد پشیمان شد و رفت . ۳۰ پس از آن ، به پسر کوچکترش همین را گفت . او جواب داد: ,, اطاعت میکنم آقا.،، ولی نرفت . ۳۱ بنظر شما کدام پسر دستور پدر را اطاعت کرده است ؟» جواب دادند: « البته پسر بزرگتر.
دوستان عزیز! پدر و مادر ما چیزی را که میخواهند و هدف اصلی شان اینست که ما از خداوند اطاعت کنیم و اگر قهر هم میشوند بخاطریست که میخواهند از خدا اطاعت کنیم و ما زمانی که اطاعت میکنیم، آنها فکر میکنند که کافر شده ایم. مگر در اصل همانطوری که در داستان است وقتیکه مسیحی میشویم ارتباط شخصی با خداوند بر قرار میکنیم و آن وقت است که خداوند را با روح و راستی عبادت و پرستش میکنیم. مثلی که زن سامری به عیسی مسیح گفت که ما روی خود را بطرف این کوه گرفته خدا را پرستش کنیم یا به طرف شهر اورشلیم؟ و عیسی مسیح میفرماید: خدا روح هست، پس باید او را با روح و راستی عبادت کنیم. دوستان عزیز ! عیسی مسیح روح خداست، عیسی مسیح قدرت خداست. شخصیت خدا در جسم عیسی مسیح ظاهر شد و عیسی مسیح میفرماید که من پشت در قلبتان ایستاده ام و در میزنم، هر کسی که دروازۀ قلب خود را بر روی من باز کند، در زندگیش داخل میشوم. ما اگر میخواهیم خداوند را اطاعت کنیم، همانطوری که پدر و مادر ما میخواهند که از آنها اطاعت کنیم، باید اجازه بدهیم که روح خدا در زندگی در قلب، در چشم، در فکر ، در دست و در پای ما باشد. آنوقت است که ما میتوانیم از خداوند اطاعت کنیم. اگر خداوند در قلب ما باشد، ما ذکر خداوند را میکنیم، اگر خداوند در چشم ما باشد ما به طرف زن همسایه یا دختر همسایۀ ما به چشم بد نگاه نمی کنیم و اگر در دست و پای ما واقعاً روح خداوند موجود باشد، ما برای دزدیدن مال همسایۀ ما نمیرویم، ما نمیرویم تا همسایۀ خود را به قتل برسانیم و ما نمیرویم که انسانها را بکُشیم. اما حال ما با همین دستها که روح خداوند آنرا اداره میکند، همسایه، دوست و سایر مردم را برکت میدهیم.
دوستان عزیز! همانطوری که پدر و مادر ما میخواهند تا از خداوند اطاعت کنیم، ما میتوانیم خدای قادر مطلق و با عظمت را در کتاب مقدس، در انجیل مقدس ملاقات و پیروی نمائیم. پس من که سابق روح خودم در من حکمفرما بود، و حالی روح خداوند در من هست، میتوانم به شکل بهتری با خداوند ارتباط داشته باشم و خداوند را به شکل بهتری ستایش و پرستش کنم. شاید مثلی که پسر اول گفت، پدران و مادران ما فکر کنند که ما نمیرویم تا خدا را پرستش کنیم، مگر نی آخر داستان طوری دیگریست همان کسی را که فکر میکنند از خدا روی گشتانده است، خداوند اصلی را ، خداوندی که محبت است، ستایش و پرستش میکند و ما شکر میکنیم که آن خداوند قدرت دارد تا زندگی هر کدام ما و شما را تبدیل کند و از طریق ما محبت خداوند را به پدر و مادر ما و دیگران، بطور کامل و وافر و پر از برکات برسد.
۱۳ سِپتامبر ۲۰۱۹
۶ سِپتامبر ۲۰۱۹
۳۰ اوت ۲۰۱۹
۲۳ اوت ۲۰۱۹
۱۶ اوت ۲۰۱۹
۹ اوت ۲۰۱۹
۲ اوت ۲۰۱۹
۲۶ ژوئیه ۲۰۱۹