30 minutes
28 April 2011
Transcribed by AI
موسیقی خانه و خانواده موسیقی شنونده های نهایت مهربان و خانواده های گرامی سلام امیدوارم که همه شما دوستان بهروز و کامگار بوده و زندگی پرباری را با دوستان و خانواده خیش در پیش داشته باشید مسروریم که اینک با برنامه دیگری از سلسله برنامه های پودر شیطان در خدمت شما قرار داریم شنونده روشندل از گفته ها و مطالب اراعشده در برنامه های گذشته ما به این نتیجه می رسیم که باید علیه عمل و ایتیاد ایروین این دشمن خانومانسوز که انسان و جامعه بشری را به بدترین شکل آن با کام خود فروه گرده است و باعث آلام و رنج و مسیبت ده ها هزار انسان فریب خورده اصر ما شده به مقابله برخیزیم و علیه آن ندای نابودی را سردهیم زیرا این هیولای شیطانی جوانان و نوجوانان ما را اسیر افسون خش ساخته است این ماده هیلگر که انسان را مدتی و دیوانه خش ساخته ناجوان مردانه موتاد خش را از درون می درد و نابود می کند با تعصیف که به تعداد موتادین به این پودر شیطانی روز بروز افسوده می شود ولی این موتادین زمان درک می کنند که نیروه قدرت مند ایتیاد آنها را بزانو دراورده که دیگر برایشان دیر است ما با نشیر سیریال پودر شیطانی سعی می کنیم به افراد که دربند اصارت هیروین بسر می برند کمک کنیم تا دریابند که از لبه پردگاه ایتیاد راه بساوه ترک ایتیاد و زندگی شرافت مندانه وجود دارد ما دستندرکاران این برنامه می خواهم به شما کمک کنیم و بگویم که از این خطره برگشت نپذیر دوری جوید دوستان عزیز ما جدن از شما خواهش می کنیم به این پودر شیطانی دست نزنید خوب دوستان مهربان حال باز به سراغ داوود می رویم فرد که به هیروین متاد است و پدرش میرخان هیروین تولید می کند داوود در نقطه حساس از زندگی خیش قرار گرفته و به بهران رسیده که تمام متادین به مواد مخدر با آن روبرو می شوند رهاشدن از ایتیاد برای همیشه تصمیم دشوار است داوود می خواهد خود را در اختیار افراد قرار دهد که بتوانند در روزهای سخت ترک هیروین به او کمک کنند این نقطه متحول در زندگی او مرحله است که هر هیروینی باید در زندگی با آن روبرو شود داوود باید در قلب و ذهنش به مواد مخدر بگوید نه موسیقی یونس اگر من می تانستم هیروین ایلا کنم بخاطر مادرم و خوارم یک وقتا ایلاش میکدم من کم نمی تانم بخاطر که چندین دفعه من تصمیم گرتم که ایلاش بتم من کم نتانستم از این گفت های داوود جان اتون معلوم میشه که برای ایلا کنن هیروین وقت هم کشش تکدید آهان من چندین دفعه کشش کدم بخوامی بله خورم در اگه اتاق خود تاریک بخوادر از این کسی سر نف همه نفتم در اتال اگه اتاق کرا کدم آهان آهان درمو تاریکی کشش کم کیلاش بتم سرم زور که آمد ایوازش چرست کشیدم باستگو هم فایده نکد ایوازش بنگ زدم آهان نه باستگو هم فایده نکد آهان چطور خواهد که دائنده هم فکر نکنم که بتانم ناخت سر من شلگی میکنی او بچه داوود جان فکر نکنم رای راکتی امتیان کدید رای سرین نیست بیادر خوب اگر راستی میخوایی که اشدی پودر خواهد شدید آهان میخواییم چطور نیست من کمکت کده میتونم بله چطور خواهد شد نمیفهمم نخواهد بتانم او بچه اگر تو میخوایی هم من را بگو یک دفعه من یک گروه را میشناسم آهان چطوری آهان که همین کست هایی کار میکنند که روین میکشند خواهد فهمیدی آهان این نفر ها کلشان ایسری هستند خواهد دابال نفر هایی را که کمک کدند آهان نتیجه کارشان دیادر بسیار خوب بوده چخه خوب میخوایی تو را پیششان ببرم کاش که من را ببرید برم بگو دیگه من میبرم اتا مگرم فکر نکنم که برای ما آسان باشه نمیتونم او بچه ناخم استرماد زیاد شلکی نکنم همین درگرفته بیخی در تار و پود ریشه دوانده نخواهد بتانم داود یک دفعه برای خواهدت فکر کن یک دفعه برای مادرت فکر کن به خاطر او ازش نداره که تو کوشش کنی به خاطر مادر داود جان مگرم او بچه تو چیز را از من میخوایی که استوانم بیخی بالا است او بچه ها نه داود جان من برات نگاه من میرک او بچه به خاطر امو خواهدت به خاطر امو مادر بچاره او بچه تو گاه کسی را دیدی که از دام ایروین نجات پیدا کنه باشه تو از درد و فشار از او هیچ خبر نداری بسیار سخت است نمیشه ناخشانه نشونه ای داود جان ببین سیکو داود جان بازم برات نگاه من مادر بچه سفیده سیکو چقدر خوش شد سیکو که امی خواهد که چقدر خوش شد که بیادرش آرام جور در پولوش باشه او بچه ایره خود راست میگی دل نزن او بچه امی کار میشه دوستان گرانقدر این نقطه تحول و دگرگون شدن زندگی داود است تصمیم کنونی او برای این که خود را در اختیار افراد قرار بدهد تا به او کمک کنند از شر هیروین خلاص شود اولین قدم در این مسیر دشوار و طولانی خواهد بود و در نهایت آزادی از هیروین را در قبال خواهد داشت این اولین قدم در روگشتاندن از هیروین و نه گفتن به مواد مخدر مهم ترین و ضروری ترین تصمیم در زندگی معتاد است یونس چه قرار دیگر خواهد منده باشه که تا در شهر برسیم دو جمعه فکر میکنم که یک روزک دوگان باید منظل بزنیم که شهر برسیم چرا منده شدی؟ نه، باش، من، این پاکت بگی، من دیگر کارش ندارم او بچه هیروینه؟ آهان راست میگی؟ دیگر نمی کشیش؟ ایلا میگی؟ راستی دیگر هیروینه؟ آهان یونس، میخوایم بیدون هیروین، بیدون مواد مخدر در او خانه دارایم آهان میگم، آفرینت، یارا آفرینت اووچان این دفعه برای ایلا کردن هیروین صحیح تصمیم گرفتیم آهان، هر وقت که وسوسه شدم نشه هیروین سرم آمد او بچه، تو باید من رو کمک کنی از دور چشم تا سسمی خود نگردوم بیخی صحیح داود جان بر دور چشم چرا نه؟ داود من برای هر کار آمده هستم که تا را کمک کنم تو هم بیادرم ورستی من که دوست دارم میخوام آهان شکر که از این پودر شیطانی دور شوی خوش هستم که تا را از این دقه دیگر ببینم که تا ایلا کردی هیروینه دیگر بیخی داود جان میفهمی دل من چقدر هاش هست دیگر یک ذره تیز تیز بریم که موتر از پشت ما نره خوب است، بریم بریم داود، حدا یک ذره سرعال بگی نزدیک شار رسیدیم چند دقه بعد نه رسیم تو میتونی در محانه سویه که ایروینه را کمک میکنند قرار یک چشمک هاو کنی سهی میشه یونس یونس چرا؟ حالم بخیر خراب است فکر نمیکنم که ایروینه ایلا کرده بتانم چرا بچه میتونی؟ آه بچه ایروین خب پیشته است؟ آه اینه در جبم است هیچ رفتن نمیتونم سرم یک قسم است پیش است که دو خانه برسام دلم است که یک کمک ایروین بزنم که یک ذره سرعال شام آه بچه دووی تو چی میگی؟ همین یک روز پیش از من حایستی که کمکت کنم سرقالتش داده باش مرد استی آه بچه آه بچه دردارم نمیدونم من میفهمم که تو چی های داری؟ میبینی رقای من سرکت نمیتونم من میفهمم آه بچه این بدترین مرال است که باید تو از این ترس شدی آه بچه آجادی ایروین نیست؟ ایروینه بیشتی از یاد ببر؟ هر دارد این ایروین نیست؟ آه نمیدونم تو نمیفهمی که من چقدردارم چقدر آب میکشم آه بچه من میفهمم میبینم چباش چباش بدت دوست من نیستی هستم دوست جان من دوست دارم اینه به خیلی رسیدیم یک دردار سرکت چطور دوقدر میکنم اینجا؟ دردار میکنم تو طرفم قرار سحل میکنی یک دقیقه دقیقه دردار سرکت چباش اینه به خیلی رسیدیم دوستان مهربان یونس و داود از سرویز پیاده شدند و به طرف اقامتگاه عبدالعلی روان شدند حالت داود بسیار نراحت کننده بود با مشکل زیاد خود را به عقب دروازه عبدالعلی رو سانیدند و بعد از دقلباب عبدالعلی دروازه را باز میکند اوه سلام علیک یونس جان اوه بیا بیا بیا بسیار خوش آمدی چطور رسیده او بچه سلام عبدالعلی جان زنده باشی خودت چطور رسیده بیا بیادر چطور ساده رسیده عبدالعلی جان ای دوستم نامش داود هست بسیار بیادر خانده زورم هست ای یک زرگک مریض هست با کمک تو ضرورت داره ای وی وی وی دل من درد گرفته ای ای خوش آمدی داود جان بیایی بیایی خانه بریم پیشو پیشو بیا داود جان از کل چیز کده اول به به سره ضرورت داری اینه ایناله من یک توشکه بردم زنده باشی زیاد درد داری نی داود جان وی وی درده که من دار وی وی دل من تو کنی میفهمی وی وی وی وی داود جان برعکس من میفهمم که تو امیال چی درد داری داود جان ما هم یک وقت مثل تو بودم وی هی بسیار نامید بودم ما من به کمک خداوند و خدمتگذارای و از این مرض آزاد شدم شکر اگر بانی که به تو هم کمک کنیم میتونیم این کار رو بر اتوام اینجا انجام بتیم یونس بیا که ما و خودت در اتاق دیگر بریم بان که داود جان یک ساتر قرار خواهد کند برین ما و بیا داود جان که بریم بیچاره هست پیشتر یک سال داره که بیایی دلم برش ساخت برین پیشتر دوستان محربان داود در نقطه حساسه از مرحله ترک مواد مخدر قرار دارد این نقطه دگرگون کننده نتیجه و جوابش به مواد مخدر در دوران ترک مواد مخدر این تصمیم باید انقدر قوی و فراگیر باشد که یک موتاد به دوستانش بگوید که وقت درد و تشنج های ناشی از ترک مواد مخدر شروع شد شاید من از شما خواهش کنم جهت رفع درد های ناشی از مواد برایم کمه هیروین بدهید اما شما در همین هنگام باید برایم نه بگوید و هیچ نوه دلسوزی برایم نکنید داود باید تصمیم بگیره که در این نقطه دگرگون کننده ترک ایتیاد به هر شکل که ممکن است آن را ترک بگوید بسیاری اوقات اولین قدم در این مرحله دگرگون کننده پذیرفتن و تلقین کردن این موضوع است که در ایتیاد پرابلم بزرگ وجود دارد و داود این موضوع را دریافته و پذیرفته است برای یک موتاد درک این مطلب مهم است که بطنهایی نمیتواند ایتیاد را ترک کند بلکه به کمک ضرورت دارد رازی شدن داود جهت رفتن به انجامن که موتادین را کمک میکنند خود گام بزرگ برای داود است و همچنان امتناور زیدن داود از داشتن هیروین هنگام سفر به طرف اقامتگاه عبدالعالی بیانگره این است که او در تصمیمش جدی است اما اولین باره که او از فشار درد ترک مواد رنج میبرد با التماس از یونس خواهان هیروین میشود شنونده های گرامی اینجا است که معصدیت نیرو و پایداری دوست آشکار میشود ممکن است داود بالای یونس فشار بیاورد که به او کم مواد مخدر بدهد تا دردهایش کاهش یابد اما باید یونس از خود پایداری نشاندهد و تقاظای داود را رب کند دوست عزیز اگر میخواهید موتاد را جهت ترک هیروین و سایر مواد مخدر کمک کنید بیدون نیرو و اراده نمیتوانید به او کمک کنید در جرایان که یک موتاد مواد مخدر را ترک می کند همراه آن شما نیز زیر فشار قرار می داشته باشید و ممکن است شخص موتاد علیه شما و یا خودش دست به اعمال خشونت آمیز بزند در اینجاست که شما شکیبایی داشته باشید و از خود پایداری نشان بدهید زیرا همان طور که مرحله دگرگون کننده برای شخص موتاد سخت و دشوار است مرحله فشار برای دوستانش نیز سخت و دشوار می باشد اگر مقاومت کنید نیمه از نبرد بنافع موتاد تمام می شود دوستان مهربان تصمیم داوود برای رفتن پیش افراد که از او حمایت کنند تصمیم خوب است آنعده از مردم که به موتادین کمک می کنند بسیار باحفظ سلا و پایدار هستند آنها همان طور که از موتادین نگهداری می کند از همدگر نیز نگهداری می کند آنها در طول روز و از طرف شب می توانند از موتادین مراقبت نمایند و تمام وقت برای نصیحت کردن حاضرند بهترین زمان برای پند دادن و رهنمائی روزهای اول ترک مواد مخدر است کوشش کنید شخص موتاد متوجه شود که چرا به سوئی مواد مخدر رفته به او کمک کنید تا بفهمد که در آینده زندگی بدون مواد مخدر چگونه خواهد بود اکثر اوقات موتاد از نظر جسمی مواد را ترک می کند اما از نظر ذهنی آماده ترک مواد نیست که این موضوع در خور توجه است و به آن اهمیت داده شود و سعی کنید مکررند با شخص موتاد راجی به این موضوع صحبت کنید که وقت مواد را ترک می کند باید رهنمائی شود که در آینده چه بکند بنابراین دوستان مهربان باید داوود را در جمع افراد که موتادین را کمک می کند بگذارین تا به او کمک کنند او وارد مرحله حساسه از دوره ترک ایتیاد خود شده است اما آیا این که داوود موفق خواهد شد این روین را ترک کند در افته آینده آن را پیگیری خواهیم کرد تا برنامه آینده که باز در خدمت شما خواهیم بود تمام شما عزیزان را به خداوند مهربان می سپاریم موفق باشین عزیز شنامدگی گرامی در این قسمت از نشرات خیش پارچ شیر را زیر نام کربه محبت تقدیم خاطر تان می نمائیم به خدا که جز محبت نبود دگر خدای چشنیدم از مسیحا نروم دگر بجای به اشارتش محبت ملکوت بر تو بخشد تو بگو و پادشاهان نکنند دگر گدایی زی گناه روح آدم تن این جهان مریض است مگر از لب محبت برست برو شفای برو در دیار خربت بنشین تو در گزرگاه زی ترانه محبت زی ترانه محبت بشنو که آشنایی سخنه اگر زی حکمت نکند تو را هدایت سخنه اگر زی حکمت نکند تو را هدایت بنمایدد محبت که تو در چه ماجرایی چو جدا شد از محبت خطر شود هر آن علم که ما باید بین این دو با یکی نظر جدایی به از این آیه را نشنیدم از ملایک به از این آیه را نشنیدم از ملایک که نوای از محبت برست با بینوای همه بوسه ها ستانند زی سر تو تا بپاید به سراچه محبت تو اگر به سر درایی چو مسیح اگر نشینی تو به کلبه محبت به دو چشم خود ببینی که تو در بر خدایی خدای من تخره من پناه من مواه من در تو دارم روح شادی در تو دارم نور امی مرخم بستا بر درد من ای خدایم شفایم ده در خواهم را ای خدایم خدای من تخره من پناه من مواه من با خونه تو پا کشتیم رحمت فرما بر فرزندت ای خدایم نازل فرما روح پاکت ای خدایم خدای من خدای من خدای من خدای من تخره من پناه من مواه من در تو دارم روح شادی در تو دارم ای خدایم خدای من پناه من مواه من چون اغابی به توی تو هر واسه به نفس تو در برم گیر ای ملجایم ای خدایم لمس کن قلب شکستم ای خدایم خدای من تخره من پناه من مواه من خدای من تخره من پناه من مواه من خدای من برابر به 6125 کلو هرتز و هر شب ساعت حشد و سی بوقت افغانستان روی موج کوتاه چهلو یک متر بیند برابر با 7395 کلو هرتز همچنان شما میتونید نشرت رادیو صدای زندگی را ساعت حشد شب بوقت افغانستان در شب های پند شنبه الا دو شنبه روی موج متوسط 1251 کلو هرتز بشنوید بنان خواهش مندیم نظریات و پیشنات هایتون را در باره کنشیت برنامه ها و طول موج صدای زندگی به این نشانی ها برای ما گسیل دارید نشانی ما در پاکستان صدای زندگی سندوق پوستی 702 جی پی او لاهور پاکستان نشانی ما در قبرست ساوند آف لایف پوست باکس 5700 لمازول سویبرست